Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bank for international settlements
U
بانک پرداختهای بین المللی
Bank for International Settlements
[BIS]
U
بانک تسویه پرداخت بین المللی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.
U
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
settlements
U
حل و فصل توافق بنگاه
settlements
U
مشکن مستعمره
settlements
U
استقرار
settlements
U
اسکان
settlements
U
تصفیه پرداخت
settlements
U
تسویه پرداخت
settlements
U
واریز
settlements
U
توافق
settlements
U
ته نشینی مسکن
settlements
U
کلنی
settlements
U
زیست گاه
settlements
U
نشست
settlements
U
تصفیه
settlements
U
پرداخت
settlements
U
تسویه
differebtial settlements
U
نشستهای متفاوت
international
U
وابسته به روابط بین المللی
international
U
مربوط به کشورهای مختلف
international
U
ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
international
U
بین الملل انترناسیونال
international
U
بازیگر بین المللی
international
U
بین المللی
international federation
U
processing forinformation
international exchange
U
مرکز تلفن بین المللی
international equilibrium
U
تعادل بین المللی
international economics
U
اقتصاد بین الملل
international dualism
U
دوگانگی بین المللی
international etiquette
U
نزاکت بین المللی
International Modern
U
[سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
international coulomb
U
کولن جهانی
international council
U
education in forcomputers
international council
U
شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
international match
U
مسابقه بین المللی
[ورزش]
international comity
U
نزاکت بین المللی
international trade
U
تجارت بین المللی
international treaties
U
عهود بین المللی
international union
U
اتحادیههای بین المللی
international union
U
اتحادیه بین المللی
international units
U
واحدهای جهانی برق
commodore international, ltd.
U
شرکت بین المللی کمودور
borland international
U
یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
international court
U
دادگاه بین المللی
system international
U
سیستم بین المللی
short international
U
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
international trade
U
تجارت بین الملل
international relations
U
رابطهسیاسیبینکشورها
international classification of
U
طبقه بندی بین المللی بیماریها
international classification of
U
Diseases
international call
U
سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
by international standards
U
در معیارهای بین المللی
international call
U
مکالمه بین المللی
international finance
U
مالیه بین الملل
international acts
U
مستندات بین المللی
International politics.
U
سیاست بین الملل
international acts
U
اسناد بین المللی
socialist international
U
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
international loans
U
استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
international law
U
حقوق بین الملل
international practice
U
عرف بین المللی روش جاری بین المللی
international reserves
U
ذخائر بین المللی
international meeting
U
مجمع بین المللی
international practice
U
طریقه معمول به بین المللی
international practice
U
رویه بین المللی
international custom
U
عرف بین المللی
international reserves
U
اندوختههای بین المللی
international line
U
خط بین المللی
international migration
U
مهاجرت بین المللی
international line
U
خط خارجی
international federation
U
فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
international investment
U
سرمایه گذاری بین المللی
international liquidity
U
نقدینگی بین المللی
international master
U
استاد بین المللی شطرنج
international monetary reserves
U
ذخائر پولی بین المللی
international morse code
U
مورس جهانی
international business machine
U
IB
international monetary fund
U
صندوق بین المللی پول
international bill of the right of man
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
subjects of international law
U
اشخاص حقوق بین الملل
international business machine
U
corporation
international system of units
U
دستگاه بین المللی احاد
international morse code
U
مورس اروپایی
international telephone circuit
U
خط تلفنی بین المللی
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
international standards organization
U
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
systeme international d'units
U
دستگاه بین المللی واحدها
international standards organization
U
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
international standards organization
U
سازمان استانداردهای بین المللی
private international law
U
حقوق بین الملل خصوصی
international standard atmosphere
U
اتمسفر استاندارد بین المللی
law of international institutions
U
حقوق سازمانهای بین المللی
international refugee organization
U
سازمان بین المللی اوارگان
convention international de merchandies
U
عهدنامه بین المللی جهت حمل کالا با قطار
international switching center
U
مرکز سوئیچینگ بین المللی
international peace force
U
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
international organisation for standard
U
موسسه بین المللی استاندارد
