Perdic | basic building materials | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	basic building materials U	مواداولیهساختمان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	materials U	جنس
	materials U	مصالح ساختمان
	materials U	چیز
	materials U	کالا
	materials U	اصولی مناسب
	materials U	ماتریال
	materials U	مواد
	materials U	مادی
	materials U	ماده
	materials U	مصالح
	materials U	مادی جسمانی
	materials U	مهم
	materials U	عمده
	materials U	کلی جسمی
	materials U	اساسی
	materials U	مربوط جسم
	materials U	نیرو
	materials U	جنس مصالح
	materials U	مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
	materials U	ماده کار
	materials U	اسناد
	materials U	قوا
	materials U	مقتضی
	dangerous materials U	علائمخطر
	covering materials U	موادپوشاننده
	raw materials U	مواد خام
	raw materials U	مواد اولیه
	critical materials U	تجهیزات مهم
	testing of materials U	ازمایش مقاومت مصالح
	testing of materials U	ازمایش مواد
	testing of materials U	ازمایش مصالح
	drawing materials U	مواد اولیه نقشه کشی
	drawing materials U	لوازم نقشه کشی
	exhausted materials U	مواد تمام شده
	foundation materials U	مصالح پی سازی
	impermeable materials U	مصالح ناتراوا
	impermeable materials U	مصالح نفوذناپذیر
	impervious materials U	مصالح ناتراوا
	indirect materials U	مواد غیرمستقیم
	diamagnetic materials U	اجسام دیامغناطیسی
	cryogenic materials U	مواد یا الیاژهایی که دردماهای بسیار پایین قابل استفاده اند
	bed materials U	رسوبات بستر
	coated materials U	مواد اغشته شده
	coated materials U	مصالح اغشته
	coated materials U	مصالح اندود شده
	coherent materials U	مواد چسبنده
	cohesive materials U	مواد چسبنده
	consumable materials U	stores consumable
	critical materials U	اقلام حیاتی و مهم
	indirect materials U	هزینه موادغیرمستقیم
	inorganic materials U	مواد غیرالی
	pilot materials U	وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
	carpet materials U	مواد اولیه فرش
	semipermeable materials U	مصالح نیمه تراوا
	semipervious materials U	مصالح نیمه تراوا
	balsamic materials U	مواد بلسانی
	strength of materials U	مقاومت مصالح
	bill of materials U	صورت حساب مواد
	target materials U	مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
	permeable materials U	مصالح تراوا
	organic materials U	مواد الی
	magnetic materials U	اجسام مغناطیسی
	magnetic materials U	مواد مغناطیسی
	maintenance materials U	مواد تعمیرات
	maintenance materials U	لوازم تعمیرات
	materials handling U	جابجایی مواد
	materials management U	مدیریت مواد
	materials requisition U	درخواست مواد
	non magnetic materials U	اجسام نامغناطیسی
	bill of materials U	فهرست مواد
	insulating materials U	موادعایقکاری
	materials that cannot be borrowed U	اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
	non-circulating materials U	اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
	writing materials U	ابزارتحریر
	materials returned note U	یادداشت مواد عودت داده شده
	free issue materials U	موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
	direct materials costs U	هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
	institute of materials management U	موسسه مدیریت مواد
	oversize materials rejects U	مانده
	materials utilisation control U	کنترل بکارگیری مواد
	materials utilisation control U	کنترل مصرف مواد
	materials requirements planning U	برنامه ریزی مواد مورد نیاز
	materials transfer notes U	دستورانتقال مواد
	materials transfer notes U	برگه انتقال مواد
	materials returned note U	برگه مواد برگشتی
	wood-based materials U	جنسسطحتخته
	building U	ساختمان
	building U	بنا
	building U	عمارت دیسمان
	capital building U	سرمایه سازی
	building work U	کار ساختمانی
	building up of generator U	پیش تحریک مولد
	building up alloy U	الیاژ مخصوص روکش کاری
	building unit U	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
	building unit U	واحد ساختمانی
	commercial building U	سرای
	to break into a building U	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
	building contractor U	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
	commercial building U	تیمچه
	commercial building U	تیم
	building system U	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
