English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bath platform U سکویحمام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
platform U کف راه جایگاه خطابه
platform U رسانگر حامل گیرنده
platform U سکوی شیرجه
platform U تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
where is the platform 3? U سکوی شماره 3 کجاست؟
platform U نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platform U پایه
platform U پایگاه
platform U سکوی ایستگاه راه آهن
platform nu U شمارهسکو
platform U سطحه
platform 3 U سکوی شماره 3
platform U سکو
platform U نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
platform U صحن
platform U مرام
platform U خط مشی
platform U سخن رانی کردن
platform U پایه نصب
platform U درجای بلند قرار دادن
platform independence U استقلال پایهای
starting platform U سکوی شروع
stairs with a platform U پلکان با پاگرد
space platform U ایستگاه فضایی
space platform U پایگاه فضایی
platform shelter U سایبانسکو
pouring platform U سطح ریزش
platform load U بار کف دار
multi platform U که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
platform load U بار سکودار
platform car U واگن بی لبه
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
stepped platform U صفحه پله دار
camera platform U سکویدوربین
weighing platform U صفحهوزنه
station platform U سکویایستگاه
production platform U سکویتولیدات
platform trolley U چرخدستیسکویی
platform ladder U نردبانسکویی
platform entrance U سکویورود
passenger platform U سکویمسافرین
load platform U سکویبار
jack-up platform U سکویبالابر
fixed platform U سکویثابت
oil platform U سکوینفتی
military platform U سکوی نظامی
compass platform U bridge
connectivity platform U برنامه اتصال
baffle platform U کف ارام کننده
airdrop platform U سکوی بارریزی هوایی
flight platform U سکوی پرواز
hardware platform U پایگاه سخت افزار
launching platform U launcher
lifting platform U صفحه بالابر
aerial platform U سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
aerial platform U سکوی مخصوص بارریزی هوایی
bath U استحمام شستشوکردن
bath U وان
take a bath <idiom> U ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
bath U شستشو
bath U حمام ابکاری
bath U حمام فرنگی
to take a bath U استحمام کردن
to take a bath U ابتنی کردن
bath U گرمابه
bath U ابتنی کردن حمام گرفتن
bath U حمام
to take a bath U شستشو کردن
air delivery platform U پالت مخصوص بارریزی هوایی
semi-submersible platform U سکوینیمهشناور
platform pallet truck U چرخمسطحسکویی
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
Is this the right platform for the train to London? U آیا این سکوی قطار لندن است؟
camera platform lock U محلقفلدوربینبهپایه
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
acid bath U حمام اسید
water bath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
Bath Stone U سنگ آهک دانه ای
bath dye U حمام رنگرزی الیاف
bath-house U حمام عمومی
dyeing bath U حمام رنگرزی
a bath towel U حوله حمام
water bath U حمام آب
water bath U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
slipper bath U یکجور فرف تن شویی که روی ان نیمه پوشیده است
May I have a bath towel? U ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
A ticket to Bath, please. لطفا یک بلیت به شهر باته.
What find bath. U عجب حمام خوبی است
bath house U حمام
hip-bath U وانکوچک
bed-bath U شستشویمریض
bath salts U نوعینمککانیجهتخوشبو کردنآبحمام
bath oil U مایعخوشبوکنندهآب
bath house U گرمابه
Turkish bath U حمام
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
mud bath U گل مالی تن برای درمان
steam bath U حمام بخار
bath keeper U حمامی
cold bath U ابتنی با اب سرد
molten bath U حمام ذوب فلزات
copper bath U حمام مس
shower bath U دوش
shower bath U حمام دوش
shaking bath U حمام تکان دهنده
sand bath U حمام شن
oil bath U حمام روغن
needle bath U دوش سوزنی
needle bath U شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
metal bath U حمام فلز
bath keeper U گرمابه دار
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
sun bath U حمام افتابی
bubble bath U وان پر کف و معطر شده
Turkish bath U گرمابه بخار
foot bath U پاشویه
vapour bath U حمام بخار
ultrasonic bath U حمام فراصوتی
turkey bath U حمام شرقی
developer bath U تشتکفاهرکننده
turkey bath U گرمابه
swimming bath U شناگاه
swimming bath U تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
sweating bath U حمام بخار
sweating bath U حمام گرم
sweating bath U گرمابه
bubble bath U مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
What platform does the train to York leave from? U قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
What platform does the train from York arrive at? U قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
oil bath lubrication U روغنکاری حمام روغن
salt bath hardening U سخت گردانی حمام نمک
bath and shower mixer U اختلاطدوشووان
salt bath furnace U کوره حمام نمک
salt bath case hardening U سخت گردانی سطحی حمام نمک
swimming bath [British E] [old-fashioned] U گرمابه [با استخر]
swimming bath [British E] [old-fashioned] U حمام [با استخر]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com