Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
black-eyed peas
U
لوبیا چشم بلبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
black eyed
U
سیاه چشم
black eyed susan
U
گل پنجهزاری
black eyed susan
U
گل ژاپونی
as like as two peas
مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
peas
U
نخود سبز
peas
U
شن نرم در محل فرود چترباز
peas
U
نخود
like two peas in a pod
<idiom>
U
مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
split peas
U
لپه
sweet peas
U
نخودعطر
sweet peas
U
نخود شیرین
green peas
U
نخودفرنگی
chick peas
U
نخود
to let the peas soak overnight
U
نخودها را در مدت شب بگذارند بخیسند
You can teel they're brothers, they're like two peas in a pod.
U
با یک نگاه می توان تشخیص داد که برادرند، مثل سیبی هستند که از وسط دو نیم کرده باشند.
one eyed
U
یک چشم
eyed
U
چشم دار
ox eyed
U
گاو چشم
keen eyed
U
تیزچشم
keen eyed
U
تیز نظر
argus eyed
U
تیزبین
night eyed
U
روز کور
boss-eyed
U
چشمهایبهطرفهم
wide-eyed
U
حیرت زده
glass eyed
U
بی حالت
goggle eyed
U
لوچ
She is cross eyed.
U
چپ چشم است ( لوچ )
green eyed
U
حسود
round-eyed
U
چشمگرد
wide eyed
U
دارای چشم باز
wide eyed
U
دارای چشم گشاد
wide eyed
U
متعجب
wide eyed
U
حیرت زده
wide-eyed
U
دارای چشم باز
wide-eyed
U
دارای چشم گشاد
wide-eyed
U
متعجب
lynx eyed
U
تیزبین
lynx eyed
U
تیز هوش
moon eyed
U
شبکور
open eyed
U
هوشیار
oper eyed
U
مراقب
oper eyed
U
هوشیار
owl eyed
U
جغد چشم
quick eyed
U
تیزچشم
sharp eyed
U
تیز چشم
wild eyed
U
دارای چشمان وحشی وخیره
weak eyed
U
دارای چشم کم سو
stalk eyed
U
دارای چشمان جلوامده
sloe eyed
U
دارای چشمان ابی پرنگ
squint eyed
U
لوچ
keen eyed
U
تیزبین
open eyed
U
بیدار
open eyed
U
چشم باز
pop-eyed
U
دارای چشمهای ورقلمبیده
pop-eyed
U
باباغوری
pop-eyed
U
دارای چشمهای بیرون زده
moon eyed
U
روزبین
pie-eyed
U
مست
moon eyed
U
خیره ومتحیر
narrow eyed
U
تنگ چشم
squint eyed
U
احول
dry-eyed
U
دارای چشمان بیسرشک
dry-eyed
U
بیاشکریزی
night eyed
U
شب بین
open eyed
U
گشاده چشم
stalk eyed
U
ورقلنبیده
cross eyed
U
چپ چشم
blue eyed
U
زاغ
clear eyed
U
پاک نظر
cat eyed
U
چشم گربهای
dewy-eyed
U
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
dewy eyed
U
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
goggle-eyed
U
خیره چشم
starry-eyed
U
رویایی
cat eyed
U
تاریک بین
cross-eyed
U
دوبین
starry-eyed
U
خیال اندیش
starry-eyed
U
خیال پرور
blear eyed
U
دارای چشم تار یااشک الود
hawk-eyed
U
تیزبین
hawk-eyed
U
تیزنظر
hawk eyed
U
تیزبین
blue eyed
U
ابی چشم
cross-eyed
U
لوچ
pie-eyed
U
پاتیل
glass eyed
U
کور
hawk eyed
U
تیزنظر
fire eyed
U
دارای چشمان افروخته یادرخشان
evil eyed
U
بد چشم
starry eyed
U
رویایی
starry eyed
U
خیال اندیش
eagle eyed
U
تیزنظر
dull eyed
U
تارچشم
starry eyed
U
خیال پرور
cross eyed
U
لوچ
cock eyed
U
ناجور
cock eyed
U
کودن
cock eyed
U
احمق
cock eyed
U
لوچ
clear eyed
U
بصیر
sharp eyed
U
تیز بین
beetle eyed
U
نزدیک بین
three eyed union plate
U
shamrockplate ,face monkey: syn
blue-eyed boy
U
دراصطلاح"تافتهجدابافته"
three eyed union plate
U
صفحه سه چشمی
to black out
U
قلم زدن
black
U
زشت
black
U
سیاه شده
black d.