	building system U	سیستم ساختمان
	reactor building U	ساختمانرآکتور
	building limes U	اهک ساختمانی
	building inspectorate U	دفتر نقشه کشی
	building enterprise U	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
	building craftsman U	کارگر ماهر ساختمانی
	building costs U	هزینههای ساختمان
	building construction U	روسازی
	building construction U	معماری
	building connection U	انشعاب ساختمان
	building component U	اجزای ساختمان
	bridge building U	پل سازی
	building line U	امتداد
	building line U	راسته
	building line U	بر ساختمانی
	building plant U	وسایل ساختمان
	building permit U	پروانه ساختمان
	building owner U	صاحب کار
	building operations U	عملیات ساختمانی
	building official U	بازرسان ساختمان
	building material U	مصالح ساختمانی
	building material U	مصالح ساختمان
	building machinery U	ماشین الات ساختمانی
	building log U	چوب گرد ساختمان
	building line U	بر ساختمان
	building sand U	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
	They bombarded the building. U	ساختمان رابه توپ بستند
	intelligent building U	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
	to tear down a building U	خراب کردن ساختمانی
	sick building U	اشارهبهساختمانهایمدرن
	office building U	ساختمان اداری
	to pull down a building U	خراب کردن ساختمانی
	nest building U	لانه سازی
	to shift to the new building U	اسباب کشی کردن
	model building U	الگوسازی
	building society U	شرکتوام دهندهمسکن
	slab building U	ساختلوح
	public building U	بنای همگانی
	Industrialized building U	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
	The building is in ruins . U	ساختمان خراب است
	building line U	خط کناری ساختمان
	to pull down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	the interior of a building U	اندرون عمارت
	situation of a building U	وضع قرارگرفتن بنا
	situation of a building U	موقعیت ساختمان
	site building U	زمین ساختمانی
	site building U	زمین زیربنا
	ship building U	کشتی سازی
	to found a building U	عمارتی برپاکردن
	to found a building U	ساختمانی بینادکردن
	to plan a building U	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
	turbine building U	ساختمانتوربین
	to plan a building U	عمارتی راطرح ریزی کردن
	industrial building U	ساختمان صنعتی
	service building U	ساختمانسرویس
	house building U	ساختمان مسکونی
	home building U	ساختمان مسکونی
	height of building U	بلندی ساختمان
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	containment building U	ساختمانمحدودشده
	industrial building U	بنای صنعتی
	tower building U	ساختمان برجی
	to demolish a building U	خراب کردن ساختمانی
	to tear down a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	to demolish a building U	متلاشی کردن ساختمانی
	main building U	ساختمان اصلی
	machine building U	ماشین سازی
	administrative building U	ساختماناداری
	framed building U	ساختمان تیر پایهای
	building blocks U	بنا کنده
	body building U	بدنسازی
	body-building U	ورزش زیبایی اندام
	body-building U	پرورش اندام
	exhibition building U	ساختمان نمایشگاه
	building site U	عرصه
	administration building U	ساختمان اداری
	body-building U	بدنسازی
	building site U	کارگاه ساختمانی
	building sites U	عرصه
	body building U	پرورش اندام
	administration building U	قسمت اداری
	building sites U	کارگاه ساختمانی
	building blocks U	کنده ساخت
	building block U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	road building U	جاده سازی
	building blocks U	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
	apartment building U	ساختمان اپارتمانی
	building block U	کنده ساخت
	body building U	ورزش زیبایی اندام
	building block U	بنا کنده
	basic U	مین دستیابی
	basic plus U	نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
	basic U	نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
	basic U	بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
	basic U	کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
	basic U	روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
	basic U	دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
	basic U	بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
	basic U	حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی