English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
central control panel U مرکز کنترل
central control panel U تابلوی مرکزی کنترل
central control desk U میزفرمان مرکزی
central control desk U اطاق فرمان اصلی
battery control U وسیله کنترل توپ
battery control U کنترل برجکهای توپ
central U کلمه با طول کوتاه
central U کامپیوتر مرکزی
central U ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central U واحد ورودی و خروجی
central U گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central U متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central U تلفن چی مرکزی
central U فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central U که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central U مرکزی
central U واحد محاسبات و منط ق
central canal U مجرای مرکزی
central city U مرکز شهر
central city U شهر مرکزی
paching central U سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central convolution U شکنج مرکزی
central nave U کلیسایمرکزی
central heating U حرارت مرکزی
central heating U گرمایش مرکزی
central tendency U تمایل به مرکز
central strip U نوار میانی
central strip U جداکننده جهات
central station U نیروگاه مرکزی
central site U سایت مرکزی
central reserve U سکوی میانی
central reserve U سکوی وسط
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central stile U چهارچوبدربمیانی
central head U فشار مرکزی
central office U مرکز تلفن
central processor U پردازنده مرکزی
central bank U بانک مرکزی
central incisor U دندانپیشینمرکزی
central sulcus U شیار مرکزی
central load U بار مرکزی
switching central U مرکز تلفن خودکار
central terminal U پایانه مرکزی
central defender U مدافعوسطی
central load U نیروی وارد به مرکز
central column U ستونمرکزی
central circle U دایرهوسط
Central America U آمریکایمرکزی
central government U حکومت مرکزی
central war U جنگ عمده
central war U جنگ عمومی
central reservation U مرکزرزروکردن
central screw U پیچمرکزی
central exchange U مرکز تلفن خودکار
central position U وضعیت مرکزی
central position U قرارگاه مرکزی
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
central processor U پردازشگر مرکزی
central planning U برنامه ریزی مرکزی
central pith U هسته یا مغز چوب
central exchange U مرکزتلکس
central gyrus U شکنج مرکزی
central office U تلکس و تلگراف
central office U دفتر مرکزی
central fissure U شیار مرکزی
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central treaty organization U انگلستان
central information file U سیستم اصلی ذخیره داده
top central manhole U حفرهمیانیورودفرد
measures of central tendency U اندازههای گرایش مرکزی
central concrete membrane U پرده میانی بتنی
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central telegraph office U مرکز تلگراف اصلی
unit central processing U واحد پردازش مرکزی
central pastry kitchen U اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central mixing plant U مرکز اختلاط بتن
central pumping station U تلمبهخانه
central mass storage U انباره انبوه مرکزی
central tendency measures U اندازههای گرایش مرکزی
central focusing wheel U چرخهزوم مرکزی
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
German Central Bank U بانک مرکزی آلمان
central limit theorem U قضیه حد مرکزی
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
central pumping station U مرکزی
central railway station U ایستگاه مرکزی راه اهن
central planning team U تیم طرح ریزی مرکزی
central processing unit U واحدپردازنده مرکزی
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
central angle of arch U دهانه کمان
central angle at crest U فرجه ستیغ
telephone central office U مرکز تلفن خودکار
central air data U مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
central processing unit U واحد پردازش مرکزی
central heating system U دستگاه حرارت مرکزی
organization of central american states U سازمان دول امریکای مرکزی
central food preparation facility U کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
battery U حمله با توپخانه ضرب و جرح
battery U اتشبار صدای طبل
battery U باتری
battery U باطری
battery still U دیگ تقطیر باتری
battery U که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
h.b. battery U باتری ا
battery U وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
h.t. battery U باتری ب
b battery U باتری ب
battery U گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
battery U اتشبار
battery U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
c battery U باطری شبکه
battery U ایراد ضرب و جرح
battery U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery U باطری برجک توپ
battery U توپزن و توپگیر
battery solution U محلول باتری
battery receiver U رادیو باتری
battery steamer U کوره باتری بخاری
battery resistance U مقدار مقاومت باتری
battery polarization U قطبش باتری
battery plate U صفحه باتری
battery paint U رنگ باتری
battery oven U کوره باتری
battery of wells U گروه چاهها
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
battery of generators U مولدهای ردیفی
battery mounting U پایه باتری
battery switch U کلید باطری
traction battery U باطری وسیله نقلیه
battery jar U فرف باتری
voltaic battery U باتری ولتایی
assault and battery U ضرب و شتم
assault and battery U ضرب و جرح
biasing battery U باطری بایاس
battery water U اب باتری
battery voltage U ولتاژ باتری
battery vise U گیره باتری
battery turntable U میز باتری
battery output U توان برونداد باطری
battery terminal U ترمینال باطری
battery terminal U قطب باتری
torch battery باطری قلمی
overdischarge of battery U تخلیه فرساینده باتری
grid battery U باطری بایاس شبکه
grid of a battery U شبکه باتری
headquarters battery U اتشبار ارکان
headquarters battery U اتشبار قرارگاه
heater battery U باتری ا
heater battery U باتری گرم کننده
heating battery U باطری فیلامان
hostile battery U اتشبار دشمن
ignition battery U باتری استارت
ignition battery U باطری سیستم جرقه زنی
impurities in battery U ناخالصیهای باتری
internal battery U مقاومت داخلی باطری
gravity battery U باتری وزنی
counter battery U ضد اتشبار
counter battery U عملیات ضد اتشبار
field battery U اتشبارصحرائی
exchange battery U باطری
filament battery U باتری ا
element of battery U الکترد پیل
dry battery U باتری خشک
firing battery U اتشبار تیر
firing battery U اتشبار تیراندازی کننده
flashlight battery U باطری چراغ قوه
floating battery U باتری ذخیره
galvanic battery U دستگاه تولیدالکتریک با عمل شیمیایی
galvanic battery U پیل
gelatine battery U باتری خشک
lighting battery U باتری روشنایی
lighting battery U باطری نور
main battery U توپ اصلی ناو
stand by battery U باتری یدکی
standby battery U باتری اضطراری
starting battery U باتری استارت
storage battery U باتری انبارهای
storage battery U انباره
storage battery U اکولاموتور
magnetic battery U مغناطیس مرکب
storage battery U باتری بارشدنی
suspect battery U اتشبار مشکوک دشمن
test battery U مجموعه ازمون
thermal battery U باطری حرارتی
solar battery U باطری افتابی
smee battery U پیل اسمی
separate battery U اتشبار مستقل
main battery U باطری اصلی
mercury battery U باطری جیوهای
microphone battery U باطری میکروفن
oven battery U باطری کوره
over sulphation of battery U سولفاتی شدن مخرب
overfilling of battery U سرشار کردن باتری
assault and battery U حملهی بدنی
plunge battery U باتری با الکترد شناور
primery battery U باطری اولیه
saluting battery U توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com