English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bridge rectifier U یکسو کننده پلوار
bridge rectifier U یکسوکننده بریج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectifier U یکسو ساز
rectifier U یکسوساز
rectifier U دیود [فیزیک] [مهندسی]
rectifier U وسیله اصلاح
rectifier U دوقطبی الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
rectifier U یکسوساز [فیزیک] [مهندسی]
rectifier U اسباب تقطیر
rectifier U اصلاح کننده
rectifier U یکسوساز راستگر
rectifier U یکسو کننده
rectifier U یکسوکننده
rectifier U راستگر
ignition rectifier U یکسوساز بخار جیوهای باالکترودهای اتش زنه
arc rectifier U یکسو کننده جیوهای
rectifier efficiency U بازده یکسوکننده
controlled rectifier U یکسوکننده تنظیم پذیر
crystal rectifier U دیود
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
direction rectifier U یکسوکننده سمتی
commutating rectifier U یکسوکننده جابجاگری
three phase rectifier U یکسو ساز سه فازه
silicon rectifier U یکسو کننده سیلیسیمی
electrolytic rectifier U یکسوکننده الکترولیتی
electrolytic rectifier U یکسوسازی الکترولیتی
vibrating rectifier U یکسوکننده لرزشی
electronic rectifier U یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier U یکسوساز الکترونی
selenium rectifier U یکسو کنندهء سلنیومی
field rectifier U یکسوساز میدان
multiphase rectifier U یکسوساز چند فازه
rectifier meter U سنجه با یکسوکننده
contact rectifier U یکسوکننده مجاورتی
grid rectifier U یکسوساز شبکه
ideal rectifier U یکسوکننده ایده ال
pool rectifier U یکسوکننده مایعی
pool rectifier U لامپ مایع
pendulum rectifier U یکسوساز اونگی
meter rectifier U یکسوساز دستگاه اندازه گیری
metal rectifier U یکسوساز خشک
plate rectifier U یکسوساز صفحه
vapor rectifier U یکسو کننده جیوهای
linear rectifier U یکسوکننده خطی
plate rectifier U یکسوسازاندی
selenium rectifier U یکسوکننده سلنیمی
arc rectifier U یکسوکننده قوسی
measuring rectifier U یکسوکننده سنجش
copper oxide rectifier U یکسوکننده مس- اکسید
half wave rectifier U یکسوسازیکراهه یکسوساز نیم موج
constant potential rectifier U یکسو کننده با ولت ثابت
dry plate rectifier U یکسو ساز خشک
surface contact rectifier U یکسوکننده سطحی
dry disc rectifier U یکسو ساز خشک
mercury arc rectifier U یکسوکننده جیوهای
single phase rectifier U یکسوکننده یک فازه
mercury vapor rectifier U یکسوساز بخار جیوه
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
burnout of a crystal rectifier U سوختن یکسوکننده دیودی
hot chathode rectifier U یکسوکننده با کاتد گرم
full wave rectifier U یکسوکننده تمام موجی
argon bulb rectifier U یکسو کننده ارگنی
grid current rectifier U اشکارساز شبکه
grid current rectifier U یکسوکننده جریان شبکه
battery charging rectifier U باتری پر کن
aluminium cell rectifier U یکسوکننده با پیل الومینیمی
alternating current rectifier U یکسوکننده
gas filled rectifier U یکسوکننده گازی
welded contact rectifier U یکسو کننده نقطهای جوش شده
half wave rectifier U یکسوکننده نیم موجی
half wave rectifier U یکسوکننده نیم موج
point contact rectifier U یکسو کننده نقطهای
mercury vapor rectifier tube U یکسو کننده جیوهای
high inverse voltage rectifier U یکسوکننده با برگشت قوی
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge U وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge U پل فرماندهی کشتی
bridge U پل فرماندهی
bridge U compassplatform : syn
bridge U پل زدن
bridge U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge U پل
bridge U جسر
bridge U برامدگی بینی
bridge U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge U بازی ورق
bridge U پل ساختن
bridge U اتصال دادن
bass bridge U پایهباس
bridge loan U وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
