Perdic | building costs | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	building costs U	هزینههای ساختمان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	costs U	خسارت دادرسی
	overall costs U	هزینه کامل
	overall costs U	هزینه کلی
	at all [any] costs <adv.> U	در هر حال [بی شرط]
	costs U	هزینه دادرسی
	on costs U	هزنههای ثابت
	with costs U	با هزینه دادرسی
	with costs U	بعلاوه هزینه دادرسی
	on costs U	هزینههای غیرمستقیم
	implicit costs U	هزینههای نامرئی
	joint costs U	هزینه مشترک
	fixed costs U	هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
	joint costs U	هزینههای مشترک
	internalization of costs U	داخلی کردن هزینه ها
	carriage costs U	هزینه حمل و نقل
	overhead costs U	هزینههای اضافی
	holding costs U	مخارج نگهداری
	historical costs U	هزینه اولیه
	historical costs U	هزینه واقعی
	implicit costs U	هزینههای ضمنی
	wage costs U	مخارج دستمزد
	costs of proceedings U	مخارج عدلیه
	costs arabicus U	قسط شیرینی
	comparative costs U	هزینههای نسبی
	design costs U	هزینههای طراحی
	running costs U	پرداختروزانهپول
	environmental costs U	مضار زیست محیطی
	carriage costs U	هزینه باربری
	estimate of costs U	تخمین مخارج
	fixed costs U	هزینههای ثابت
	It costs quite a bit . U	کلی پولش می شود
	At all costs . At any price . U	به هر قیمتی که شده
	I must get hold of her at all costs. U	بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
	What costs little is little esteemed . <proverb> U	آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
	total costs U	هزینه کلی
	total costs U	هزینه کامل
	fixed costs U	هزینههای سرمایهای
	costs of proceedings U	هزینه دادرسی
	valuation of costs U	ارزش گذاری هزینه ها
	secondary costs U	هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
	security for costs U	تامین هزینه دعوی
	selling costs U	هزینههای فروش
	construction costs U	هزینه های ساختمان
	construction costs U	هزینه های ساخت و ساز
	selling costs U	هزینههای فروش کالا
	taxation of costs U	مالیات هزینه دادرسی
	tangible costs U	هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
	supplementary costs U	هزینههای اضافی
	supplementary costs U	هزینههای مکمل
	storage costs U	هزینههای انبارداری
	spillover costs U	هزینههای خارجی
	spillover costs U	عوارض منفی خارجی
	standard costs U	هزینههای استاندارد
	standard costs U	هزینههای نرمال
	prime costs U	هزینههای اولیه
	taxation of costs U	ارزیابی هزینههای دعوی
	ordering costs U	هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
	transaction costs U	هزینههای معاملاتی
	material costs U	هزینههای مواد
	operational costs U	هزینههای عملیاتی
	bill of costs U	صورت هزینه دادرسی
	ordering costs U	هزینههای مربوط به سفارش کالا
	avoidable costs U	هزینههای قابل اجتناب
	overhead costs U	هزینههای بالاسری
	overhead costs U	هزینههای حاشیهای
	recurring costs U	هزینههای تکرار شونده
	real costs U	هزینههای واقعی
	to carry costs U	هزینه مرافعه دادن
	average costs U	معدل هزینه کل محصولات
	overhead costs U	هزینههای عمومی
	direct materials costs U	هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
	to fix a person with costs U	هزینهای رابگردن کسی گذاشتن
	life cycle costs U	هزینههای دوره عمر یک محصول
	measurement of benefits and costs U	اندازه گیری منافع و هزینه ها
	free of forwarding costs <adj.> U	ارسال مجانی
	free of shipping costs <adj.> U	حمل رایگان
	free of forwarding costs <adj.> U	ارسال رایگان
	costs and arm and a leg <idiom> U	خیلی گرونه
	costs an arm and a leg <idiom> U	[فوق العاده پرخرج یا گران]
	free of shipping costs <adj.> U	ارسال رایگان
	free of shipping costs <adj.> U	ارسال مجانی
	additional costs [expenses] U	هزینه های اضافی
	additional costs [expenses] U	هزینه نهایی
	free of forwarding costs <adj.> U	حمل رایگان
	building U	عمارت دیسمان
	building U	ساختمان
	building U	بنا
	to break into a building U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	to found a building U	ساختمانی بینادکردن
	building contractor U	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
	the interior of a building U	اندرون عمارت
	containment building U	ساختمانمحدودشده
	reactor building U	ساختمانرآکتور
	service building U	ساختمانسرویس
	slab building U	ساختلوح
	intelligent building U	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
	Industrialized building U	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
