English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
buddy breathing U شرکت 2 نفر در یک کپسول هوا در زیر اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buddy U همرزم
buddy U دوست
buddy U پرشکوفه
buddy U رفیق
buddy U یار
buddy line U طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
buddy system U سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
buddy aid U دادن کمک اولیه به همرزم
buddy system U شناگران بخاطر ایمنی دو نفره کردن
breathing U جریان هوا و گازهای خروجی از موتور
breathing U تنفس
breathing out U عملبازدم
breathing in U عملدم
breathing U دم زنی
rough breathing U که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند
skip breathing U حبس نفس برای طولانی کردن مدت غواصی
smooth breathing U نام این نشان
smooth breathing U که دردستوریونانی عدم تلفظ حرف اول رامیرساند
the breathing operation U کاردم زدن عمل تنفس
heavy breathing U دم زنی سخت
rough breathing U نام این نشان
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
breathing space U مکث
air breathing U هوای تنفسی
air breathing U هوا دم
breathing gap U فرصت سر خاراندن
breathing gear U ماسک تنفسی
breathing gear U وسیله تنفسی
breathing hole U روزنه
breathing vibration U ارتعاش تنفسی
breathing space U ایست
breathing-hole U روزنه
self-contained breathing apparatus U اسبابتنفسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com