English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 16 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
borrowed U قرض کردن
borrowed U رقم قرضی قرض گرفتن
borrowed U وام گرفتن اقتباس کردن
borrowed U وام گرفتن
borrowed U مسافتی که گوی روی چمن نرم منحرف میشود
borrowed U ضربه زدن روی چمن نرم به سمت چپ یا راست یا مستقیم
borrowed U عاریه گرفتن
borrowed U قرض گرفتن
borrowed U عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
materials that cannot be borrowed U اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
borrowed money U پول قرض گرفته شده
borrowed plumes U پیرایه عاریه
borrowed light U نورگیر فرعی
borrowed capital U سرمایه استقراض شده
Borrowed garments never fit well . <proverb> U لباس عاریه هرگز به خوبى اندازه نمى شود.
To live on borrowed money . To play for time . U این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com