English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bad conduct discharge U اخراج از خدمت
bad conduct discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conduct U هدایت کردن
you must a for that conduct U باید از این طرز رفتار پوزش بخواهید
conduct U اجرا کردن هدایت کردن
conduct U کردار
conduct U اداره کردن
conduct U هدایت کردن بردن
conduct U سلوک
conduct U رفتار
conduct U اجرا کردن
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct U معاطات
conduct U جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conduct U اداره کردن کشیده شدن
conduct U انتقال دادن رهبری کردن
conduct U جریان
conduct U رفتار اخلاقی
conduct U رفتار کردن رهبری کردن
conduct U سیره
acceptance by conduct U قبول فعلی
safe conduct U خط امان
safe conduct U امان نامه
safe conduct U رخصت عبور
safe conduct U اجازه عبور از منطقه ممنوعه
safe conduct U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conduct U جواز امان
safe conduct U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
conduct safe U جواز امان
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
good conduct U خوش رفتاری
bad conduct U بد رفتاری
conduct of fire U هدایت تیراندازی
conduct safe U خط امان
unsporting conduct U برخورد ناجوانمردانه
to conduct oneself U رفتاریا سلوک کردن
to be a spyonany one's conduct U رفتاریاکاربدکسی راپاییدن
iam a of such conduct U از این رفتار شرمنده ام
his conduct is object U رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
he has a loose conduct U ادم هرزه ایست
good conduct U حسن اخلاق
good conduct U خوش رفتاری کردن
conduct of fire U اجرای تیراندازی
conduct of fire U اجرای اتش
conduct money U هزینه سفرشاهد
conduct grade U درجه هدایت یک ماده
conduct grade U نمره انضباط
safe conduct U امان دادن
conduct disorder U اختلال رفتاری
bad conduct U سو رفتار
to conduct [run] a campaign U مبارزه ای [مسابقه ای] را اجرا کردن
temporary safe conduct U امان
safe conduct holder U مستامن
unsports manlike conduct U رفتار ناجوانمردانه
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
discharge U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge U خالی کردن باتری
discharge U خالی کردن گلوله
discharge U خالی کردن
discharge U خارج کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U مرخص کردن پس دادن
discharge U ازاد کردن
discharge U تبرئه
discharge U مفاصا تصفیه
discharge U پرداخت
discharge U گذر حجمی در واحگ زمان
discharge U دبی
discharge U درکردن
discharge U مرخص کردن
discharge U ترشح کردن
discharge U انفصال ترشح
discharge U اداء کردن
discharge U بده
discharge U تخلیه الکتریکی
discharge U برون ریزی
discharge U شلیک عصبی تخلیه
discharge U رفع اتهام
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U دشارژ
discharge U تادیه
discharge U ابراء
discharge U تادیه کردن
discharge U اخراج تخلیه الکتریکی
discharge U ادا کردن دین بری الذمه کردن
discharge U منفصل یااخراج کردن
discharge U تخلیه بار
discharge U تخلیه
neural discharge U تخلیه عصبی
mutual discharge U مبارات
impulse discharge U تخلیه ضربهای
internal discharge U تخلیه جزیی داخلی
implusive discharge U تخلیه غیر متناوب
discharge tube U لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
internal discharge U تخلیه داخلی
honorable discharge U ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
flaming discharge U تخلیه مشتعل
flood discharge U بده طغیان
flood discharge U بده فزون ابی بده سیل
general discharge U ترخیص عمومی از خدمت سربازی
general discharge U خاتمه خدمت
glow discharge U تخلیه تابناک
glow discharge U تخلیه تابنده
deep discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
main discharge U تخلیه اصلی
honorable discharge U ترخیص محترمانه
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
order of discharge U حکم تصفیه
order of discharge U حکم برائت ذمه
undesireable discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
discharge pipe U لولهتخلیه
utilizable discharge U بده مفید
discharge bay U صفحهشارژنشده
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
To dismiss (discharge) someone. U کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
discharge tube U مجرایتخلیه
to discharge of an obligation U از دینی مبرا کردن
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
to discharge a guarantee U ضمانتی را ازاد کردن
oscillating discharge U تخلیه مواج
undulatory discharge U تخلیه مواج
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
point discharge U تخلیه نقطهای
rain discharge U حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
residual discharge U تخلیه مانده
second townsend discharge U تخلیه دوم تاونزند
spontaneous discharge U شلیک خودانگیخته
surging discharge U تخلیه نوشی
discharge system U سیستمتخلیه
first townsend discharge U تخلیه اول تاونزند
absolute discharge آزادی مطلق
discharge currect U جریان تخلیه
discharge currect U جریان دشارژ
discharge curve U منحنی بدههای اندازه گیری شده
discharge end U سمت تخلیه
discharge end U محل تخلیه
discharge gate U دریچه تخلیه
discharge head U ارتفاع تخلیه
discharge head U سر لوله
discharge hydrograph U منحنی بده
discharge nozzle U فواره تخلیه
discharge of affect U برون ریزی هیجانی
discharge of an obligation U سقوط تعهد
discharge of chips U تخلیه براده ها
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
discharge of solids U بده جامد
discharge conveyor U نوار تخلیه
discharge chute U سرسره تخلیه
discharge capacity U فرفیت تخلیه بارانداز
anuual discharge U بده سالانه
average available discharge U بده میانگینی دسترس
average available discharge U بده متوسط مفید
average discharge U بده متوسط
brush discharge U تخلیه جارویی
charge and discharge U محل بارگیری و باراندازی
coefficient of discharge U ضریب جریان
coefficient of discharge U ضریب تخلیه
average discharge U بده میانگین
conditional discharge U ازادی مشروط
corollary discharge U تخلیه تبعی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
corona discharge U تخلیه کورونا
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
discharge capacity U فرفیت تخلیه بار
sediment discharge U بده جامد
discharge cock U شیر تخلیه
discharge velocity U سرعت تخلیه
discharge valve U سوپاپ دود
discharge valve U سوپاپ تخلیه
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
discharge voltage U ولتاژ دشارژ
electrical discharge U تخلیه برقی
electric discharge U تخلیه الکتریکی
discharge without honor U اخراج به علت عدم صلاحیت خدمتی
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
electron discharge U تخلیه الکترونها
discharge opening U راهگاه تخلیه
discharge opening U مجرای تخلیه
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
discharge pressure U فشار تخلیه
discharge recorder U تخلیه نگار
discharge resistance U مقاومت تخلیه
charge and discharge statements U حساب انحصار وراثت
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
gas discharge lamp U لامپ تخلیه گازی
To dismiss(sack,discharge)someone. U کسی را جواب کردن
gas discharge relay U رله تخلیه گازی
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
compressor discharge pressure U فشار در قسمت خروجی کمپرسور
maximum flood discharge U بده بیشینه طغیان
abnormal glow discharge U تخلیه تابناک نامتعارف
discharge rate [of a pump] U مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
capacitor discharge ignition U سیستم احتراق با انرژی زیاد
gas discharge arrester U برقگیر تخلیه گازی
to discharge someone without honor [from the army] U اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com