English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
black slip U خفت پران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slip up U سرخوردن
to let something slip U چیزی را نادیده گرفتن
let slip U از دست دادن
let slip U ازاد کردن
let slip U ول کردن
slip on U لباس گشاد
slip U روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slip U فهرست
slip U صورت
slip up U اشتباه کردن
slip up U شکست خوردن
to slip off or away U جیم شدن
to slip off or away U نادیده رفتن
to let slip U رهاکردن
to let slip U سردادن
to let slip U از دست دادن
slip U اشتباه در نقشه خوانی
slip U خطا در بافت
to let something slip U چیزی را زیر سبیلی رد کردن
slip-up U شکست خوردن
slip-up U اشتباه کردن
slip-up U سرخوردن
slip U یادداشت
slip U تکه کاغذ
slip U قلمه سرخوری
slip U لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slip U جدا شدن لنگر اززمین
slip U لغزیدن
slip U ازقلم انداختن
slip U اشتباه کردن
slip U گریختن سهو کردن
slip U لیز خودن
slip U نسل لغزیدن
slip U اولاد
slip U نهال
slip U روکش متکا
slip U ملافه
slip U زیرپیراهنی
slip U گمراهی
slip U محل توپگیر پشت محافظ میله
slip U خفت
slip U لغزش
slip U خطا
slip U سریدن
slip U شیب
slip U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip U سهو
slip U اشتباه لیزی
slip plane U سطح لغزش
slip ring U اسلیپ رینگ
slip one's mind <idiom> U فراموش شده
slip of the tongue <idiom> U حرفی رانسنجیده زدن
pink slip <idiom> U برگه اخراج از شغل
give someone the slip <idiom> U از کسی فرار کردن
slip knot U گره زود گشا
slip ring U حلقه سایشی
slip of the pen U سهو قلم
slip of the tongue U لغزش زبان
slip regulator U تنظیم کننده لغزش
slip proof U مقام در برابر لغزش
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
billet slip U کارت محلهای افراد
turn and slip U زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
slip-on pyjamas U بیژامهراحتی
half-slip U زیرداخلی
to give one the slip U کسیراازخودوا کردن
to give one the slip U از دست کسی گریختن
foundation slip U زیرپوشبندی
to make a slip U لغزش خوردن
slip stitch U بخیه نامریی
paying-in slip U فرمیکهدرزمانپرداختپولیاکشیدنچکپرمیکنید
slip sheet U صفحه اضافی
to make a slip U خطا کردن
towing slip U خفت یدک
slip sheet U صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
slip rope U مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
To slip away . To dash out . U قا چاق شدن ( بی خبر رفتن )
billet slip U لوحه اسکان افراد
side slip U یک برشدن یا سر خوردن
slip knot U گره خفت
slip gelley U رانگا
riding slip U خفت احتیاطی
Freudian slip U لغزش فرویدی
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
slip-ups U شکست خوردن
slip road U فرازبند
slip-ups U اشتباه کردن
free from slip U بدون لغزش
pillow slip U جلدبالش .
free from slip U خالی از لغزش
pillow slip U روبالش
forward slip U جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
forward slip U پیش افتادگی
deposit slip U اعلامیه پرداخت سپرده
slip rings U حلقههای لغزان
leg slip U محل توپگیر پشت میله دار
snow slip U بهمن
screw slip U خفت پیچی
sick slip U برگ اعزام به بیمارستان
land slip U ریزش سنگ از کوه
slip joint U اتصال ازاد
slip gelley U رامکا
half slip U زیر پیراهنی
half slip U ژوپن
slip-ups U سرخوردن
To let something slip thru ones fingers . U چیزی را از کف دادن
slip formwork U قالب بندی لغزان
slip form U قالب لغزنده
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
slip-ons U لباس گشاد
slip road U سربالایی اتصال
slip carriage U واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
slip band U نوار لغزش
side slip U بچه حرامزاده
slide slip U سردادن هر دو اسکی با هم ازپهلو
slip joint pliers نوعی انبردست
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
slip-stitched seam U کوکشیبداردرز
Why did you let it slip thru your fingers ? Why did you lose it for nothing ? U چرا گذاشتی مفت ومسلم از دستت برود
to get [be given] the pink slip [American E] <idiom> U برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
To miss the bus . To slip up . U قافیه را باختن
slip ring motor U موتور القائی با حلقه لغزان
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> U از این ستون به آن ستون فرج است
Slip of the tongue (pen). U اشتباه لفظی (نگارشی )
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
slip ring induction motor U موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
look black U متغیر بنظر امدن
to black out U سیاه کردن
to black out U قلم زدن
black out U خاموشی
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
in the black <idiom> U سود بردن
black U سیاه کردن
black d. U دم گاز خفه کننده
black U بازیگر دوم شطرنج
black U بستانکار بودن در حساب
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black U بی رنگ
black U سیاهی
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
black U سیاه رنگی
black U سیاه رنگ
black U تهدید امیز عبوسانه
black U سیاه
black U دوده لباس عزا
black U تیره
black U سیاه شده
black U چرک وکثیف
black U زشت
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black wool U پشم سیاه
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
the black sea U دریای سیاه
ivory black U گرد سوخته استخوان
night black U سیاه
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
black and white U دستنوشته
platinum black U پلاتین سیاه
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
black mark U سابقهی بد
black and white U چاپ
jet-black U سیاه براق و تیره
black and white U سیاه و سفید
jet-black U سیاه شبقی
jet-black U سیاه سیاه
black ball U توپسیاه
black bread U نانسیاه
black salsify U شنگ
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black eye U سیه چشم
black eye U چشم سیاه
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
black eyes U بدنامی
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eyes U چشم سیاه
black marks U سابقهی بد
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black square U خانهسیاه
black stone U مهرهیسیاه
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
black ice U یخ شفاف روی اب
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com