Perdic | board weave | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	board weave U	تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	weave U	رقص پا
	weave U	حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
	weave U	بافندگی
	weave U	ساختن بافت
	weave U	درست کردن
	weave U	بافتن
	plain weave U	بافت ساده
	to weave a plot U	دوزوکلک درست کردن
	basket weave U	بافت حصیری
	basket weave U	بافت دو پود زیر دو پود رو
	compound weave U	بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
	flat weave U	جاجیم
	flat weave U	تخت بافت
	flat weave U	بافت ساده و بدون پرز
	mixd weave U	بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
	plain weave U	بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
	plain weave U	پارچه ساده بافت
	weave tie U	گره بافتنی
	to weave a plot U	توط ئه دیدن
	satin weave U	بافتناطلسی
	twill weave U	بافتجناغی
	bob and weave U	رقص پا
	basket-weave U	بافت حصیری
	weave a plot U	توط ئه چیدن
	twill weave U	بافت ساده حصیری [که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
	tightly weave U	بافت پرتراکم و سفت
	slit weave U	بافت چاکدار
	plain weave U	بافت حصیری
	anomalous weave U	بی نظمی و عدم تقارن در بافت
	basket weave pattern U	طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
	fraudulent weave [false] U	بافت تقلبی [بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
	regular weave [plain] U	بافت معمولی و ساده
	balanced plain weave U	گلیم باف فرش
	balanced plain weave U	بافت ساده یک رو یک زیر
	to board out U	بیرون ازخانه خود غذاخوردن
	board U	غذای روی میز
	board U	اغذیه
	board U	میزشوریادادگاه
	board U	هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
	board U	هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
	across the board U	سرجمع
	board U	سوارشدن بکنارکشتی امدن
	board U	تخته پوش کردن
	board U	پانسیون شدن
	board U	منزل کردن
	on board U	که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
	board U	میز غذا
	board	تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
	over the board U	بازی شطرنج حضوری
	by the board U	از طرف پهلوی ناو
	i/o board U	تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
	i got it over board U	انرادرکشتی اوردم
	To get on board. U	سوار کشتی شدن
	on board <idiom> U	وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
	with whom do you board U	پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
	to go on board U	سوارکشتی شدن
	go by the board U	از ناو پرت شدن
	board U	تخته
	board U	تابلو
	board U	هیات
	board U	هیئت ژوری
	board U	شدن
	board U	سوار
	board U	تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
	board U	تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
	board U	تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
	board U	کشتی
	board U	تابلوی امتیازات
	board U	مقوا
	board U	جلد کردن تخته
	board U	روکش کردن
	board U	سکوی شیرجه
	board U	صفحه یامیز شطرنج
	board U	BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
	board U	وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
	above board	به طور آشکار
	across the board U	شامل تمام طبقات
	board U	برد
	above board U	بی حیله
	board U	هیئت کمیسیون
	board U	صفحه مدار
	board U	تخته حاوی نقشه
	board U	وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
	across the board	یکسره
	board U	کمیته تخته کار صفحه چارت
	status board U	تابلوی وضعیت
	status board U	تابلوی نشان دهنده وضعیت
	spotting board U	طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
	terminal board U	تخته ترمینال
	tea board U	سینی
	spring board U	تخته شیرجه
	splash board U	سپر پاشنه قایق
	side board U	میز پا دیواری
	sliding board U	سراشیبی
	status board U	تابلو وضعیت
	story board U	مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
	tilting board U	صفحه کج شونده
	terminal board U	تخته کلم
	terminal board U	محوراتصال سیمها
	terminal board U	تخته اتصال سیم
	takeoff board U	تخته پرش طول
	thin board U	لا
	three ply board U	تخته سه لا
	system board U	برد سیستم
	switch board U	تابلوی برق
	switch board U	صفحه تقسیم برق
	switch board U	صفحه کلید برق یاتلفن
	string board U	تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
	straw board U	مقوای ضخیم
	sliding board U	سرسره
	skim board U	تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
	side board U	میز قفسه دار
	range board U	میز تنظیم مسافت
	programmer board U	برد برنامه ریز
	press board U	مقوای فشرده
	populated board U	یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
	plotting board U	صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
	plotting board U	پلاتینگ برد
	playing the board U	بازی فی نفسه
	playing the board U	بازی بر صفحه
	pit board U	تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
	pig board U	تخته کوچک برای موجهای کوچک
	paste board U	کارت
	paste board U	مقوا
	particle board U	تخته خرده چوب
	particle board U	نوتخته
	range board U	طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
	reserve on board U	مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
	runing board U	رکاب
	side board U	میز کناری
	side board U	میز دم دستی
	shoulder board U	پیش فنگ
	shoe board U	علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
	selection board U	هیات گزینش
	seguin board U	تخته سگن
	sea board U	خط ساحلی
	sea board U	دریاکنار
	sea board U	کناردریا
	sea board U	کناره دریا
	scale board U	تخته نازک
	scaffold board U	تخته زیر پا
	scaffold board U	تخته چوب بست
	running board U	تخته رکاب اتومبیل
	panel board U	تابلوی برق
	board and lodging U	خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
	to board a flight U	سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
	for full board U	برای تختخواب و تمام وعده های غذا
	for half board U	برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
	for half board U	برای نیم پانسیون
	for full board U	برای تمام پانسیون
	To sweep the board . U	کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
	To board a plane. U	سوار هواپیما شدن
	sandwich board U	آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
	ironing board U	میزاتو
	half board U	هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
	full board U	هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
	draining board U	آبچکانفرفشوئی
	chopping board U	تختهسبزیو گوشت
	board meeting U	جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
	managing board U	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
	eaves-board U	لب بام
	clap-board U	[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
	barge-board U	[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
	governing board U	کمیته حاکمه
	board of managers U	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
	board of management U	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
	board and lodging U	غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
	tote board U	تختهحملونقل
	bread-board U	تختهی نان بری
	bread-board U	تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
	board games U	بازی روی تخته
	board game U	بازی روی تخته
	management board U	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
	weather board U	تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
	weather board U	تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
	wash board U	تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
	wash board U	تخته رختشویی
	wall board U	تخته برای چوبکاری دیوار
	valley board U	اب رو درهای
	unpopulated board U	تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
	tread board U	کف پله
	top board U	میز نخست شطرنج
	bread-board U	لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
	bread-board U	تختهی آمادهی مدار سازی
	diving board U	تختهی شیرجه
	skirting board U	تختهپارچهای
	route board U	تختهتعیینمسیر
	pressing board U	تختهفشرده
	placard board U	تختهپلاکارد
	louvre-board U	سکویروزنهدار
	lighting board U	تختهروشنایی
	front board U	مقوایجلویی
	board insulation U	عایقتختهای
	backing board U	تختهپشتیبان
	back board U	جلدپشتی
	alighting board U	تختهتراز
	emery board U	سوهان ناخن
	diving board U	دایو
	diving board U	تخته پرش
	to fall over board U	ازکشتی پرت شدن