English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
board insulation U عایقتختهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
insulation board U صفحه عایق
Other Matches
insulation U عایق گذاری
insulation U عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulation U عایق
insulation U عایق کاری
insulation U روپوش کشی عایق کردن
insulation measurement U سنجش و ازمایش ایزولاسیون
insulation resistance U مقاومت عایق بندی
insulation resistance U مقدار مقاومت نارسانا
insulation protection U حفافت عایق بندی
insulation fault U نقص عایق کاری
insulation fault U نقص عایق بندی
insulation indicator U دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation tester U دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation level U سطح ایزولاسیون
insulation loss U تلف عایق بندی
insulation of concrete U عایق کاری بتن
insulation resistance U مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
insulation shielding U زره پوش کردن عایق بندی
vinyl insulation U عایقوینیلی
surface insulation U جداکنندهسطح
internal insulation U ایزولاسیون داخلی
moulded insulation U عایققالبی
insulation voltage U ولتاژ ایزولاسیون
breaking down of insulation U فرو ریختن نارسانایی
insulation voltage U فشار ازمایش
insulation voltage U ولتاژ عایق بندی
foam insulation U عایقاسفنجی
blanket insulation U پوششعایق
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
insulation strength U استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation fault U خرابی نارسانا
insulation detector U دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
insulation defect U نقص ایزولاسیون
sound insulation U عایق صدا
slot insulation U عایق شیار
electrical insulation U عایق سازی الکتریکی
winding insulation U عایق بندی سیم پیچی
electrical insulation U برق بندی
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
form insulation U عایق کاری قالب
humidity insulation U اب بندی
air insulation U نارساناگری با هوا
sound insulation U صدابندی
thermal insulation U گرمابندی
grid insulation U ایزولاسیون شبکه
insulation defect U نقص عایق بندی
heat insulation U عایق کاری حرارتی
insulation current U جریان ایزولاسیون
insulation class U کلاس عایق بندی
insulation class U کلاس ایزولاسیون
thermal insulation U عایق کاری گرمایشی
thermal insulation U عایقکاری در برابرگرما
humidity insulation U نم بندی
pipe-wrapping insulation U عایققنداقپیچلوله
loose fill insulation U عایقخاکریز
foam-rubber insulation U عایقاسفنجیلاستیکی
insulation power factor U زاویه ی تلفات
insulation testing apparatus U عایق سنج
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
insulation power factor U ضریب قدرت عایق بندی
insulation breakdown test U ازمایش شکست عایق
sprung strip metal insulation U نوارفلزی
sprung strip metal insulation U عایقفنری
to go on board U سوارکشتی شدن
above board به طور آشکار
go by the board U از ناو پرت شدن
to board out U بیرون ازخانه خود غذاخوردن
with whom do you board U پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
i got it over board U انرادرکشتی اوردم
board U اغذیه
i/o board U تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
by the board U از طرف پهلوی ناو
To get on board. U سوار کشتی شدن
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
board U سوار
board U وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board U صفحه مدار
board U برد
board U تخته حاوی نقشه
above board U بی حیله
board U کمیته تخته کار صفحه چارت
board U هیئت کمیسیون
board U هیئت ژوری
board U هیات
across the board U شامل تمام طبقات
board U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board U شدن
board U تابلوی امتیازات
board U صفحه یامیز شطرنج
board U سکوی شیرجه
board U جلد کردن تخته
board U مقوا
board U کشتی
board U تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
across the board یکسره
board U منزل کردن
over the board U بازی شطرنج حضوری
board U روکش کردن
across the board U سرجمع
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
board U تخته
board U تابلو
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board U تخته پوش کردن
board U میز غذا
board U غذای روی میز
board U میزشوریادادگاه
board U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board U پانسیون شدن
board U هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board U سوارشدن بکنارکشتی امدن
side board U میز قفسه دار
splash board U سپر پاشنه قایق
ouija board U لوح احضار
open board U صحنه خلوت شطرنج
pack board U وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
paddle board U تخته شنا
panel board U تابلوی برق
sliding board U سراشیبی
sliding board U سرسره
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
spring board U تخته شیرجه
shoe board U علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
programmer board U برد برنامه ریز
range board U میز تنظیم مسافت
range board U طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
shoulder board U پیش فنگ
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
selection board U هیات گزینش
seguin board U تخته سگن
sea board U خط ساحلی
sea board U دریاکنار
runing board U رکاب
sea board U کناره دریا
scale board U تخته نازک
running board U تخته رکاب اتومبیل
scaffold board U تخته زیر پا
side board U میز دم دستی
side board U میز پا دیواری
particle board U نوتخته
particle board U تخته خرده چوب
paste board U مقوا
paste board U کارت
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
sea board U کناردریا
playing the board U بازی بر صفحه
playing the board U بازی فی نفسه
plotting board U پلاتینگ برد
plotting board U صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
press board U مقوای فشرده
side board U میز کناری
scaffold board U تخته چوب بست
front board U مقوایجلویی
full board U هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
half board U هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
ironing board U میزاتو
sandwich board U آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
To board a plane. U سوار هواپیما شدن
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
for full board U برای تمام پانسیون
for half board U برای نیم پانسیون
draining board U آبچکانفرفشوئی
chopping board U تختهسبزیو گوشت
board meeting U جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
lighting board U تختهروشنایی
louvre-board U سکویروزنهدار
placard board U تختهپلاکارد
pressing board U تختهفشرده
route board U تختهتعیینمسیر
skirting board U تختهپارچهای
tote board U تختهحملونقل
board and lodging U غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
for half board U برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for full board U برای تختخواب و تمام وعده های غذا
to board a flight U سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
barge-board U [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
clap-board U [تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
eaves-board U لب بام
board and lodging U خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
governing board U کمیته حاکمه
managing board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of managers U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
tea board U سینی
terminal board U تخته اتصال سیم
terminal board U محوراتصال سیمها
terminal board U تخته کلم
terminal board U تخته ترمینال
thin board U لا
three ply board U تخته سه لا
tilting board U صفحه کج شونده
takeoff board U تخته پرش طول
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com