English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
bilateral U متقارن الطرفین
bilateral U دوطرفه
bilateral U دوجانبه
bilateral U مضاعف
bilateral U دوکناری
bilateral U دو جانبه
bilateral U دو سویه
bilateral U دو جانبی
bilateral U دو طرفه
bilateral treaty U معاهده یا معاهدات دو جانبه
bilateral trade U داد و ستدمتقابل
bilateral trade U تجارت دوجانبه
bilateral trade U بازرگانی دو طرفه
bilateral spotting U دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
bilateral observation U دیدبانی دوجانبه
bilateral observation U دیدبانی مضاعف
bilateral monopoly U انحصار دو جانبه
bilateral monopoly U انحصار دوجانبه
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
bilateral monopoly U انحصاردوگانه
in contract U طبق قرارداد
contract with U عقد کردن
by contract U بطور مقاطعه
all in contract U قراداد کلی
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
contract U منقبض شدن
contract U مقاطعه
contract U قرارداد بستن
contract U دچارشدن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U همکشیدن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U قرردادبستن
contract U : پیمان بستن
contract U کنترات پیمان .
contract U :قرارداد
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U منقبض کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U عقد
contract U تعهد
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to the contract U طرفین عقد
parties to the contract U متعاقدین
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract U متعاملین
parties to a contract U طرفین قرارداد
parties to a contract U طرفین متعاهدین
performance of a contract U اجرای قرارداد
prime contract U قرارداد اصلی
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract U رابطه متعاقدین
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
provisions of a contract U مواد قرار داد
quasi contract U شبه عقد
quasi contract U شبه قرارداد
optional contract U غیر واجب
optional contract U خیاری
invalid contract U عقد فاسد
irrevocable contract U عقد لازم
labor contract U قرارداد کار
law of contract U قانون قرارداد
lease contract U اجاره نامه
license contract U قرارداد اجازه استفاده
marriage contract U عقد نامه
marriage contract U عقد نکاح
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
lease contract U عقد اجاره
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
provisions of a contract U شرایط قرار داد
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract U عقد فضولی
unconditional contract U عقد منجز
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract U عقد صحیح
validity of a contract U اعتبار قرارداد
validity of contract U صحت قرارداد
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract U عقد باطل
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract U پیمان نامه
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
the contract is still valid U خودباقی است
requirements of a contract U مقتضای عهد
revocable contract U عقد جایز
revocable contract U عقد مجاز
reward contract U عقد جعاله
sales contract U قرارداد فروش
service contract U قرارداد خدمت
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
social contract U قرار داد اجتماعی
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
the contract is still valid U قراردادباعتبار
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
inoperative contract U عقد غیر نافذ
contract of sale U قرارداد فروش
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract U شرایط قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
conditional contract U عقد معلق
conditional contract U عقد مشروط
breach of contract U تخلف از قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
assignment of contract U واگذاری قرارداد
contract of sale U عقد بیع
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
executory contract U عقد موجل
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
forced contract U عقد مکره
formula of contract U صیغه عقد
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
futures contract U قرارداد اینده
futures contract U قرارداد سلف
gratuitous contract U عقد غیر معوض
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
contract specification U مشخصات قرارداد
contract quantity U حجم قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
contract period U مدت قرارداد
contract period U دوره قرارداد
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract work U پیمانکاری
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract price adjustment U رفع اختلاف در قیمت قرارداد
The party to the contract (agreement). U طرف قرارداد
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
The contract has been draw up in eight articles . U این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
contract price adjustment U تعدیل قیمت قرارداد
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
reasonableness of terms in contract U معقول بودن شرایط قرارداد
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com