Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ball park
U
زمین بازیهای با توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
park
U
پارک
park
U
باغ ملی
park
U
گردشگاه پردیز
park
U
شکارگاه محصور مرتع
park
U
درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
park
U
اتومبیل راپارک کردن
park
U
قرار دادن
park
U
گردشگاه
park
U
تفرجگاه
park
U
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
May I park there?
U
ممکن است اینجا پارک کنم؟
park
U
توقف
to park
U
پارک کردن
[دستگاهی]
park
U
محل توقف
Where can I park?
کجا می توانم پارک کنم؟
retail park
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
double park
U
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
car park
U
پارکینگ
car park
U
جای پارک
How long can I park here?
U
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
national park
U
باغ ملی
park bench
U
نیمکت پارک
retail park
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
double-park
U
دوردیفه پارک کردن
natinal park
U
پارک ملی
amusement park
U
پارک تفریحی
amusement park
U
فانفار
coach park
U
مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
safari park
U
محوطهبستهمخصوصحیواناتوحشی
Industrial Park
U
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
business park
U
[ساخت شرکت تجاری در منطقه ای با چشم انداز طبیعی]
trailer park
U
محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
Where can I park my car?
U
کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟
double park
U
دوردیفه پارک کردن
double-park
U
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
multi-storey car park
U
پارکینگ چند طبقه
multi-storey car park
U
پارکینگ طبقاتی
We had a slight contretemps at the parking lot
[car park]
.
U
ما یک مشاجره خفیفی در پارکینگ داشتیم.
ball
U
کانون
[کاموا]
to a. the ball
U
توپ رانشان دادن
to a. the ball
U
توشدن
to a. the ball
U
اماده انداختن
three ball
U
مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
ball
U
گلوله
into a ball
U
نخ راگلوله کنید
four ball
U
مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
best ball
U
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
no ball
U
اصطلاحیدرورزشچوگان
ball
U
مجلس رقص
ball
U
بال
[رقص]
ball
U
بقچه
[کاموا ]
on the ball
<idiom>
U
باهوش
have something on the ball
<idiom>
U
باهوش ،زرنگ
have a ball
<idiom>
U
روزگارخوش داشتن
ball
U
گوی
ball
U
ساچمه
ball
U
توپ دور از دسترس توپزن
ball
U
توپ
ball
U
ساچمه توپ
ball
U
گلوله توپ
ball
U
بیضه
ball
U
گرهک
ball
U
گلوله کردن
ball
U
ایام خوش
ball
U
رقص
ball
U
توپ بازی مجلس رقص
squash ball
U
توپاسکوآش
tennis ball
U
توپتنیس
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
ball control
U
تسلط به توپ
ball control
U
حفظ توپ
rugby ball
U
توپلاستیکی
red ball
U
توپقرمز
pink ball
U
توپصورتی
lead ball
U
کلاهکتوپی
ivory ball
U
توپعاجی
cricket ball
U
توپبازیگریکت
green ball
U
توپسبز
hockey ball
U
توپهاکی
She is a ball of fire.
