Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
base unit
U
یکان پایگاهی
base unit
U
یکان مبنا
base unit
U
یکای بنیادی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
base course
U
لایه شالوده
base course
U
قشر پی راه
base course
U
قشر لعاب
get to first base
<idiom>
U
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base
<idiom>
U
غیر دقیق ،نادرست
sub base
U
زیر بستر
second base
U
دومینپایگاه
base 0
U
decimal
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
first base
U
اولینپایگاه
base 0
U
پایه 01
to base one self
U
تکیه کردن
to base one self
U
اعتماد کردن
sub base
U
زیر قشر
r base
U
ار- بیس
base course
U
لایه اساس قشر اساس
base of origin
U
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base pitch
U
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base on halls
U
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base of wall
U
روپی
base plate
U
صفحه پای ستون
base plate
U
صفحه زیر ستون
base plug
U
درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base of origin
U
مبداء اصلی
base piece
U
قبضه مبنا
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base line
U
خط مبنا
base piece
U
پایه پایه استقرار
base piece
U
توپ اصلی
base peak
U
پیک مبنا
base pay
U
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base piece
U
مقر
base piece
U
قنداق
base piece
U
توپ مبنا
base path
U
مسیر بین پایگاهها
base pairing
U
جفت شدن بازی
base piece
U
کف
base ore
U
کانه کم عیار
base operation
U
عملیات پایگاهی
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
lewis base
U
باز لوویس
base line
U
خط توجیه
base line
U
خط کور
base line
U
خط پایه
base level
U
تهتراز
base ignition
U
احتراق تحتانی
base hit
U
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base fuze
U
ماسوره ته پران
base fuze
U
ماسوره ته
base fuze
U
ماسوره ته گلوله
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
coupling base
U
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
base loading
U
بار اولیه
base of operations
U
پایگاه عملیات
fire base
U
مبنای اتش
base of fire
U
مبنای اتش
base number
U
عدد پایه
base number
U
عدد مبنا
base mortar
U
قبضه مبنا
base mortar
U
خمپاره مبنا
base memory
U
حافظه پایه
base map
U
نقشه مبنا
base map
U
نقشه پایگاه
base map
U
نقشه مادر
base frame
U
چهارچوب زیر دستگاهها
coupling base
U
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
floating base
U
پایگاه شناور دریایی
floating base
U
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
fox base+
U
فاکس بیس پلاس
fuse base
U
پایه ی فیوز
hard base
U
سکوی پرتاب مستحکم
hard base
U
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base
U
باز سختbaseball
bayonet base
U
پایه لامپ میخی
inorganic base
U
باز معدنی
inorganic base
U
باز غیر الی
knowledge base
U
پایگاه معلومات
base width
U
عرض پایه پهنای پایه
filbert base
U
پایگاه دروغین
filbert base
U
پایگاه فریبنده
data base
U
پایگاه داده ها
data base
U
مبنای اطلاعات
conjugate base
U
باز مزدوج
mobilization base
U
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
column base
U
پایه ستون
column base
U
ته ستون
column base
U
زیرستون
defense base
U
پایگاه دفاعی
chart base
U
چارت مادر
chart base
U
چارت مبنا
defense base
U
پایگاه پدافندی
center base
U
میدان مرکزی
base width
U
ستبرای پایه
knowledge base
U
پایگاه دانش
knowledge base
U
پایگاه اگاهی
base runner
U
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring
U
رینگ پایه
base ring
U
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base reserves
U
ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base reserves
U
اماد مبنای ذخیره
base repair
U
تعمیرات پایگاهی
base repair
U
تعمیر اساسی
base register
U
ثبات مینا
base register
U
ثبات پایه
base price
U
قیمت مبنا
base price
U
قیمت پایه
base running
U
دویدن بسوی پایگاه
base section
U
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base symbol
U
علایم قراردادی مبنا
base surge
U
ابر پایه قارچ اتمی
base surge
U
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone
U
سنگ زیرین
base spray
U
بسک ته
base spray
U
بسکهای ته گلوله
base speed
U
سرعت منتجه
base speed
U
سرعت مبنا
base shop
U
تعمیرگاه پادگانی
base shop
U
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base point
U
نقطه مبنا
single base
U
باروت یک حبهای
base rates
U
ارزش اولیه
base rates
U
نرخ مبنا
base rates
U
تعرفه مبنا
base rates
U
نرخ پایه
base rates
U
اهنگ پایه
base rate
U
ارزش اولیه
base rate
U
نرخ مبنا
base rate
U
تعرفه مبنا
base rate
U
نرخ پایه
base rate
U
اهنگ پایه
wheel base
U
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
bracket base
U
پایهقلاب
air base
U
پایگاه هوایی
single base
U
تک مادهای
soft base
U
باز نرم
advance base
U
پایگاه مقدم صحنه عملیات
advance base
U
پایگاه جلو
software base
U
مبنای نرم افزار
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
staging base
U
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
stanchion base
U
زیرستون
tax base
U
مبنای مالیاتی
tax base
U
ماخذ مالیات
time base
U
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
time base
U
مبدا زمانی
centre base
U
ستونمرکزی
concrete base
U
پایهیبتونی
Attic base
U
پایه ی آتنی
base-court
U
حیات بیرونی
base of a triangle
U
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
base metals
U
فلز پست
base period
U
زمان مبنا
base metals
U
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals
U
فلزات بنیانی
base metals
U
فلز پایه
base metal
U
فلز پست
base metal
U
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal
U
فلزات بنیانی
base metal
U
فلز پایه
Asiatic base
U
پایه یونی
[آسیایی]
It is base on a precedent.
U
مسبوق به سابقه است
dexter base
U
پایهراستی
fixed base
U
پایهثابت
hardwood base
U
پایهسختچوبی
lamp base
U
پایهلامپ
magazine base
U
محلانبارخشاب
pin base
U
پایهمیله
recharging base
U
بخشتغذیه
sinister base
U
منحنیانتهایی
sprung base
U
تشکفنری
swivel base
U
پایهگردنده
telescope base
U
پایهتلسکوپ
wave base
U
سطحموج
base cover
U
عکس برداری اولیه
base band
U
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
U
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
loctal base
U
لامپ قفلی
base band
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
U
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base address
آدرس مبنا
base address
U
نشانی پایه
bare base
U
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
bare base
U
پایگاه اماده نشده
bare base
U
پایگاه اشغال نشده
base born
U
حرامزاده
base camp
U
پایگاه مبنا
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base defense
U
پدافند از پایگاه
base defense
U
پدافند پایگاه
base depot
U
امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base development
U
تهیه پایگاه
base court
U
حیاط بیرونی یاعقبی
base complex
U
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base development
U
ساختن پایگاه
base ejection
U
ته پران
base ejection
U
پرتاب شونده از ته
base command
U
فرماندهی پایگاه
base circle
U
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com