Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
auxiliary memory
U
حافظ کمکی
auxiliary memory
U
حافظه کمکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
auxiliary value
U
مقدار کومکی
auxiliary
U
پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد
auxiliary
U
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary
U
آنچه کمک میکند
auxiliary
U
نیست
auxiliary
<adj.>
U
کمک کننده
auxiliary
<adj.>
U
به درد بخور
auxiliary
<adj.>
U
بدرد خور
auxiliary
<adj.>
U
دارای مزیت
auxiliary value
U
ارزش کومکی
auxiliary
U
که حافظه اصلی کامپیوتر
auxiliary
U
هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliary
U
امدادی
auxiliary
U
کمکی
auxiliary
U
یدکی
auxiliary
U
امدادی کمکی
auxiliary
<adj.>
U
کمک دهنده
auxiliary
U
امدادی معین
auxiliary
U
اضطراری
auxiliary
U
مساعدت
auxiliary
U
معین
auxiliary switch
U
کلید فرعی
auxiliary target
U
هدف کمکی
auxiliary storage
U
انباره کمکی
auxiliary storage
U
انبار کمکی
auxiliary target
U
نقطه کمکی
auxiliary operatich
U
عمل کمکی
auxiliary operation
U
عمل کمکی
auxiliary operation
U
عملیات کمکی عملکرد کمکی
auxiliary rotor
U
رتور کمکی
auxiliary section
U
برش کومکی
auxiliary service
U
خدمات جنبی
auxiliary ship
U
کشتی تدارکاتی
auxiliary storage
U
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary view
U
نمای کمکی
naval auxiliary
U
پایگاه لجستیکی دریایی
auxiliary handle
U
دستهکمکی
auxiliary heating
U
سیستمگرمایی
auxiliary projector
U
پروژهکتورکمکی
nursing auxiliary
U
کمک پرستار
[مرد]
nursing auxiliary
U
کمک بهیار
[مرد]
nursing auxiliary
U
کمک پرستار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
nursing auxiliary
U
کمک بهیار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
auxiliary program
U
برنامه کمک
[رایانه شناسی ]
auxiliary tank
U
مخزنکمکی
auxiliary work
U
کارهای اضافی
modal auxiliary
U
فعل معین شرطی
auxiliary machinery
U
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
auxiliary construction
U
ساختمان کومکی
auxiliary ego
U
خود کمکی
auxiliary equipment
U
وسایل یدکی
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
auxiliary charger
U
شارژکننده کمکی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
auxiliary equipment
U
وسائل کمکی
auxiliary electrode
U
الکترود کمکی
auxiliary forces
U
نیروی کمکی
auxiliary forces
U
قوای کمکی
auxiliary activity
U
فعالیت فرعی
auxiliary fleet
U
ناوگان تدارکاتی
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
auxiliary circuit
U
مدار یدکی
auxiliary facilities room
U
اتاقتدارک
port auxiliary service
U
یگان خدمات بندری
auxiliary base line
U
باز کمکی
auxiliary video switcher
U
دکمهنمایشکمکی
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
auxiliary control surfaces
U
سطوح فرامین کمکی
auxiliary flight surfaces
U
سطوح پرواز کمکی
auxiliary sailing vessel
U
کشتی بادی موتوردار
auxiliary power unit
U
واحد قدرت کمکی
auxiliary spark gap
U
دهانه جرقه یدکی
memory
U
حافظه
memory
U
خاطره
to the memory of
U
به یادبود
memory
U
یادگار یاد بود
in memory of
<idiom>
U
به صورت رایگان
memory
U
یاد
memory
U
حافظه دستگاه کامپیوتر
memory
U
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
immediate memory
U
حافظه فوری
rotating memory
U
حافظه چرخشی
semiconductor memory
U
حافظه نیمه هادی
screen memory
U
خاطره پوشان
semiconductor memory
U
حافظه نیمه رسانا
regenerative memory
U
عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
refresh memory
U
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
recent memory
U
حافظه نزدیک
secondary memory
U
حافظه ثانویه
search memory
U
حافظه جستجو
shadow memory
U
جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
scratchpad memory
U
حافظه چرکنویسی
remote memory
U
حافظه دور
regenerative memory
U
حافظه احیاء کننده
regenerative memory
U
حافظه باز زا
regenerative memory
U
رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
scratchpad memory
U
حافظه چرکنویس
screw to the memory
U
بذهن سپردن
real memory
U
حافظه واقعی
real memory
U
حافظه حقیقی
memory span
U
فراخنای یاد
memory snapshot
U
تصویر لحظهای حافظه
memory register
U
ثبات حافظه
memory protection
U
پشتیبانی ازحافظه
memory protection
U
حفافت حافظه
memory port
U
درگاه حافظه
memory module
