Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
base cover
U
عکس برداری اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has read the book from cover to cover .
U
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
from cover to cover
U
ازاغازتا انجام کتاب
cover
U
جلد سرپوش
cover
U
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
U
سقف زدن
cover
U
بوته زار پناهگاه شکار
cover
U
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
U
امادگی
cover
U
اماده برای برگرداندن توپ
cover
U
سطح برف
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
U
بازی دفاعی
to cover up
U
پوشاندن
cover
U
تامین
cover all
U
بارانی یا روپوش
cover up
<idiom>
U
پنهان کاربدواشتباه
under cover
<idiom>
U
پنهان شدن
cover all
U
رولباسی
take cover
U
جان پناه گرفتن
take cover
U
حفاظ گرفتن
take cover
U
پشت جان پناه قرار گرفتن
to cover in
U
پرکردن
to cover in
U
پوشاندن
cover off
U
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover-up
U
در لاک دفاعی فرورفتن
cover up
U
در لاک دفاعی فرورفتن
to cover up
U
پیچیدن
cover
U
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
U
جلد
cover
U
پوشش
cover
U
تامین کردن
under cover
U
سربسته درپاکت
cover
U
طی کردن
cover
U
پنهان کردن
cover
U
جلد کردن
cover
U
پوشاندن
cover
U
بسته بندی
cover
U
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
U
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover
U
رویه لفاف
cover
U
پاکت
cover
U
سرپوش
cover
U
نگهبان بگوش
cover
U
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
U
روپوش
cover
U
حاوی بودن درپوش
cover
U
حایل شدن
cover
U
مخفی در بر گرفتن
cover
U
اختفاء
cover
U
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
U
انجام دادن
cover
U
حفاظ
under cover of letter no
U
ضمن نامه شماره
overhead cover
U
حفاظ بالای سر
overhead cover
U
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
piston cover
U
کف پیستون
open cover
U
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open cover
U
بیمه نامه باز
hatch cover
U
درب دهلیز
magneto cover
U
سرپوش مگنت
insurance cover
U
پوشش بیمه
hatch cover
U
درپوش دوردریچه
ice cover
U
یخپوش
hub cover
U
قالپاق چرخ
piston cover
U
پوشش پیستون
protective cover
U
جان پناه دفاعی
communication cover
U
پوشش مخابراتی
to cover much ground
U
جامع بودن
toilet cover
U
رو میزی برای میز ارایش
to cover much ground
U
رسابودن
sight cover
U
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
saddle cover
U
غاشیه
saddle cover
U
زین پیچ
saddle cover
U
زین پوش
radiator cover
U
روکش رادیاتور
protective cover
U
روکش محافظ
protective cover
U
روپوش حفاظ
protective cover
U
پوشش حفافتی
to cover one's nakedness
U
ستر عورت کردن
basic cover
U
عکسبرداری اولیه هوایی
dust cover
U
سرپوش غبارگیر
cover shame
U
عذر
cover an angle
U
زاویهای را بستن
cover and concealment
U
پوشش و اختفاء
cover drive
U
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note
U
بیمه نامه موقت
cover note
U
گواهی بیمه نامه
cover note
U
گواهی پوشش بیمه
cover plate
U
صفحه سرپوش
cover plate
U
پشت بندصفحه بست
cover point
U
عضو دفاع نزدیک
cover point
U
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search
U
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame
U
بهانه
dish cover
U
سرپوش
depleted cover
U
پوشش کاسته شده
corset cover
U
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
batterty cover
U
سرپوش باتری
binding cover
U
پوشش تعهد شده
break cover
U
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cell cover
U
درپوش باتری
fire cover
U
پوشش اتش
cloud cover
U
غلظت ابر اتمی
cloud cover
U
سطح ابر زیرپوشش اتمی
fighter cover
U
پوشش هواپیماهای جنگنده
fighter cover
U
پوشش با هواپیماهای شکاری
extra cover
U
پوشش اضافی برای بل گرفتن
column cover
U
پوشش ستون
extra cover
U
بازیگر بل گیر
comparative cover
U
پوشش نسبی
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
concrete cover
U
پوشش بتنی روی فولاد
contingency cover
U
بیمه حمل احتیاطی
depleted cover
U
پوشش کاهسته
to cover much ground
U
وسیع بودن
pillow cover
U
ستونمخروطی
filter cover
U
پوششفیلتر
air cover
U
پوشش هوایی
pan cover
U
پوششکنه
mattress cover
U
گردنبندبلندمهمانی
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
bed cover
U
روتختی
speaker cover
U
پوششصدا
lever cover
U
پوششدربازکن
cover one's tracks
<idiom>
U
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
head cover
U
محافظسر
glass cover
U
پوشششیشهای
sliding cover
U
پوششمتحرک
loose cover
U
روکش
duvet cover
U
روپوشقابلشستشو
valve cover
U
روپوشسرپاپ
seat cover
U
پوششصندلی
first-day cover
U
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
horse cover
U
قالیچه زیر زین اسب
cover girls
U
ستارهی روی جلد
cover girl
U
ستارهی روی جلد
cover charge
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
battery cover
U
پوششباطری
cover girl
U
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover-ups
U
در لاک دفاعی فرورفتن
divan cover
U
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
cover girls
U
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
his hat cover his fanily
U
هیچکس را ندارد
They escaped under cover of darkness.
U
درتاریکی شب فرار کردند
excess cover treaty
U
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
under cover of frind ship
U
بعنوان دوستی
to have compulsory insurance
[cover]
U
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
to have private insurance
[cover]
U
بیمه خصوصی داشتن
can not judge a book by its cover
<idiom>
U
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
cheque book cover
U
پوششدفترچهچک
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
perforated cover plates
U
صفحات مشبک
cut and cover shelter
U
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
perforated cover plates
U
صفحات سوراخدار
excess loss cover
U
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
his hat cover his fanily
U
خودش است و کلاهش
To cover (traverse)long distances.
U
مسافت زیادی راطی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .
U
عیب پوشی کردن
base 0
U
پایه 01
off base
<idiom>
U
غیر دقیق ،نادرست
second base
U
دومینپایگاه
get to first base
<idiom>
U
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
r base
U
ار- بیس
base 0
U
decimal
first base
U
اولینپایگاه
sub base
U
زیر قشر
sub base
U
زیر بستر
to base one self
U
تکیه کردن
to base one self
U
اعتماد کردن
base course
U
لایه اساس قشر اساس
base course
U
قشر لعاب
base course
U
لایه شالوده
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base course
U
قشر پی راه
software base
U
مبنای نرم افزار
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
soft base
U
باز نرم
filbert base
U
پایگاه فریبنده
single base
U
تک مادهای
single base
U
باروت یک حبهای
fixed base
U
پایهثابت
sight base
U
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base
U
باز شیف
hardwood base
U
پایهسختچوبی
It is base on a precedent.
U
مسبوق به سابقه است
return to base
U
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
staging base
U
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
stanchion base
U
زیرستون
defense base
U
پایگاه پدافندی
base of a triangle
U
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
base of splat
U
پایهپشتصندلی
bracket base
U
پایهقلاب
centre base
U
ستونمرکزی
concrete base
U
پایهیبتونی
time base
U
مبدا زمانی
time base
U
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base
U
ماخذ مالیات
tax base
U
مبنای مالیاتی
dexter base
U
پایهراستی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com