Perdic | building site | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (167 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	building site U	کارگاه ساختمانی
	building site U	عرصه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	site building U	زمین زیربنا
	site building U	زمین ساختمانی
Other Matches

	x site U	انبار موقت
	site U	زمین ساختمانی
	site U	قرار داشتن مستقر بودن
	site U	زمین محل احداث بنا
	site U	محل محوطه کار
	x site U	سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
	y site U	نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
	site U	موقعیت
	site U	محلی که پایه چیزی باشد
	site U	مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
	site U	ایستگاه
	site U	پادگان
	on site U	پای کار
	on site U	در جا
	on site U	در محل
	site U	پایگاه
	site U	جا
	site U	محل
	site U	مقر
	site U	مکان
	site U	زمین زیر ساختمان
	site U	محل دستگاه تراز
	site U	پایه
	site U	تراز
	site U	موضع
	site U	کارگاه ساختمانی
	Is there a camp site near here? U	آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
	Is there a camp site near here? U	آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
	loading site U	سکوی بارگیری
	This is the site for a new scool . U	اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
	hardened site U	پایگاه مقاوم
	hardened site U	حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
	site scale U	طبله تراز
	height of site U	ارتفاع ایستگاه
	height of site U	ارتفاع پایگاه
	height of site U	ارتفاع سکوی موشک یاموضع
	site prefabrication U	پیش ساختن در پای کار
	site poll U	قرار دادن تمام ترمینال ها یا وسایل در یک محل
	hot site U	یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
	site scale U	دستگاه تراز توپ
	site survey U	برداشت نقشه تکهای از زمین
	reconstitution site U	قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
	remote site U	محل دور افتاده
	plane of site U	سطح قائم مار بر سکوی تیر
	crossing site U	محل عبور اجباری
	crossing site U	محل گذار
	crossing site U	محل پایاب
	dam site U	بندگاه
	dam site U	جای سد
	dam site U	جای بند محل سد
	dam site U	محل بند
	destruction site U	منطقه تخریب
	destruction site U	منطقه تخریب مهمات محل تخریب
	central site U	سایت مرکزی
	site plan U	نقشه محل
	site plan U	نقشه جایگاه
	site license U	مجوز درون سازمانی
	site inspection U	معاینه محل
	on site concrete U	بتن ساخته شده در کارگاه
	site engineering U	مدیر ساختمان
	site concrete U	بتنی که در پای کار ساخته شود
	site of the find U	چشمه [باستان شناسی]
	archeological site U	چشمه [باستان شناسی]
	site of the find U	منبع [باستان شناسی]
	site clearance U	تخلیه کارگاه
	archeological site U	منبع [باستان شناسی]
	active site U	محل فعال
	active site U	موضع فعال
	site manager U	رئیس کارگاه
	landing site U	پایگاه فرود
	landing site U	محل فرود
	lattice site U	جایگاه شبکه
	launching site U	سکوی پرتاب موشک
	beta site U	محل بتا
	launching site U	محل پرتاب
	line of site U	خط توپ هدف
	line of site U	خط تراز یا مبنای افق توپ
	loading site U	محل بارگیری
	site office U	دفتر مشاوراملاک
	angle of site U	زاویه تراز
	site office U	دفتر ساختمانی
	beta site U	ن شود
	complementary angle of site U	تصحیح تکمیلی تراز
	graphical site table U	خط کش تراز
	building U	ساختمان
	building U	عمارت دیسمان
	building U	بنا
	This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house). U	این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
	building line U	خط کناری ساختمان
	ship building U	کشتی سازی
	building contractor U	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
	to break into a building U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	to demolish a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to pull down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	turbine building U	ساختمانتوربین
	slab building U	ساختلوح
	service building U	ساختمانسرویس
	reactor building U	ساختمانرآکتور
	containment building U	ساختمانمحدودشده
	administrative building U	ساختماناداری
	tower building U	ساختمان برجی
	situation of a building U	وضع قرارگرفتن بنا
	the interior of a building U	اندرون عمارت
