English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 243 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
black out U خاموشی
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
black ice U یخ شفاف روی اب
black and blue U کبود و سیاه
black sheep U کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black sheep U بچه گیج وبی هوش
black sheep U بزگر
black U سیاه
black U تیره
black U سیاه شده
black U چرک وکثیف
black U زشت
black U تهدید امیز عبوسانه
black U سیاهی
black U دوده لباس عزا
black U سیاه رنگ
black U سیاه رنگی
black U سیاه کردن
black U بازیگر دوم شطرنج
black U بستانکار بودن در حساب
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black U بی رنگ
black belt U کمربند سیاه استاد جودو
black belts U کمربند سیاه استاد جودو
black tie U کت نیمه رسمی مردانه
black tie U لباس عصر مردانه
black market U بازار سیاه
black market U دربازارسیاه معامله کردن
black markets U بازار سیاه
black markets U دربازارسیاه معامله کردن
black box U جعبه سیاه
black boxes U جعبه سیاه
black board U تخته سیاه
black hole U زندان تاریک
black hole U سیاه چال
black hole U سیاهچاله
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
black holes U زندان تاریک
black holes U سیاه چال
black holes U سیاهچاله
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
pitch black U قیرگون
pitch black U خیلی سیاه
pitch-black U قیرگون
pitch-black U خیلی سیاه
aceko black U نوعی رنگ سیاه اسیدی
acetylene black U دوده استیلنی
acid alizarian blue black U ابی سیر الیزارین اسیدی
acid alizarin black U سیاه الیزارین اسیدی
all black malleable castiron U چدن چکش خوار تماما" سیاه
aniline black U سیاه انیلینی
animal black U ذغال حیوانی
bay with black points U کهر دست وپا مشکی
bay with black points U قره کهر
black a vised U سبزه دارای پوست تیره
black a vised U سیه چرده
black anneal U سیاه گداختن
black art U جادوگری
black art U سحر
black ash U خاکستر سیاه
black beetle U سوسک گرمابه
black bile U صفرای سیاه
black bile U سوداء
black body U قسمت خطرناک
black body U جسم سیاه
black body curves U منحنیهای جسم سیاه
black body radiation U اشعه جسم سیاه
black body radiation U تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black book U کتاب سیاه
black brittleness U شکستگی سیاه
black brittleness U ترک سیاه
black buzzard U قره سنقر
black cap U کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black cap U کلاه سیاه
black capitalism U سرمایه داری سیاه
black cherry U الوبالو
black coffee U قهوه تلخ
black coffee U قهوه بی شیر
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black coral U پسر
black coral U شبه
black d. U دم گاز خفه کننده
black death U طاعون یا وبا
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
black diamond U الماس سیاه
black dog U کج خلقی
black dog U مالیخولیا
black earth U سیاخاک
black endorsement U براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
black eyed U سیاه چشم
black eyed susan U گل پنجهزاری
black eyed susan U گل ژاپونی
black face tube U لامپ تصویر سیاه
black finish U پوشش سیاه
black flag U پرچم دزدان دریایی
black flag U پرچمی که نشانی اعدام زندانی است
black gang U غلام سیاه
black gang U اتشکار موتورکشتی
black glass bottle U بطری
black glass bottle U بطلی
Other Matches
to black out U سیاه کردن
look black U متغیر بنظر امدن
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
to black out U قلم زدن
in the black <idiom> U سود بردن
eriochrome black U سیاه اریوکروم
black will take no other hue U بالای سیاهی رنگی نیست
blacker than black U تراز فراسیاه
he wears black U سیاه پوشیده است
bone black U عاج سیاه
furnace black U سیاهی کوره
carbon black U دوده
channel black U دوده
gas black U دوده
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
ivory black U گرد سوخته استخوان
black and white U سیاه و سفید
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
to be in ones black books U مغضوب کسی واقع شدن
the black sea U دریای سیاه
the black race U نژاد سیاه
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
platinum black U پلاتین سیاه
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
night black U سیاه
black and white U دستنوشته
black widow U نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black paternoster U افسون برضد روح پلید
black partridge U دراج
black mulberry U شاه توت
black mud U لجن
black matrix U صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
black magic U جادو
black magic U سحر
black load U سرب سیاه
black list U فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
black list U فهرست سیاه
black pickling U اسید شویی مقدماتی
black powder U باروت سیاه
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black wash U رنگ سیاه
black smith U اهنگر
black smith U نعلبند
black slip U خفت پران
black shortness U ترک سیاه
black short U شکستگی سیاه
black sheet U ورق سیاه
black propaganda U تبلیغات خطرناک
black propaganda U تبلیغات سیاه
black list U لیست سیاه
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee U قهوه سیاه
black coffee U قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
black wool U پشم سیاه
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black U آبیپررنگ
black marks U سابقهی بد
black mark U سابقهی بد
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
black eyes U بدنامی
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eyes U چشم سیاه
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eye U چشم سیاه
black eye U سیه چشم
jet-black U سیاه براق و تیره
jet-black U سیاه شبقی
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black pudding U سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering U دادوستددربازارسیاه
black marketeer U کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy U پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone U مهرهیسیاه
black square U خانهسیاه
black salsify U شنگ
black bread U نانسیاه
black ball U توپسیاه
jet-black U سیاه سیاه
black and white U چاپ
black liqour U شربت سیاه
black hawk U هلی کوپتر سیکورسکی
black guardly U فحاش
black guardly U بی شرف
black grouse U نوعی باقرقره بزرگ
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black induction U توقف القا
black ivory U ساهان افریقایی
black japan U لاک اسفالت
black light U نور سیاه
black light U تابش فرابنفش
black level U تراز سیاه
black letter U حرف سیاه
black leprosy U جذام
black lead U گرافیت
black lead U سرب سیاه
black japan U ورنی اسفالت
black oxid of manganese U مغنسیا
lombardy or black poplar U کبوده
black swan event U رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
to beat black and blue U کوفته یاکبودکردن
black-eyed peas U لوبیا چشم بلبلی
black heart malleable U چدن چکش خوار با هسته سیاه
blurred black ground U زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
black market operations U عملیات بازار سیاه
write black printer U چاپگری که تونر آن نقط های که توسط لیزر گرم شده است در هنگام اسکن کردن تصویر می چستد
write black engine U موتور سیاه نویس
He doesnt do it for our black eyes. U عاشق چشم وابروی ماکه نیست
Russian black bread U نانسیاهروسی
black square weakness U ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
They beat each other black and blue. U همدیگر را خونین ومالین کردند
yellow black myrmidon U هلیله زرد یا سیاه
The sky was black with crows. U آسمان از کلاغ سیاه شده بود
To be dressed in black. To go into mourning. U سیاه پوشیدن ( عزاداری )
the pot calls the kettle black U دیگ بدیگ میگوید رویت سیاه
To be in someones black list (book). U درلیست سیاه کسی بودن
pot calling the kettle black <idiom> U دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه
black smiths, top swage U قرار
black smiths, sledge hammer U پتک اهنگری
black smith, hand hammer U چکش اهنگری
black smiths, top swage U قالب و سنبه اهنگری
Black Sea roach [Rutilus frisii] U ماهی سفید [جانور شناسی]
To put it in black and white . To commit some thing to paper . U روی کاغذ آوردن ( کتبی و رسمی )
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com