U
دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
carry the ball
<idiom>
U
قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
ball bearings
U
یاطاقان ساچمهای
anchor ball
U
گوی لنگر
ball ammunition
U
فشنگ مانوری
ball ammunition
U
مهمات مانوری
ball back
U
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
play ball with someone
<idiom>
U
شرکت منصفانه
ball boy
U
توپ جمع کن
keep the ball rolling
<idiom>
U
اجازه فعالیت دادن
keep one's eye on the ball
<idiom>
U
ball carrier
U
بازیگری که با توپ میدود
ball control
U
مهار توپ
get the ball rolling
<idiom>
U
شروع چیزی
ball pen
U
خودکار
[نوشت افزار]
cork ball
U
توپچوبپنبهای
brown ball
U
توپقهوهای
ball game
U
شرایط وضعیت
ball game
U
هماورد
ball game
U
مسابقه
ball game
U
گوبازی
ball game
U
ورزش یا بازی با توپ
ball flower
U
گل سینه
ball hawk
U
مدافع پرقدرت
working ball
U
گوی با سرعت و چرخش کافی
wash ball
U
صابون دستشویی
volley ball
U
والیبال
ball hawk
U
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
track ball
U
گوی پیگردی گوی شیار
ball games
U
ورزش یا بازی با توپ
ball games
U
گوبازی
bowling ball
U
توپبولینگ
blue ball
U
توپآبی
black ball
U
توپسیاه
ball winder
U
نخپیچ
ball stand
U
محلتوقفتوپ
ball peen
U
توپکنوکچکش
ball of clay
U
توپبرایساختسفال
ball assembly
U
توپمجمع
beach ball
U
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
ball games
U
شرایط وضعیت
ball games
U
هماورد
ball games
U
مسابقه
track ball
U
گوی نشان
long ball
U
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
to keep the ball moving
U
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
to pass the ball to somebody
U
توپ را به کسی پاس دادن
sour ball
U
کلوچه سخت ترش مزه
to stay on the ball
<idiom>
U
تند ملتفت شدن و واکنش نشان دادن
high ball
U
شوت کردن بالا توپ
[فوتبال]
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
The ball is in your court.
<idiom>
U
حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
to let the ball do the work
U
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
short ball
U
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
ball is in your court
<idiom>
U
[نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
crystal ball
U
انتن رادار
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
cannon ball
U
گلوله توپ
movement off-the-ball
U
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
to swat the ball away
U
با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن
[دربازه بان]
to give the ball away
U
توپ را
[از دست]
دادن
The ball is in your court.
<idiom>
U
حالا نوبت تو است.
The ball was out of bounds.
U
توپ خارج
[از زمین بازی]
بود.
ball pen
U
روان نویس
[نوشت افزار]
ball bearing
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
U
بلبرینگ ساچمهای
ball bearing
U
کاسه ساچمه
ball bearing
U
یاطاقان ساچمهای
ball bearings
U
بلبرینگ
ball bearings
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings
U
بلبرینگ ساچمهای
ball bearings
U
کاسه ساچمه
ball pens
U
خودکار ها
cannon ball
U
سرویس چکشی
cannon ball
U
پرش با بدن جمع
Now that you're here, it's a whole new ball game.
U
حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
masked ball
U
رقص با نقاب
a whole new ball game
<idiom>
U
یک ماجرای کاملا متفاوت
masked ball
U
رقص با هیئت مبدل
ball-flower
U
[ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
That's the way the ball bounces.
<idiom>
U
موضوع اینطوری است.
[اصطلاح روزمره]
masked ball
U
بال ماسکه
ball bearing
U
بلبرینگ
ball pens
U
روان نویس ها
to play ball
U
توپ بازی کردن
net ball
U
یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
corn ball
U
شیرینی چس فیل
held ball
U
گرفتن همزمان توپ
hard ball
U
baseball =
handle the ball
U
دست زدن توپزن به توپ
hand ball
U
توپ بازی با دست
gutter ball
U
گویی که به شیار میافتد
cue ball
U
گوی سفید اصلی که با ان ضربه به گویهای دیگربیلیارد زده میشود
live ball
U
توپ زنده
ground ball
U
توپ در جریان
ground ball
U
توپ زنده
game ball
U
توپ بازی
jump ball
U
جمپبال
canon ball
U
گلوله توپ
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
ball mill
U
اسیاب ساچمهای
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
medicine ball
U
توپ پر تمرینی مدیسین بال
medicine ball
U
توپ چرمی
marine ball
U
نوعی واترپولو دراستخر کم عمق 02 در04 متر
lost ball
U
گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
lose of ball
U
لورفتن توپ
big ball
U
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
fir ball
U
چلغوزه
called ball
U
گوی تعیین شده از طرف بازیگر
long ball
U
پرتاب از دور به دروازه
fuzz ball
U
سماروغ
fuzz ball
U
چتر مار
fuzz ball
U
گوشت زیادی
dead ball
U
توپ مرده
dead ball
U
توپ خارج ازبازی
eye ball
U
تخم چشم خال سیاه هدف
eye ball
U
سیاهی چشم
emery ball
U
توپ دستکاری شده بطورغیرمجاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com