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی
[as]
compared to international standards
U
در معیارهای بین المللی
international date line
U
خط تقسیم نیروهای بین المللی
international law of the sea
U
حقوق بین الملل دریاها
international balance of payments
U
تراز پرداختهای بین المللی
balance of international payments
U
تراز پرداختهای بین المللی
balance of international payment
U
موازنه پرداختهای بین المللی
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
international date line
U
خط موافقتنامه بین المللی
international date line
U
خط بین المللی تغییر تاریخ
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
international division of labor
U
تقسیم کار بین المللی
international economic relations
U
روابط اقتصادی بین المللی
international gold standard
U
پایه طلای بین المللی
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international file format
U
استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD
international road haulage
U
حمل نقل بار بین المللی بوسیله جاده
International System of Units
U
دستگاه بین المللی یکاها
international chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی بین المللی
international demonstration effect
U
اثر نمایشی بین المللی
international table calorie
U
کالری
international road transport
U
ترابری بین المللی جاده ای
international singles court
U
زمینبازیانفرادیبینالمللی
international system of units
U
سیستم مترک
international court of justice
U
دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
International System of Units
U
سامانه متریک
international criminal law
U
حقوق جزای بین الملل
leiter international performance test
U
ازمون عملی بین المللی لایتر
international commercial terms (incoterm
U
اینکوترمز
international commercial terms (incoterm
U
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
international air transport association
U
اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
international atomic energy agency
U
اژانس بین المللی انرژی اتمی
permanent court of international arbitra
U
دیوان دایمی داوری بین المللی
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
major international road signs
U
عمدهترینعلائمجهانیجاده
International Space Station
[ISS]
U
ایستگاه فضایی بین المللی
To be world famous . To enjoy an international reputation.
U
شهرت جهانی داشتن
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
U
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
Participation rates are low compared to international standards.
U
میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
By international standards Germany maintains a leading role.
U
در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
bank
U
مجموعهای از وسایل مشابه
You can bank on it!
<idiom>
U
میتوانی رویش حساب کنی!
[اصطلاح]
You can take it to the bank.
<idiom>
U
میتوانی رویش حساب کنی!
[اصطلاح]
Which bank do you bank with?
U
در کدام بانک حساب دارید؟
to bank
U
واریزکردن
Which bank do you bank with?
U
با کدام بانک کار می کنید؟
bank on
<idiom>
U
اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
bank
U
کناره توده
bank
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank
U
بانک
bank
U
بانکداری کردن
bank
U
بطورمتراکم
bank
U
کپه کردن بلند شدن
bank
U
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank
U
بانک ضرابخانه
bank
U
ساحل
bank
U
لب
bank
U
کنار
bank
U
سکو
bank
U
کپه کردن
bank
U
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
bank
U
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
bank
U
کرانه دیواری
bank
U
در بانک گذاشتن
bank
U
قسمت برجسته سر پیچ
bank
U
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
approved bank
U
بانک تایید شده
piggy bank
U
قللک
intermediary bank
U
بانک میانجی
account with
[at]
a bank
U
حساب بانکی
bank holiday
U
روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
spoin bank
U
انبار مازاد
penny bank
U
دیناری
penny bank
U
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
paying bank
U
بانک پرداخت کننده
opening bank
U
بانک باز کننده اعتبار
negotiating bank
U
بانک معامله کننده
negotiating bank
U
بانکی که اسناد را معامله میکند
national bank
U
بانک ملی
mortgage bank
U
بانک رهنی
presenting bank
U
بانک ارائه کننده
world bank
U
بانک جهانی
state bank
U
بانک دولتی
savings bank
U
صندوق پس انداز
savings bank
U
قللک
saving bank
U
بانک پس انداز
sand bank
U
ریگ تپه
sand bank
U
ریگ پشته
sand bank
U
جزیره نما
sand bank
U
تپه زیرابی
remitting bank
U
بانک واگذارنده
spoin bank
U
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
state bank
U
بانک استان
world bank
U
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
monopoly bank
U
بانک انحصاری
memory bank
U
بانک حافظه
bottle bank
U
سطلآشغالمخصوصبطری
bank protection
U
ساحل داری
break the bank
<idiom>
U
بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
piggy bank
<idiom>
U
بانک کوچک
Where is the nearest bank?
U
نزدیکترین بانک کجاست؟
bank manager
U
رییسبانک
savings bank
U
صندوق پس انداز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com