Perdic | building blocks | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 184 (4 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	building blocks U	کنده ساخت
	building blocks U	بنا کنده
	building blocks U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	blocks U	بلوک سیمانی
	blocks U	قرقره طناب خور
	blocks U	یک دستگاه ساختمان
	blocks U	توده
	blocks U	قطعه زمین
	blocks U	پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
	blocks U	مانع شدن
	blocks U	سد کردن
	blocks U	سد قالب
	blocks U	پارازیت
	blocks U	سد کردن خطا
	blocks U	دفاع
	blocks U	مسدودکردن
	blocks U	توقف رویدادن چیزی
	blocks U	تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
	blocks U	مجموعهای از موضوعات در یک گروه
	blocks U	قالب ریختن
	blocks U	بلوک ساختن
	blocks U	یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
	blocks U	دفاع در مقابل ابشار
	blocks U	سدکردن غیرمجاز حریف
	blocks U	کنده
	blocks U	قرقره
	blocks U	مانع
	blocks U	بلاک
	blocks U	انسداد
	blocks U	بنداوردن
	blocks U	سد
	blocks U	جعبه قرقره
	blocks U	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
	blocks U	بلوک
	blocks U	کنده مانع ورادع
	blocks U	قطعه
	blocks U	منطقه
	blocks U	وقفه
	blocks U	توده قلنبه
	blocks U	قالب کردن
	blocks U	مانع شدن از بازداشتن
	blocks U	بستن مسدود کردن
	bilge blocks U	قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
	road blocks U	سد جاده
	filter blocks U	اجر توخالی
	fiddle blocks U	قرقره مضاعف
	fiddle blocks U	قرقره پلهای
	road blocks U	راه بند
	mastic blocks U	بلوک قیری
	mastic blocks U	اجر قیری بزرگ
	randomized blocks U	بلوکهای تصادفی
	bilge blocks U	خرک
	road blocks U	مانع روی جاده
	scripture's blocks U	مکعبهای اسکرپیچر
	stumbling blocks U	سبب سقوط
	stumbling blocks U	موجب لغزش
	stumbling blocks U	سنگ لغزش
	stumbling blocks U	مانع
	building U	ساختمان
	building U	عمارت دیسمان
	building U	بنا
	situation of a building U	وضع قرارگرفتن بنا
	the interior of a building U	اندرون عمارت
	situation of a building U	موقعیت ساختمان
	to found a building U	ساختمانی بینادکردن
	to found a building U	عمارتی برپاکردن
	to plan a building U	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
	containment building U	ساختمانمحدودشده
	service building U	ساختمانسرویس
	to plan a building U	عمارتی راطرح ریزی کردن
	tower building U	ساختمان برجی
	reactor building U	ساختمانرآکتور
	administrative building U	ساختماناداری
	site building U	زمین ساختمانی
	site building U	زمین زیربنا
	house building U	ساختمان مسکونی
	industrial building U	ساختمان صنعتی
	industrial building U	بنای صنعتی
	machine building U	ماشین سازی
	main building U	ساختمان اصلی
	slab building U	ساختلوح
	model building U	الگوسازی
	to shift to the new building U	اسباب کشی کردن
	nest building U	لانه سازی
	office building U	ساختمان اداری
	public building U	بنای همگانی
	ship building U	کشتی سازی
	turbine building U	ساختمانتوربین
	building society U	شرکتوام دهندهمسکن
	to break into a building U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	to demolish a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	sick building U	اشارهبهساختمانهایمدرن
	They bombarded the building. U	ساختمان رابه توپ بستند
	The building is in ruins . U	ساختمان خراب است
	building line U	خط کناری ساختمان
	Industrialized building U	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
	intelligent building U	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
	to tear down a building U	خراب کردن ساختمانی
	to pull down a building U	خراب کردن ساختمانی
	to demolish a building U	خراب کردن ساختمانی
	to tear down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to pull down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	building contractor U	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
	building block U	کنده ساخت
	building component U	اجزای ساختمان
	building connection U	انشعاب ساختمان
	building construction U	معماری
	building construction U	روسازی
	building costs U	هزینههای ساختمان
	building craftsman U	کارگر ماهر ساختمانی
	building enterprise U	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
	building inspectorate U	دفتر نقشه کشی
	building limes U	اهک ساختمانی
	building line U	امتداد
	building line U	راسته
	building line U	بر ساختمانی
	building line U	بر ساختمان
	building log U	چوب گرد ساختمان
	building machinery U	ماشین الات ساختمانی
	bridge building U	پل سازی
	road building U	جاده سازی
	building block U	بنا کنده
	building block U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	body building U	ورزش زیبایی اندام
	body building U	پرورش اندام
	body building U	بدنسازی
	body-building U	ورزش زیبایی اندام
	body-building U	پرورش اندام
	body-building U	بدنسازی
	building site U	کارگاه ساختمانی
	building site U	عرصه
	building sites U	کارگاه ساختمانی
	building sites U	عرصه
	administration building U	ساختمان اداری
	administration building U	قسمت اداری
	apartment building U	ساختمان اپارتمانی
	building material U	مصالح ساختمان
	building material U	مصالح ساختمانی
	building owner U	صاحب کار
	exhibition building U	ساختمان نمایشگاه
	commercial building U	تیمچه
	building system U	سیستم ساختمان
	building system U	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
	commercial building U	تیم
	commercial building U	سرای
	building unit U	واحد ساختمانی
	capital building U	سرمایه سازی
	building work U	کار ساختمانی
	building up of generator U	پیش تحریک مولد
	building up alloy U	الیاژ مخصوص روکش کاری
	building sand U	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
	building plant U	وسایل ساختمان
	home building U	ساختمان مسکونی
	building official U	بازرسان ساختمان
	height of building U	بلندی ساختمان
	building operations U	عملیات ساختمانی
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	building permit U	پروانه ساختمان
	framed building U	ساختمان تیر پایهای
	building unit U	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
	local building inspector U	پلیس ساختمان
	elvis has left the building <idiom> U	[تمام شده است]
	elvis has left the building <idiom> U	[نمایش به اتمام رسیده]
	machine building industry U	صنعت ماشین سازی
	article of a building by law U	ائین نامه ساختمان
	basic building materials U	مواداولیهساختمان
	word building test U	ازمون واژه سازی
	building material dealer U	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
	A multi-storey building. U	ساختمان چندین طبقه
	In appiarance it is a strong building. U	بظاهر ساختمان محکمی است
	a building of small scale U	عمارت کوچک
	building steel lathing U	اسکلت فلزی ساختمان
	building steel lathing U	بافت ساختمان فولادی
	building trade joinery U	نجاری ساختمان
	road building machine U	ماشین جاده سازی
	power house building U	ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
	road building slag U	شلاکه جاده سازی
	building block principle U	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
	building trade worker U	تعمیرکار ساختمان
	To make a forcible entry into a building. U	بزور وارد ساختمانی شدن
	bed building stage of river U	تراز سطح متوسط اب رودخانه
	his equitable savings and loan building U	[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
	to burgle [British E] / burglarize [American E] a building. U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است