English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
writer U راقم نگارنده
writer U مولف
writer U نویسنده
writer U مصنف
writer U نگارنده
letter writer U کاغذ نویس
report writer U گزارش نویسی
news writer U خبرنگار
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
letter writer U نامه نویس
writer's cramp U دست گرفتگی
letter writer U نامه نگاری
letter writer U کتاب
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
gather writer U تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
report writer U نویسنده گزارش
sign writer U تابلو نویس
sign writer U لوحه نویس
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
type writer U ماشین تحرر
type writer U حرف نگار
type writer U ماشین تحریر
writer to the signet U مشاور حقوقی اسکاتلندی
the present writer U این بنده این جانب
the present writer U مولف
the present writer U نویسنده
technical writer U نویسنده فنی
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
to make good as a writer U نویسنده موفقی شدن
console type writer U ماشین تحریر میز فرمان
band street writer U یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
He fabcies himself as a writer (author). U به خیال خودش نویسنده است
in the black <idiom> U سود بردن
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
black d. U دم گاز خفه کننده
look black U متغیر بنظر امدن
to black out U سیاه کردن
to black out U قلم زدن
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U سیاه رنگ
black U سیاه رنگی
black U سیاه کردن
black U بازیگر دوم شطرنج
black U بستانکار بودن در حساب
black out U خاموشی
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black U دوده لباس عزا
black U سیاهی
black U سیاه
black U تیره
black U سیاه شده
black U بی رنگ
black U چرک وکثیف
black U زشت
black U تهدید امیز عبوسانه
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
black paternoster U افسون برضد روح پلید
platinum black U پلاتین سیاه
black pickling U اسید شویی مقدماتی
the black sea U دریای سیاه
the black race U نژاد سیاه
black propaganda U تبلیغات سیاه
to be in ones black books U مغضوب کسی واقع شدن
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
night black U سیاه
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
eriochrome black U سیاه اریوکروم
black wash U رنگ سیاه
gas black U دوده
channel black U دوده
carbon black U دوده
bone black U عاج سیاه
blacker than black U تراز فراسیاه
black widow U نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
furnace black U سیاهی کوره
black smith U اهنگر
he wears black U سیاه پوشیده است
black powder U باروت سیاه
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
black propaganda U تبلیغات خطرناک
black smith U نعلبند
black sheet U ورق سیاه
black short U شکستگی سیاه
black shortness U ترک سیاه
black slip U خفت پران
black will take no other hue U بالای سیاهی رنگی نیست
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee U قهوه سیاه
black coffee U قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
black and white U دستنوشته
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
black wool U پشم سیاه
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black U آبیپررنگ
black mark U سابقهی بد
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
black eyes U بدنامی
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eyes U چشم سیاه
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eye U چشم سیاه
black eye U سیه چشم
black and white U چاپ
black and white U سیاه و سفید
black marks U سابقهی بد
jet-black U سیاه براق و تیره
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding U سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering U دادوستددربازارسیاه
black marketeer U کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy U پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone U مهرهیسیاه
black square U خانهسیاه
black salsify U شنگ
black bread U نانسیاه
black ball U توپسیاه
jet-black U سیاه سیاه
jet-black U سیاه شبقی
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black coffee U قهوه تلخ
black art U سحر
black art U جادوگری
black anneal U سیاه گداختن
black a vised U سیه چرده
black a vised U سبزه دارای پوست تیره
animal black U ذغال حیوانی
aniline black U سیاه انیلینی
acetylene black U دوده استیلنی
aceko black U نوعی رنگ سیاه اسیدی
pitch-black U خیلی سیاه
pitch-black U قیرگون
pitch black U خیلی سیاه
pitch black U قیرگون
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
black ash U خاکستر سیاه
black beetle U سوسک گرمابه
black cherry U الوبالو
black capitalism U سرمایه داری سیاه
black cap U کلاه سیاه
black cap U کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard U قره سنقر
black brittleness U ترک سیاه
black brittleness U شکستگی سیاه
black book U کتاب سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black body U جسم سیاه
black body U قسمت خطرناک
black bile U سوداء
black bile U صفرای سیاه
black holes U سیاهچاله
black holes U سیاه چال
black markets U دربازارسیاه معامله کردن
black markets U بازار سیاه
black market U دربازارسیاه معامله کردن
black market U بازار سیاه
black tie U لباس عصر مردانه
black tie U کت نیمه رسمی مردانه
black belts U کمربند سیاه استاد جودو
black belt U کمربند سیاه استاد جودو
black sheep U بزگر
black sheep U بچه گیج وبی هوش
black sheep U کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black and blue U کبود و سیاه
black holes U زندان تاریک
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
black hole U سیاهچاله
black hole U سیاه چال
black hole U زندان تاریک
black board U تخته سیاه
black boxes U جعبه سیاه
black box U جعبه سیاه
black ice U یخ شفاف روی اب
black lead U گرافیت
black guardly U بی شرف
black grouse U نوعی باقرقره بزرگ
black liqour U شربت سیاه
black load U سرب سیاه
black list U لیست سیاه
black list U فهرست سیاه
black list U فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com