Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
budget cycle
U
گردش بودجه
budget cycle
U
مراحل بودجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
budget
U
بودجه
budget
U
حساب درامد وخرج
budget
U
اعتبار
budget balance
U
تعادل بودجه
budget balance
U
توازن بودجه
budget bureau
U
دفتر بودجه
budget ceiling
U
سقف بودجه
budget classification
U
طبقه بندی بودجه
capital budget
U
بودجه سرمایهای
balanced budget
U
بودجه متوازن
unbalanced budget
U
بودجه نامتوازن
unified budget
U
بودجه واحد
capital budget
U
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
capital budget
U
بودجه تاسیساتی
variable budget
U
بودجه متغیر
budget account
حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
administrative budget
U
بودجه اداری
annual budget
U
بودجه سالانه
budget comittee
U
گروه بودجه
budget constaint
U
محدودیت بودجهای
budget credit
U
اعتبار بودجه
budget surplus
U
مازاد بودجه
budget process
U
مراحل بودجه
budget process
U
فرایند بودجه
budget period
U
زمان بودجه
budget period
U
دوره بودجه
budget line
U
خط بودجه
budget item
U
اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
budget item
U
اقلام نقدی
budget expenditures
U
مخارج بودجه
budget surplus
U
اضافه بودجه
budget estimates
U
براوردهای بودجهای
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
budget determinant
U
تعیین بودجه
budget deficit
U
کسر بودجه
budget deficit
U
کسری بودجه
budget data
U
اطلاعات بودجه
household budget
U
بودجه خانوار
family budget
U
بودجه خانوار
program budget
U
بودجه برنامهای
national budget
U
بودجه ملی
flexible budget
U
بودجه انعطاف پذیر
preliminary budget
U
بودجه مقدماتی
preliminary budget
U
بودجه ابتدائی
operating budget
U
بودجه بهره برداری
operating budget
U
بودجه عملیاتی
budget execution
U
اجرای بودجه
fixed budget
U
بودجه ثابت
financial budget
U
بودجه مالی
family budget
U
بودجه خانواده
cyclical budget
U
بودجه ادواری
cyclical budget
U
بودجه دورانی
municipal budget
U
بودجه شهرداری
development budget
U
بودجه عمرانی
provide for in the budget
U
در بودجه پیش بینی کردن
current budget
U
بودجه جاری
to p for a sum in the budget
U
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
current budget
U
بودجهای که برای یک سال مالی تدوین شود
flexible budget
U
بودجه متغیر
state budget
U
بودجه دولت
budget constraint
U
محدودیت بودجه
cash budget
U
بودجه نقدی
government budget
U
بودجه دولت
cyclically balanced budget
U
بودجه متوازن ادواری
The budget deficit of 1980 .
U
کسر بودجه سا ل1980
balanced budget multiplier
U
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
budget forecasting model
U
مدل پیشگویی بودجهای
command budget estimate
U
براوردبودجه
command budget estimate
U
براورد بودجه یکان
national economic budget
U
بودجه اقتصادی ملی
balanced budget theorem
U
قضیه بودجه متوازن
preliminary budget forecast
U
پیش بینی مقدماتی بودجه
The welfare budget has been cut down.
