English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2443 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
black square U خانهسیاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
black square weakness U ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
Other Matches
four-square U پابرجا
four-square U قرص
four-square U محکم
four-square U صریح
four-square U بیرودربایستی
four-square U صادق
four-square U راستگو
four-square U بیشیله پیله
to square up U خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
four-square U استوار
four-square U مصمم
square one <idiom> U درآغاز
square away <idiom> U برنامه ریزی کردن
t square U خطکش چلیپایی
four-square U مصممانه
four-square U رک
four-square U با صراحت
four-square U به طور صریح
four-square U پراراده
four-square U رک و راست
all square U مساوی
out of square U خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
out of square U کج
on the square U بانصاف
on the square U بدرستی
on the square U بدون کجی
mean square U یک مربع حسابی
by the square U مطابق نمونه
by the square U درست
square out U ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
square away U سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
square in U پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
four-square U چهارگوش
four-square U چهار گوشهی کامل
four-square U کاملا مربع
try square U گونیای فلزی
three square U سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
three square U بشکل مثلث
three square U دارای سه ضلع مساوی
t square U خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
by the square U بدقت
square U گونیا
square U گوشه دار
square U بتوان دوم بردن مجذور کردن
square U چهارگوش کردن مربع کردن
square U راست حسینی
square U منصف
square U برابر
square U خانه شطرنج
square U عادلانه
square U منظم حسابی
square U مربع توان دوم
square U مجذور
square U وفق دادن
square U جوردراوردن
square U مربع
square U مرتب کردن کلاه
square U مساوی
square U چارگوش
square U چهار گوش
square U واریز کردن
square U به یک طرف میله وعمود به ان
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U جذر میدان
square metre U متر مربع
square wave U موج مربع
square shooter U ادم درستگار
square mil U میل مربع
square wood U بریدن الوار
square wave U باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wave U موج مربعی
square wave U موج چهار گوش
square toed U متروکه
steel square U گونیای فولادی
square toed U امل
square toed U قدیمی مسلک
square toed U دارای پنجه مربع
square stone U سنگ بادبر
square shouldered U چهارشانه
square shooter U باشرف
square rigger U نوعی کشتی بادی
square pyramid U هرم مربع القاعده
square potential well U چاه مربعی پتانسیل
square planar U مسطح مربعی
square roots U ریشه دوم
square wood U چارتراش کردن الوار
mean square deviation U اختلاف
square root U ریشه دوم
square root U جذر
square deals U باشرف بودن رک وراست
square deals U تقلب نکردن
miter square U گونیا
mean square deviation U میزان انحراف متداول
mean square deviation U مغایرت
square deal U باشرف بودن رک وراست
magic square U چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
flight square U خانه فرار شطرنج
color square U مربع رنگ نما
chi square U مربع خی
carpenters try square U گونیای درودگری
square deal U تقلب نکردن
square radian U استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
root mean square U ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square means second p U مجذوریعنی توان دوم
square matrix U ماتریس مربعی
square matrix U ماتریس مربع
square leg U محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square lattice U شبکه مربعی
square knot U گره مربع
square knot U گره مربر
square knot U گره مرکب از دونیم کره
square inch U اینچ مربع
square roots U جذر
square foot U فوت مربع
square dome U چهار طاقی
square dance U رقص چوبی
square dance U رقص محلی امریکا
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square ball U پاس عرضی
square shouldered U دارای شانه پهن
t mitre the square U گونیا را فارسی کردن
to be back to square one <idiom> U دوباره به اول داستان رسیدن
square brackets U قلابهای گوشه دار
fair and square <idiom> U راست وبی پرده
square meal U غذایمقوی
square bracket U کروشه
square bracket U براکت
set square U گونیا
white square U خانهسفید
square trowel U مالهچهاگوش
square sail U بادبانچهاگوش
square neck U یقهچهاگوش
square move U حرکت
square bracket U قلاب
I cannot square it with my conscience to ... U من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
to be back to square one <idiom> U دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
hollow square U [گچ بری هرمی رومی]
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
square design U طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
square number U مربع کامل [ریاضی]
square matrix U ماتریس مربعی [ریاضی]
The Ferdowsi Square . U میدان فردوسی
square flag U پرچممربع
three square file U سوهان سه گوش
word square U acrostic
to play square U راست وحسینی بازی کردن
weak square U خانه ضعیف شطرنج
weak square U حفره سوراخ
weak square U نقطه ضعف
bevel square U گونیا
betwixt square U گونیا
square bet U شرطچهارگوش
t mitre the square U گوشه نودزینه را نیم کردن
word square U جدول کلمات متقاطع
back square U گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
square root of U جذرعددی
square head plug U انشعابسرچهارگوش
triangular set square U گونیای نقشه کشی
chi square test U ازمون "چی دو "
triangular set square U گونیای رسم کشی
chi square distribution U توزیع مربع خی
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
ounce per inch square U اونس اینچ مربع
square law detection U یکسوکنندگی مربعی
bevelled edge square U زاویه حاده
square root key U دکمهرادیکال
square-headed tip U سرچهاگوش
bevel steel square U نقاله
square pyramidal molecule U مولکول هرمی مربع القاعده
He gave me a square deal . U بامن منصفانه معامله کرد
weighted least square method U روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
root mean square velocity U جذر میانگین مجذور سرعت
root mean square error U جذر میانگین مجذور خطا
pound per square inch U پوند بر اینچ مربع
square root method U روش جذرگیری
square-jawed adjustable spanner تنظیم دهانه آچار پیچ گوشتی
square peg in a round hole <idiom> U شخصی که مناسب کاری نباشد
His deeds fail to square with his words. U عملش با حرفش نمی خواند
square shaft screw of bolt U میله چارتراش
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
to black out U قلم زدن
look black U متغیر بنظر امدن
to black out U سیاه کردن
in the black <idiom> U سود بردن
black U بستانکار بودن در حساب
black U تهدید امیز عبوسانه
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black d. U دم گاز خفه کننده
black U بی رنگ
black U سیاهی
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black U دوده لباس عزا
black U سیاه رنگ
black U سیاه رنگی
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black out U خاموشی
black U سیاه کردن
black U بازیگر دوم شطرنج
black U چرک وکثیف
black U سیاه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com