Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
board meeting
U
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to call a meeting of the board of directors
U
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
Other Matches
meeting
U
جنگ تن به تن
meeting
U
انجمن جلسه
meeting
U
یک دوره مسابقه
meeting
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting
U
ملاقات اجتماع
meeting
U
تلاقی همایش
meeting
U
اجتماع
meeting
U
ملاقات میتینگ
meeting
U
انجمن
meeting
U
نشست
meeting
U
جلسه
meeting
U
مجمع
meeting
U
اتصال برخورد میتینگ
in the meeting of d may
U
در جلسه سوم می
quaker meeting
U
انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
extraordinary meeting
U
نشست فوق العاده
quaker's meeting
U
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
mass meeting
U
انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
The meeting was postponed.
U
جلسه را عقب انداختند
race meeting
U
برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
open the meeting
U
رسمیت جلسه را اعلام کردن
meeting place
U
مکانملاقات
public meeting
U
اجتماع
public meeting
U
تجمع
Those who attended the meeting.
U
کسانیکه در جلسه حاضر بودند
quaker's meeting
U
انجمن خاموش
I very much look forward to meeting you soon.
U
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
official meeting
U
ملاقات رسمی
prayer meeting
U
انجمن دعا
official meeting
U
اجتماع رسمی
meeting house
U
عبادتگاه
meeting house
U
معبد
to hold a meeting
U
داشتن
closed meeting
U
گردهمایی محرمانه
hunt meeting
U
برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
to hold a meeting
U
مجلس
to hold a meeting
U
انجمن کردن
general meeting
U
گردهمایی عمومی
gate meeting
U
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
to call a meeting
U
جلسهای را اعلام کردن
closed meeting
U
نشست مسدود
indignation meeting
U
مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
general meeting
U
جلسه عمومی
general meeting
U
مجمع عمومی
to hold a meeting
U
جلسه منعقد کردن
town meeting
U
انجمن شهری
meeting house
U
پرستش گاه
meeting engagment
U
روز تصادمی
statutory meeting
U
مجمع عمومی قانونی
town meeting
U
انجمن بلدی شورای شهری
extraordinary meeting
U
نشست ویژه
to have a closed meeting
U
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
track meeting
U
مسابقه دوومیدانی
general meeting
U
مجمع عمومی شرکت
international meeting
U
مجمع بین المللی
option of meeting place
U
خیار مجلس
My sister says she's looking forward to meeting you.
U
خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
annual general meeting
U
مجمع عمومی سالیانه
extraordinary general meeting
U
مجمع عمومی فوق العاده
closed-door meeting
U
مجلس جدا از مردم عمومی
[سیاست]
annual general meeting
U
مجمع عمومی سالانه
The date of the meeting has been advanced.
U
تاریخ جلسه جلو افتاده است
round robin (meeting or discussion)
<idiom>
U
جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
general meeting of share holders
U
مجمع عمومی صاحبان سهام
To conduct a meeting in an orderly manner.
U
جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise !
U
شما کجا اینجا کجا !
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting.
U
من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
with whom do you board
U
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
i got it over board
U
انرادرکشتی اوردم
to go on board
U
سوارکشتی شدن
board
U
هیئت ژوری
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
to board out
U
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
To get on board.
U
سوار کشتی شدن
go by the board
U
از ناو پرت شدن
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
board
U
جلد کردن تخته
board
U
روکش کردن
board
U
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
U
هیئت کمیسیون
board
U
هیات
board
U
منزل کردن
board
U
پانسیون شدن
board
U
تخته پوش کردن
board
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
U
تخته حاوی نقشه
board
U
سکوی شیرجه
board
U
تابلوی امتیازات
board
U
شدن
board
U
مقوا
board
U
کشتی
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
U
سوار
board
U
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
U
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
U
میز غذا
across the board
U
سرجمع
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
U
تابلو
over the board
U
بازی شطرنج حضوری
across the board
U
شامل تمام طبقات
board
U
تخته
board
U
صفحه مدار
board
U
غذای روی میز
board
U
صفحه یامیز شطرنج
board
U
برد
above board
به طور آشکار
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
above board
U
بی حیله
board
U
میزشوریادادگاه
across the board
یکسره
board
U
اغذیه
terminal board
U
تخته اتصال سیم
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
switch board
U
صفحه تقسیم برق
switch board
U
صفحه کلید برق یاتلفن
terminal board
U
محوراتصال سیمها
switch board
U
تابلوی برق
system board
U
برد سیستم
takeoff board
U
تخته پرش طول
playing the board
U
بازی فی نفسه
plotting board
U
پلاتینگ برد
tea board
U
سینی
side board
U
میز دم دستی
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
seguin board
U
تخته سگن
sea board
U
خط ساحلی
sea board
U
دریاکنار
sea board
U
کناردریا
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
sea board
U
کناره دریا
scale board
U
تخته نازک
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
scaffold board
U
تخته زیر پا
press board
U
مقوای فشرده
scaffold board
U
تخته چوب بست
programmer board
U
برد برنامه ریز
running board
U
تخته رکاب اتومبیل
runing board
U
رکاب
range board
U
میز تنظیم مسافت
selection board
U
هیات گزینش
shoe board
U
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
straw board
U
مقوای ضخیم
story board
U
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
status board
U
تابلو وضعیت
status board
U
تابلوی نشان دهنده وضعیت
status board
U
تابلوی وضعیت
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
spring board
U
تخته شیرجه
splash board
U
سپر پاشنه قایق
sliding board
U
سراشیبی
sliding board
U
سرسره
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
side board
U
میز قفسه دار
side board
U
میز کناری
side board
U
میز پا دیواری
shoulder board
U
پیش فنگ
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
terminal board
U
تخته کلم
to board a flight
U
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
wash board
U
تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
for full board
U
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board
U
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board
U
برای نیم پانسیون
for full board
U
برای تمام پانسیون
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane.
U
سوار هواپیما شدن
sandwich board
U
آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board
U
میزاتو
half board
U
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board
U
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board
U
آبچکانفرفشوئی
chopping board
U
تختهسبزیو گوشت
board and lodging
U
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
management board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board and lodging
U
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
eaves-board
U
لب بام
clap-board
U
[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
barge-board
U
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
governing board
U
کمیته حاکمه
board of managers
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board of management
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
tote board
U
تختهحملونقل
skirting board
U
تختهپارچهای
board games
U
بازی روی تخته
board game
U
بازی روی تخته
weather board
U
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wash board
U
تخته رختشویی
wall board
U
تخته برای چوبکاری دیوار
valley board
U
اب رو درهای
managing board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
unpopulated board
U
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com