	to found a building U	ساختمانی بینادکردن
	to plan a building U	عمارتی راطرح ریزی کردن
	to found a building U	عمارتی برپاکردن
	building society U	شرکتوام دهندهمسکن
	sick building U	اشارهبهساختمانهایمدرن
	to tear down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to demolish a building U	خراب کردن ساختمانی
	to pull down a building U	خراب کردن ساختمانی
	to tear down a building U	خراب کردن ساختمانی
	intelligent building U	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
	Industrialized building U	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
	The building is in ruins . U	ساختمان خراب است
	situation of a building U	موقعیت ساختمان
	They bombarded the building. U	ساختمان رابه توپ بستند
	to plan a building U	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
	road building U	جاده سازی
	building sites U	عرصه
	building machinery U	ماشین الات ساختمانی
	building material U	مصالح ساختمان
	building material U	مصالح ساختمانی
	building sites U	کارگاه ساختمانی
	body-building U	بدنسازی
	body-building U	پرورش اندام
	building official U	بازرسان ساختمان
	building operations U	عملیات ساختمانی
	building owner U	صاحب کار
	building permit U	پروانه ساختمان
	building plant U	وسایل ساختمان
	building sand U	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
	building line U	امتداد
	body-building U	ورزش زیبایی اندام
	administration building U	ساختمان اداری
	administration building U	قسمت اداری
	bridge building U	پل سازی
	building component U	اجزای ساختمان
	building connection U	انشعاب ساختمان
	building construction U	معماری
	building construction U	روسازی
	building costs U	هزینههای ساختمان
	building craftsman U	کارگر ماهر ساختمانی
	building enterprise U	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
	building inspectorate U	دفتر نقشه کشی
	building limes U	اهک ساختمانی
	apartment building U	ساختمان اپارتمانی
	building line U	راسته
	building line U	بر ساختمانی
	building line U	بر ساختمان
	building log U	چوب گرد ساختمان
	building system U	سیستم ساختمان
	body building U	بدنسازی
	home building U	ساختمان مسکونی
	house building U	ساختمان مسکونی
	industrial building U	ساختمان صنعتی
	industrial building U	بنای صنعتی
	building blocks U	بنا کنده
	machine building U	ماشین سازی
	building blocks U	کنده ساخت
	main building U	ساختمان اصلی
	model building U	الگوسازی
	to shift to the new building U	اسباب کشی کردن
	nest building U	لانه سازی
	office building U	ساختمان اداری
	building block U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	public building U	بنای همگانی
	building block U	بنا کنده
	building block U	کنده ساخت
	height of building U	بلندی ساختمان
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	building system U	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
	body building U	پرورش اندام
	building unit U	واحد ساختمانی
	building unit U	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
	body building U	ورزش زیبایی اندام
	building up alloy U	الیاژ مخصوص روکش کاری
	building up of generator U	پیش تحریک مولد
	building work U	کار ساختمانی
	commercial building U	تیم
	framed building U	ساختمان تیر پایهای
	exhibition building U	ساختمان نمایشگاه
	commercial building U	تیمچه
	building blocks U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	commercial building U	سرای
	capital building U	سرمایه سازی
	article of a building by law U	ائین نامه ساختمان
	elvis has left the building <idiom> U	[نمایش به اتمام رسیده]
	elvis has left the building <idiom> U	[تمام شده است]
	building material dealer U	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
	word building test U	ازمون واژه سازی
	building trade joinery U	نجاری ساختمان
	basic building materials U	مواداولیهساختمان
	building steel lathing U	بافت ساختمان فولادی
	local building inspector U	پلیس ساختمان
	machine building industry U	صنعت ماشین سازی
	power house building U	ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
	building trade worker U	تعمیرکار ساختمان
	A multi-storey building. U	ساختمان چندین طبقه
	road building slag U	شلاکه جاده سازی