U
ماژول حافظه پیمانه حافظه
memory module
U
واحد حافظه
memory moard
U
برد حافظه
memory mapping
U
نگاشت حافظه
memory trace
U
رد یاد
memory word
U
کلمه حافظه
one level memory
U
حافظه یک سطحی
real memory
U
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
read only memory
U
حافظه فقط خواندنی
memory sniffing
U
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
read mostly memory
U
حافظه بیشتر خواندنی
racial memory
U
حافظه نژادی
programmable memory
U
حافظه برنامه پذیر
photodigital memory
U
خواندن چند بار
photodigital memory
U
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
passive memory
U
حافظه منفعل
optical memory
U
حافظه نوری
memory mapping
U
نقشه حافظه
main memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
memory management
U
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
to fail
[memory]
U
درماندن
[حافظه یا خاطره]
to fail
[memory]
U
وا ماندن
[حافظه یا خاطره]
primary memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
computer memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
U
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
U
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
primary memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
volatile memory
U
حافظه فرار
virtual memory
U
حافظه مجازی
upper memory
U
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
to stamp on the memory
U
در ذهن منقوش ساختن
to stamp on the memory
U
ذهنی کردن
to escape one's memory
U
از خاطر رفتن
to commit to memory
U
ازبرکردن
static memory
U
حافظه ایستا
stack memory
U
حافظه پشتهای
shadow memory
U
شبه حافظه
shadow memory
U
حافظه ثانوی موقت
volatile memory
U
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
within living memory
U
تا انجا که مردمان زنده
To revive a memory.
U
خاطره ای رازنده کردن
I can recite from memory.
U
می توانم از حفظ بخوانم
subtract from memory
U
دکمهکمکنندهازحافظه
memory recall
U
دوبارهخوانیحافظه
memory key
U
کلیدحافظه
memory cancel
U
پاککردنحافظه
memory button
U
دکمهحافظ
computer memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
add in memory
اضافه کردن به حافظه
within living memory
U
به یاد دارند
shadow memory
U
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
memory mapped i/o
U
ورودی- خروجی نگاشت حافظه
bubble memory
U
سرعت بالا و حافظه متحرک
laser memory
U
حافظه لیزری
it escaped my memory
U
یادم رفت
cache memory
U
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory
U
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
internal memory
U
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
cache memory
U
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
internal memory
U
حافظه داخلی
interleave memory
U
حافظه جاگذاری
incidental memory
U
حافظه اتفاقی
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
حافظه پنهانی
mass memory
U
حافظه انبوه
main memory
U
حافظه اصلی
bubble memory
U
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
magnetic memory
U
حافظه مغناطیسی
buffer memory
U
حافظه میانیگر
bytewide memory
U
بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
low memory
U
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
disk memory
U
حافظه دیسک
in memory of blessedmemory
U
خدابیامرز
in memory of blessedmemory
U
بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory
U
بیاد
conventional memory
U
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory
U
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
EDO memory
U
MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
coordinate memory
U
حافظه مختصاتی
core memory
U
حافظه چنبرهای
dynamic memory
U
حافظه پویا
shared memory
U
حافظه تسهیم شده
core memory
U
حافظه هستهای
cryogenic memory
U
رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
EDO memory
U
فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory
U
ذخیره کند
cache memory
U
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
external memory
U
حافظه خارجی
extended memory
U
حافظه تمدیدی
extended memory
U
حافظه توسعه یافته
commit to memory
U
حفظ کردن
constructive memory
U
حافظه سازا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com