railroad bridge U پل راه اهن
cross that bridge when you come to it <idiom> U [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
lattic-bridge U پل نرده ای
railway bridge U پل راه اهن
bridge finance U وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
lattic-bridge U تیر حمال مشبک
pontoon bridge U پل موقت
measuring bridge U پل اندازه گیری
maxwell bridge U پل اندازه گیری ماکسول
movable bridge U پل متحرک
movable bridge U پلی که میشودجابجا نمود
movable bridge U پل بازشو
floating bridge U پل متحرک موقتی
natural bridge U پل طبیعی
navigating bridge U پل ناوبری
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
oxygen bridge U پل اکسیژنی
truss bridge U پل با تیر مشبک
operating bridge U پل کارگاهی
pontoon bridge U پل شناور قایقی
maxwell m l bridge U پل ماکسول
spar bridge U پل الواری
the span of a bridge U چشمه یا دهانه پل
treadway bridge U پل عبور موقتی پیاده
treadway bridge U پل دوخطه
trestle bridge U پل پایه خرپایی
signal bridge U پل مخابرات ناو
signal bridge U پل مخابره ناو
truss bridge U پل دارای اسکلت اهنی
truss bridge U پل خرپایی
truss bridge U پل اسکلت فلزی
the pier of a bridge U پایه پل
skew bridge U پل کج
spar bridge U پل ساخته شده ازگرده چوب
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
swing bridge U پل گردان
swing bridge U پل نوسان دار
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
the instability of a bridge U نا استواری پل
slab bridge U پل تاوه
slab bridge U پل دالو
weatstone bridge U پل ویتستن
weigh bridge U قپان تخت قنطار کش
bascule bridge U پل متحرک
bridge assembly U برآمدگیسیمها
bridge of nose U برآمدگیبینی
compass bridge U قطبنمایعرشهکشتی
lift bridge U پلبالارو
portal bridge U پلدروازهای
through arch bridge U پلکمانسراسری
transporter bridge U پلانتقال
treble bridge U پلصدایزیر
cross a bridge before one comes to it <idiom> U درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
beam bridge U پلمیلهای
arch bridge U پلقوسدار
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
salt bridge U پل نمک
road bridge U پل خیابان
road bridge U راه پل
road bridge U پل راه
rise of a bridge U خیز طاق پل
ribbon bridge U پل کرکرهای
ribbon bridge U پل تاشونده
wien bridge U پل وین
water under the bridge <idiom> U همه چیز عوض شده
fixed bridge U پل ثابت
cantilever bridge U پایه پل
cantilever bridge U ستون پل
cantilever bridge U پل قپانی
cantilever bridge U پل معلق
canal bridge U پل کیالی
canal bridge U پل کانال
bridge shoe U زیره پل
bridge shoe U پاشنه
bridge shoe U پاشنه پل
bridge seat U پاشنه پل
cantilever bridge U پل بازودار
cantilever bridge U پل طرهای
cantilever bridge U پل کنسول
enclosed bridge U پل فرماندهی سر پوشیده
draw bridge U پل کششی
deck of a bridge U کف پل
deck of a bridge U صفحه پل
decade bridge U پل دهگانه
conductivity bridge U پل برق رسانایی
clapper bridge U پل سنگی
chain bridge U پل معلق
chain bridge U پل زنجیری
capacitance bridge U نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
bridge seat U تکیه گاه
bridge plate U پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bridge pier U پایه پل
bascule bridge U پل باسکولی
bascule bridge U پل قپانی
bailey bridge U پل متحرک وموقتی
asses bridge U قضیه حماریه
arched bridge U پل قوسی
arched bridge U پل کمانهای
suspension bridge U پل اویزان
bascule bridge U پل بازشو
bascule bridge U پل بازشونده
bridge escape U فرار از پل
bridge deck U بدنه پل
bridge circuit U مدار پلوار
bridge carriageway U شوسه پل
bridge building U پل سازی
bridge head U سر پل ساحلی
bridge head U سر پل
bascule bridge U پل اهرمی
bascule bridge U پل متحرک باسکولی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com