U
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
multiplier effect of a balanced budget
U
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
four cycle
U
دارای چهاردور یا دوره
cycle per second
U
سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
four cycle
U
چهار چرخه
cycle per second
U
هرتس
R/W cycle
U
CYCLE WRITE/READ
R/W cycle
U
ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
cycle
U
: دور
cycle
U
دوره عملیات یابازی
cycle
U
سیکل مدار
cycle
U
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle
U
زمانه
cycle
U
تاکت
cycle
U
گردش
cycle
U
چرخه
cycle
U
دوره گردش
cycle
U
چرخ چرخه
cycle
U
چرخه زدن
cycle
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
U
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycle
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycle
U
سواردوچرخه شدن
cycle
U
دور
cycle
U
دوران
cycle
U
سیکل
cycle
U
دوره
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle
U
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle
U
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
حلقه
cycle
U
زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle
U
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle
U
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle
U
تناوب پریود سیکل
major cycle
U
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
major cycle
U
چرخه بزرگ
kilomega cycle
U
یک بیلیون سیکل در ثانیه
instruction cycle
U
سیکل یاچرخش دستورالعمل
juglar cycle
U
دور ژوگلار
intelligence cycle
U
مدار اطلاعاتی
major cycle
U
بزرگ چرخه
instruction cycle
U
چرخه دستورالعمل
number of cycle
U
تعداد تناوبها
life cycle
U
چرخه دوام
machine cycle
U
چرخه ماشین
magnetic cycle
U
دوره مغناطیسی
magnetic cycle
U
منحنی هیسترزیس
magnetic cycle
U
فرایندمدار مغناطیسی
life cycle
U
دوره زندگی
life cycle
U
مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
kondratieft cycle
U
دور کندراتیف
life cycle
U
دوره عمر
life cycle
U
دوره عمر یک محصول
kitchin cycle
U
دور کیچین
memory cycle
U
چرخه حافظه
storage cycle
U
چرخه انباره
storage cycle
U
سیکل انباره
tempering cycle
U
دوره بازپخت
thermodynamics cycle
U
سیکل ترمودینامیک
trade cycle
U
دور تجاری
trade cycle
U
دوره فعالیت تجاری
training cycle
U
سیکل اموزشی
training cycle
U
مرحله اموزش
turnaround cycle
U
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
turnaround cycle
U
مدت رفت و برگشت
vapor cycle
U
سرد زائی مدار بسته
cycle lock
U
قفلدوچرخه
exercise cycle
U
دوچرخهثابت
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
stirling cycle
U
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
staticizing cycle
U
سیکل ایستاسازی
menstrual cycle
U
چرخه قاعدگی
menstrual cycle
U
عادت ماهانه
minor cycle
U
خرد چرخه
minor cycle
U
چرخه خرد
motor cycle
U
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
number of cycle
U
تعداد دوره ها
planning cycle
U
دوره برنامه ریزی
procurement cycle
U
دوره خرید
rankin cycle
U
سیکل رانکین
ration cycle
U
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
reset cycle
U
چرخه باز نشانی
search cycle
U
چرخه جستجو
occupancy cycle
U
دوره سکونت
life-cycle
U
چرخه زندگی
cycle of the room
U
گردش ماه
cycle of the room
U
دورقمر
cycle of water
U
گردش اب در طبیعت
cycle spanner
U
اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle stealing
U
چرخه دزدی
cycle stealing
U
مدت چرخه
cycle stealing
U
روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing
U
حلقه ربایی
cycle stock
U
موجودی فعال
cycle stock
U
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle time
U
مدت چرخه
cycle time
U
زمان تناوب عمل
cycle time
U
زمان رفت و برگشت
cycle time
U
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time
U
زمان
cycle of operation
U
جریان عمل جنگ افزار
cycle of operation
U
دوره عمل سلاح
cycle of everts
U
دورحوادث
activity cycle
U
چرخه فعالیت
business cycle
U
دور بازرگانی
business cycle
U
دور تجاری
business cycle
U
دور اقتصادی
business cycle
U
دور کسب وکار
business cycle
U
دور فعالیت بازرگانی
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle
U
معادل cycle trade
carbon cycle
U
سیکل کربن
cardiac cycle
U
چرخه قلبی
carnot cycle
U
سیکل کارنو
carnot cycle
U
چرخه کارنو
continous cycle
U
دوره بی وقفه
continous cycle
U
گردش دائمی
cycle car
U
اتوموبیل دوچرخهای
cycle milling
U
دستگاه فرز پاندولی
cycle time
U
زمان تناوب
cycle time
U
زمان دوره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com