U
دم گاز خفه کننده
black
U
تیره
black
U
سیاه
black
U
چرک وکثیف
to black out
U
سیاه کردن
black
U
تهدید امیز عبوسانه
black
U
سیاهی
black
U
دوده لباس عزا
in the black
<idiom>
U
سود بردن
he went there in black
U
اوبا جامه سیاه انجا رفت
black out
U
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black out
U
قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out
U
خاموشی
look black
U
متغیر بنظر امدن
black
U
بی رنگ
black
U
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
U
سیاه رنگ
black
U
سیاه کردن
black
U
سیاه رنگی
black
U
بازیگر دوم شطرنج
black
U
بستانکار بودن در حساب
channel black
U
دوده
eriochrome black
U
سیاه اریوکروم
furnace black
U
سیاهی کوره
he wears black
U
سیاه پوشیده است
ivory black
U
رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
slate black
U
رنگ سیاه سنگ لوحی
ivory black
U
گرد سوخته استخوان
platinum black
U
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
platinum black
U
پلاتین سیاه
slate black
U
رنگ ارغوانی مایل بسیاه
gas black
U
دوده
night black
U
سیاه
black armband
U
سرآستین
[برای سوگواری ]
black coffee
U
قهوه سیاه
black coffee
U
قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black .
<proverb>
U
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
U
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue.
<proverb>
U
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white
<idiom>
U
بصورت نوشتار
Black and white.
U
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black.
U
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black.
U
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black
U
آبیپررنگ
black spot
U
جادهباآمارتصادفبالا
black section
U
گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
to look at the black side
[about something]
U
بدبین بودن
[برای چیزی]
black vomit
U
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
black vomit
U
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
Black sheep
U
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
black box
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
black wool
U
پشم سیاه
give someone a black look
U
با خشم به کسی نگاه کردن
black pudding
U
سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering
U
دادوستددربازارسیاه
black marketeer
U
کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black eyes
U
چشم سیاه
black eyes
U
سیه چشم
black eye
U
بدنامی
black eye
U
سیاهی اطراف چشم
black eye
U
چشم سیاه
black eye
U
سیه چشم
black and white
U
چاپ
black and white
U
دستنوشته
black and white
U
سیاه و سفید
to lool black
U
خشمگین یا متغیر بنظر امدن
to be in ones black books
U
مغضوب کسی واقع شدن
the black sea
U
دریای سیاه
black eyes
U
سیاهی اطراف چشم
black eyes
U
بدنامی
black Maria
U
اتومبیل گشتی پلیس
black economy
U
پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone
U
مهرهیسیاه
black square
U
خانهسیاه
black salsify
U
شنگ
black bread
U
نانسیاه
black ball
U
توپسیاه
black ant
U
مورچه سیاه
[حشره شناسی]
jet-black
U
سیاه سیاه
jet-black
U
سیاه شبقی
jet-black
U
سیاه براق و تیره
black marks
U
سابقهی بد
black mark
U
سابقهی بد
black Marias
U
اتومبیل گشتی پلیس
the black race
U
نژاد سیاه
black dog
U
مالیخولیا
black body
U
جسم سیاه
black body
U
قسمت خطرناک
black bile
U
سوداء
black bile
U
صفرای سیاه
black beetle
U
سوسک گرمابه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com