English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
beach master U افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach master U رئیس بارانداز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beach U ساحل شنی
beach U ساحل
beach U شن زار
beach U کناردریا رنگ شنی
beach U بگل نشستن کشتی
beach U اسکله
beach U باراندازساحلی
beach U کرانه شنی
beach U دریاکنار
beach U پلاژ کرانه
beach U زدن به ساحل
beach flag U پرچم مشخصه ساحلی
beach flag U پرچم شاخص اسکله
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beach face U کمربند ساحلی
beach group U گروه خدمات ساحلی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach head U سر پل
beach head U سر پل ساحلی
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach diagram U طرح نمودار اسکله
beach exit U معبر ساحلی
beach exit U گذرگاه ساحلی
beach erosion U فرسایش ساحلی
back beach U کرانه جزر و مد
over the beach operations U عملیات کرانهای
back beach U ساحل جزرو مد
backshore beach U کرانه جزر و مد
backshore beach U ساحل جزرو مد
beach capacity U فرفیت اسکله
beach diagram U طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
beach dump U انبار موقت ساحلی
beach dump U انباراسکله
beach dump U نقطه اماد در سر پل دریایی
beach capacity U فرفیت باراندازساحلی
beach matting U تور سیمی ساحلی
beach sand U شن زار
beach unit U یکان تهیه بارانداز
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
raised beach U بالاکنار
hard beach U ساحل مستحکم
hard beach U قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
over the beach operations U عملیات ساحلی
landing beach U ساحل پیاده شدن
beach foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam U کف آب دریا
beach foam U کف آب [کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
beach exit U محل خروجی اسکله
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach party U تیم ساحل
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
beach obstacle U مانع ساحلی
beach party U گروه پیشرو اب خاکی
beach minefield U میدان مین اسکلهای
beach minefield U میدان مین ساحلی
beach patrol U گشتی ساحلی
beach matting U کف پوش ساحلی
beach patrol U نگهبان ساحلی
beach patrol U نگهبان اسکله
beach reserves U ذخایر ساحلی
beach organization U یکان ساحلی
beach support area U منطقه پشتیبانی ساحلی
master off U استاد شمشیربازی
the master U خداوند
the master U در
to be a master of U دارا بودن
to be a master of U در اختیار خودداشتن
master of U سرپرست گروه شکار روباه
old master U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
master U چیره دست شدن
master U تسلط یافتن
master U ماهر شدن در چیزی
master U کسب مهارت کردن
master U کاپیتان کشتی
master U استاد شطرنج
master U مخدوم
master U قطعه کار اصلی
master U اصلی
master U رام کردن
master U دانشور
master U چیره دست
master U ارباب استاد
master U کارفرما
master U رئیس
master U مدیر مرشد
master U پیر
master U صاحب
master U ماهرشدن
master U خوب یادگرفتن
master U استادشدن
master U تسلط یافتن بر
master U جامع
master U مدل اصلی
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master U ارباب صاحب
master U ماهر شدن
old master U نقاشی هر یک از این هنرمندان
master's U فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master U سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master U نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master U سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
master sergeant U سرگروهبان
master slave U ارباب و برده
master slice U شاه قاچ
master station U شاه ایستگاه
master station U ایستگاه اصلی
master station U پست اصلی مخابرات
master stroke U استادی
master stroke U هنر نمایی
master stroke U شاهکار
master tape U شاه نوار
master routine U شاه روال
master rod U شاتون اصلی
master race U نژاد برتر
master mind U عقل کل
master mode U وضعیت اصلی
master mode U حالت راهبر
master service U انشعاب اصلی
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master of the time U صاحب الزمان
master physician U سر پزشک
master pick U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master tooth U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master program U شاه برنامه
master mind U فکر بزرگ
master tournament U مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
scout master U در پیشاهنگی :سر رسد
ship's master U کاپیتان کشتی تجاری
ship's master U افسرارشد کشتی
singing master U اموزگار سرایش
taxing master U مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
To be a master of ones craft. U درفن خود استاد بودن
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
master agreement U توافق اولیه
truck master U مامور یا سرپرست چندکامیون
wagon master U مسئول واگن
wagon master U رئیس قطار
sailing master U افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
ring master U رئیس سیرک
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
master workman U سر کارگر
master workman U استاد کار
master workman U سرکارگر
master agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
master's certificate U گواهینامه فرماندهی
mint master U رئیس ضرابخانه
missile master U دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
master cord U ریسماناصلی
Master of Science U فوقلیسانسMSc-
pilot master U سر راهنما
question-master U فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
whore master U جنده باز
master menu U برنامه غذایی اصلی یکان
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
french master U فرانسه
french master U اموزگار
drop master U سرپرست پرش
drop master U مدیر پرش
drill master U مشق دهنده
dock master U راهنمای حوض
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
harbor master U رئیس بندر
harbor master U مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
head master U مدیر اموزشگاه
head master U مدیر مدرسه
head master U رئیس
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
harbour master U متصدی بندر
harbour master U رئیس بندر
harbor master U راهنمای بندر
chess master U استاد شطرنج
cargo master U نوعی هواپیمای باری
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master plan U نقشه مجموعه
master plan U نقشه کلیات
master keys U قاعده کلی شاه کلید
master keys U کلید چندین قفل
master key U قاعده کلی شاه کلید
master key U کلید چندین قفل
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
master plans U نقشه کلیات
master plans U نقشه مجموعه
cargo master U هواپیمای کارگوماستر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com