English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
black wool U پشم سیاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wool U کرک
old wool U پشم کهنه
wool U پشم
wool U جامه پشمی نخ پشم
wool U مو
old wool U پشم یکبار مصرف شده
dyed-in-the-wool U تمام عیار
wire wool U سیمفرفشوئی
dyed-in-the-wool U پر و پا قرص
wool-gathering U خیالبافی
wool-gathering U حواس پرتی
wool-gathering U فراموشکاری
wool-gathering U شورتیگری
wool-gathering U خواب و خیال
to cull wool U پشم چیدن [کندن و جمع آوری کردن]
autumn wool U پشم پاییزه چین
steel wool U براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
greasy wool U پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
fall wool U پشم پاییزه [پشمی که در پاییز چیده می شود و مرغوبیت کمتری از پشم بهاره دارد.]
exported wool U پشم صادراتی
ewe wool U پشم گوسفند ماده
aluminum wool U رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
colored wool U پشم رنگ شده
colored wool U پشم الوان
coarse wool U پشم درجه دو
coarse wool U پشم خشن
coarse wool U پشم زبر
camel wool U پشم شتر
dyed-in-the-wool U سرسخت
dyed-in-the-wool U دوآتشه
virgin wool U پشم خام
to dye in the wool U درحال خامی رنگ کردن
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
rock wool U پشم کوهی
lambs wool U که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
lambs wool U یکجور نوشابه
lambs wool U پشم بره
ice wool U کرک قلاب دوزی
ice wool U کرک سفید
glass wool U پشم یا براده شیشه پشم شیشه
wool fat U چربی پشم
wool fat U لانولین
dyed-in-the-wool U به تمام معنی
dyed-in-the-wool U تمام و کمال
dyed-in-the-wool U پیش رزیده
dyed-in-the-wool U پیش از بافت رنگرزی شده
glass wool U پشم شیشه
wool stapler U کسیکه تجارت پشم خام میکند
wool stapler U تاجرپشم
wool in the grease U پشم نشسته پشم تازه چیده
wool grease U چربی پشم
wool gather U حواس پرت بودن
wool gather U خیالبافی کردن
wool fell U پوستین
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
white wool U پشم سفید
unscourced wool U پشم ناشور
cotton wool U پنبه لایی
unscourced wool U پشم مخلوط
cotton wool U لایی پنبه
wool stapler U تاجر پشم
wool sorting U دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
virgin wool U پشم نو
virgin wool U پشم تازه چیده شده
wool smell U بوی طبیعی پشم
wool shininess U جلا و درخشش پشم
wool plight U آفت پشم
white wool U [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
white wool U پشم درجه یک
spun wool U [پشم ریسیده شده و بصورت نخ درآمده]
spring wool U پشم بهاره چین
virgin wool U [پشمی که تاکنون در منسوجات دیگر بکار نرفته باشد.]
pure wool U پشم خالص
pure wool U پشم صد در صد
raw wool U پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
unscourced wool U پشم درجه بندی نشده
scissored wool U پشم مقراضی [پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
cream-colored wool U پشم شکری [این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
one layer twisted wool U پشم یک لا تاب
high-quality wool U پشم مرغوب و اعلاء
cotton-wool yarn U نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
hand-washed wool U پشم دست شور
wool of short staple U پشم نخ کوتاه
cotton wool ball U باندتوپی
wool of short staple U پشمی که رشته هایا موهای ان کوتاه است
pull the wool over someone's eyes <idiom> U سربه سر گذاشتن
To pull the wool over someones eyes . U سر کسی را شیره مالیدن ( فریب دادن )
black U دوده لباس عزا
to black out U قلم زدن
black U سیاه رنگ
black out U خاموشی
black U بی رنگ
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black U بستانکار بودن در حساب
black U بازیگر دوم شطرنج
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black U سیاه کردن
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black U سیاه رنگی
to black out U سیاه کردن
black U زشت
look black U متغیر بنظر امدن
black U چرک وکثیف
black U سیاه شده
in the black <idiom> U سود بردن
black U تهدید امیز عبوسانه
black U سیاهی
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U تیره
black d. U دم گاز خفه کننده
black U سیاه
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black leprosy U جذام
to be in ones black books U مغضوب کسی واقع شدن
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
black eye U چشم سیاه
black and white U سیاه و سفید
black and white U دستنوشته
black and white U چاپ
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
he wears black U سیاه پوشیده است
the black sea U دریای سیاه
the black race U نژاد سیاه
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
platinum black U پلاتین سیاه
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
night black U سیاه
ivory black U گرد سوخته استخوان
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
black eye U سیه چشم
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black coffee U قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black U آبیپررنگ
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black coffee U قهوه سیاه
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
black economy U پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
black pudding U سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering U دادوستددربازارسیاه
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
black marks U سابقهی بد
black mark U سابقهی بد
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
black eyes U بدنامی
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eyes U چشم سیاه
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black marketeer U کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black stone U مهرهیسیاه
black square U خانهسیاه
black salsify U شنگ
black bread U نانسیاه
black ball U توپسیاه
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
jet-black U سیاه سیاه
jet-black U سیاه شبقی
jet-black U سیاه براق و تیره
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eyed U سیاه چشم
black book U کتاب سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black body U جسم سیاه
black body U قسمت خطرناک
black bile U سوداء
black bile U صفرای سیاه
black beetle U سوسک گرمابه
black ash U خاکستر سیاه
black art U سحر
black art U جادوگری
black anneal U سیاه گداختن
black a vised U سیه چرده
black a vised U سبزه دارای پوست تیره
animal black U ذغال حیوانی
aniline black U سیاه انیلینی
black ice U یخ شفاف روی اب
black brittleness U شکستگی سیاه
black brittleness U ترک سیاه
black endorsement U براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
black earth U سیاخاک
black dog U مالیخولیا
black dog U کج خلقی
black diamond U الماس سیاه
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
black death U طاعون یا وبا
black coral U شبه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com