Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
backup copy
U
نسخه پشتیبان
backup copy
U
کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backup
U
جانشین بازیگر
backup
U
پشتیبانی کردن
backup
U
پشتیبان
backup
U
فرمان BACKUP
backup
U
دستور برگرداندن داده از دیسک سخت به فلاپی دیسک یا نوار
archival backup
U
پشتیبانی بایگانی
incremental backup
U
تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
backup file
U
پرونده پشتیبان
backup system
U
سیستم پشتیبان
backup utility
U
برنامه کمکی پشتیبان
imcremental backup
U
پشتیبان نموی
file backup
U
پشتیبان فایل
global backup
U
پشتیبانی کلی
timed backup
U
پشتیبانی دورهای
battery backup
U
باطری پشتیبان
battery backup system
U
سیستم پشتیبان باطری
tape backup unit
U
دستگاه پشتیبانی نوار
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
hard disk backup program
U
برنامه پشتیبانی دیسک سخت
to copy
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
copy
U
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy
U
بدل سازی کردن
copy
U
رونویس کردن
copy
U
سواد
copy
U
رونوشت
copy
U
کپیه
copy
U
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy
U
نگهبان مخابراتی
copy
U
جلد
copy
U
نسخه
copy
U
کپیه کردن رونویسی کردن
copy
U
استنساخ کردن
copy
U
نسخه برداری
copy
U
کپی برداری
copy
U
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy
U
کپی
copy
U
نمونه
copy
U
نمونه ساختن
tape copy
U
پیام نوار شده
straightforward copy
U
کپیه عین اصل
tape copy
U
پیام ضبط شده روی نوارضبط
soft copy
U
نسخه غیر چاپی
soft copy
U
نسخه غیر ملموس
presentation copy
U
نسخه قدیمی
office copy
U
رونوشت مصدق
make a copy of
U
رونوشت برداشتن
back copy
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
make a copy of
U
سواد برداشت
true copy
U
رونوشت مطابق با اصل
pirate copy
U
نسخه غیر قانونی چاپ شده
pirate copy
U
نسخه سرقت شده
be a carbon copy
<idiom>
U
دقیقا مثل دیگری بودن
certified copy
U
رونوشت گواهی رسمی شده
examined copy
U
نسخه بررسی شده
The painting is only a copy.
U
این نقاشی فقط کپی
[از اصل]
است.
copy for private use
U
نسخه برای استفاده شخصی
cheap copy
U
بدل قلابی
She is a bit too copy .
U
خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
copy quantity
U
مقدارکپی
carbon copy
U
رونوشت کاربنی
copy milling
U
الگوتراشی
copy machining
U
الگوتراشی
copy holder
U
گیره کاغذ
copy fitting
U
مطابقت کپی
copy editing
U
ویرایش کپی
copy book
U
دفتر کپیه
cetified copy
U
رونوشت مصدق
certified copy
U
رونوشت مصدق
certified copy
U
سواد مصدق
fair copy
U
نسخه درست
authorization to copy
U
اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
attested copy
U
رو نوشت مصدق
carbon copy
U
کپی نسخه غیراصل
carbon copy
U
رونوشت
carbon copy
U
ورق کاربن
hard copy
U
نسخه ملموس خروجی چاپی
cetified copy
U
سواد مصدق
copy plot
U
تکثیر از روی نسخه اصلی
abdominos'copy
U
شکم بینی
foul copy
U
چرک نویس
exact copy
U
رونوشت عین
dead copy
U
اخبارکهنه
foul copy
U
مسوده
hard copy
U
نسخه چاپی
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
copy protection
U
محافظت از کپی
copy protection
U
جلوگیری از اعمال کپی
dead copy
U
اخبارچیده شده
copy protect
U
یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
copy of his letter is here with enclosed
U
رونوشت نامه وی ضمیمه است
blind carbon copy
U
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
press copy book
U
دفتر کپیه
blind copy receipt
U
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
rough or foul copy
U
چرک نویس
copy letter book
U
دفتر کپیه
live copy paste
U
کپی الصاق مستقیم
copy output mode
U
روکشخروجیکپی
fair or clean copy
U
پاکنویس
camera ready copy
U
کپی اماده تکثیر
He's a carbon copy of his father.
U
کپی پدرش است.
hard-copy output
U
نسخه
[خروجی]
چاپی
colour hard copy device
U
اسباب نسخه چاپی رنگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com