	building line U	خط کناری ساختمان
	The building is in ruins . U	ساختمان خراب است
	turbine building U	ساختمانتوربین
	They bombarded the building. U	ساختمان رابه توپ بستند
	sick building U	اشارهبهساختمانهایمدرن
	administrative building U	ساختماناداری
	to tear down a building U	خراب کردن ساختمانی
	to demolish a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to found a building U	عمارتی برپاکردن
	to plan a building U	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
	to plan a building U	عمارتی راطرح ریزی کردن
	tower building U	ساختمان برجی
	to pull down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to tear down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to demolish a building U	خراب کردن ساختمانی
	to pull down a building U	خراب کردن ساختمانی
	building society U	شرکتوام دهندهمسکن
	building sand U	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
	building line U	راسته
	building line U	امتداد
	building limes U	اهک ساختمانی
	building inspectorate U	دفتر نقشه کشی
	building enterprise U	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
	building craftsman U	کارگر ماهر ساختمانی
	building construction U	روسازی
	building construction U	معماری
	building line U	بر ساختمانی
	building line U	بر ساختمان
	building log U	چوب گرد ساختمان
	building plant U	وسایل ساختمان
	building permit U	پروانه ساختمان
	building owner U	صاحب کار
	building operations U	عملیات ساختمانی
	building official U	بازرسان ساختمان
	building material U	مصالح ساختمانی
	building material U	مصالح ساختمان
	building machinery U	ماشین الات ساختمانی
	building connection U	انشعاب ساختمان
	building component U	اجزای ساختمان
	bridge building U	پل سازی
	body building U	بدنسازی
	body building U	پرورش اندام
	body building U	ورزش زیبایی اندام
	building blocks U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	building blocks U	بنا کنده
	building blocks U	کنده ساخت
	building block U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	building block U	بنا کنده
	body-building U	پرورش اندام
	body-building U	بدنسازی
	building site U	کارگاه ساختمانی
	road building U	جاده سازی
	body-building U	ورزش زیبایی اندام
	apartment building U	ساختمان اپارتمانی
	administration building U	قسمت اداری
	administration building U	ساختمان اداری
	building sites U	عرصه
	building sites U	کارگاه ساختمانی
	building site U	عرصه
	building block U	کنده ساخت
	building system U	سیستم ساختمان
	building unit U	واحد ساختمانی
	commercial building U	تیم
	commercial building U	تیمچه
	exhibition building U	ساختمان نمایشگاه
	framed building U	ساختمان تیر پایهای
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	home building U	ساختمان مسکونی
	house building U	ساختمان مسکونی
	height of building U	بلندی ساختمان
	office building U	ساختمان اداری
	industrial building U	بنای صنعتی
	nest building U	لانه سازی
	machine building U	ماشین سازی
	to shift to the new building U	اسباب کشی کردن
	main building U	ساختمان اصلی
	commercial building U	سرای
	capital building U	سرمایه سازی
	building work U	کار ساختمانی
	situation of a building U	وضع قرارگرفتن بنا
	building system U	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
	situation of a building U	موقعیت ساختمان
	site building U	زمین ساختمانی
	site building U	زمین زیربنا
	industrial building U	ساختمان صنعتی
	building unit U	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
	model building U	الگوسازی
	building up alloy U	الیاژ مخصوص روکش کاری
	ship building U	کشتی سازی
	building up of generator U	پیش تحریک مولد
	public building U	بنای همگانی
	elvis has left the building <idiom> U	[نمایش به اتمام رسیده]
	elvis has left the building <idiom> U	[تمام شده است]
	road building machine U	ماشین جاده سازی
	road building slag U	شلاکه جاده سازی
	article of a building by law U	ائین نامه ساختمان
	power house building U	ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
	machine building industry U	صنعت ماشین سازی
	building material dealer U	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
	A multi-storey building. U	ساختمان چندین طبقه
	building trade worker U	تعمیرکار ساختمان
	basic building materials U	مواداولیهساختمان
	building block principle U	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity