Perdic | authorized strength of theater | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 173 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	authorized strength of theater U	استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	authorized strength U	استعداد مجاز
	theater U	تماشاخانه بازیگر خانه
	theater U	صحنه عملیات صحنه
	theater U	تماشاخانه
	theater U	تالار سخنرانی
	theater U	تئاتر
	theater in the round U	تماشاخانه دارای صحنه مدور
	theater of operations U	صحنه عملیات
	theater army U	ارتش مستقر در صحنه عملیات
	theater army U	نیروی زمینی صحنه عملیات
	theater of the year U	تئاتر سال
	movie theater U	سینما
	authorized <adj.> <past-p.> U	تصدیق شده
	authorized <adj.> <past-p.> U	تایید شده
	authorized <adj.> <past-p.> U	قبول شده
	authorized <adj.> <past-p.> U	پذیرفته شده
	authorized U	در اختیار قرار داده شده مجاز به اجازه استفاده داده شده
	authorized U	مجاز
	authorized U	ماذون
	authorized <adj.> <past-p.> U	به تایید رسیده
	authorized U	اجازه داده شده
	authorized <adj.> <past-p.> U	تصویب شده
	authorized <adj.> <past-p.> U	اجازه داده شده
	authorized U	شخصی که مجاز است به دستیابی به یک سیستم
	fully authorized U	تام الاختیار
	authorized stoppage U	برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
	authorized manpower U	نیروی انسانی مجاز
	authorized manpower U	استعدادپرسنلی مجاز
	authorized allowance U	مزایا مزایای قانونی
	authorized allowance U	سهمیه مجاز
	authorized program U	برنامه مجاز
	authorized allowance U	حق
	authorized bank U	بانک مجاز
	authorized allowance supplies U	سهمیه مجاز اماد
	authorized allowance supplies U	سهمیه اماد مجاز
	authorized level of organization U	سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
	authorized parts list U	لیست قطعات مجاز
	authorized parts list U	سهمیه مجاز قطعات
	authorized stockage list U	صورت شارژ انبار
	authorized stockage list U	لیست ذخیره انبار مجاز
	on the strength of U	باستناد
	it is too much for my strength U	فوق نیروی من است
	it is too much for my strength U	زورمن به ان نمیرسد
	it is beyond my strength U	فوق نیروی من است
	it is beyond my strength U	زورمن به ان نمیرسد
	on the strength of U	باتکا
	strength U	قدرت رزمی استعداد نفری
	strength U	نیرومندی
	strength U	استعداد رزمی
	strength U	توان رزمی تعداد نفرات
	strength U	قدرت
	strength U	شدت
	strength U	استحکام
	strength U	دوام
	strength U	قوه توانایی
	strength U	زور
	strength U	قوت
	strength U	نیرو
	strength U	مقاومت
	strength ratio U	نسبت استحکام
	strength of materials U	مقاومت مصالح
	strength properties U	خصوصیات استحکام
	superego strength U	نیرومندی فراخود
	nonoperating strength U	پرسنل غیر فعال
	strength of magnetism U	شدت مغناطیسی
	nonoperating strength U	جمعی غیرفعال در یکان
	strength weld U	جوشکاری مقاومتی
	response strength U	نیرومندی پاسخ
	shear strength U	مقاومت برشی
	shear strength U	استقامت برشی
	shearing strength U	طول برشکاری
	signal strength U	شدت صوت
	strength group U	گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
	tensile strength U	مقاومت کششی
	ultimate strength U	مقاومت یا استحکام نهایی
	unit strength U	قدرت رزمی یکان
	unit strength U	استعدادیکان
	virile strength U	نیروی مردانه
	virile strength U	قوت مردی
	yield strength U	تاب ارتجاعی
	tower of strength <idiom> U	پشتیبانی محکم
	knot strength U	استحکام گره
	tear strength U	مقاومت [در برابر پارگی]
	ultimate strength U	حاصلضرب بیشترین بار ممکن
	ultimate strength U	مقاومت نهایی
	tensile strength U	توان کششی
	tensile strength U	تاب کششی
	tensile strength U	استحکام کششی
	they overtax our strength U	بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
	torsional strength U	استحکام پیچشی
	ultimate strength U	مقاومت نهائی
	ultimate strength U	تاب
	accountable strength	استعداد قابل توجه
	muscular strength U	زور بازو
	assiciative strength U	نیرومندی تداعی
	creep strength U	مقاومت خزشی
	crushing strength U	مقاومت خرد شدن
	crushing strength U	تاب گسیختگی
	cube strength U	مقاومت نمونه مکعبی
	current strength U	شدت جریان
	design strength U	مقاومت محاسباتی
	design strength U	مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
	dielectric strength U	پایدار دی الکتریکی
	dielectric strength U	قدرت دی الکتریک
	dielectric strength U	استحکام شکست
	dielectric strength U	استحکام دی الکتریک
	disruptive strength U	استحکام انقطاع
	dynamic strength U	مقاومت دینامیکی
	strength of current U	شدت جریان
	effective strength U	استعداد رزمی موثر
	effective strength U	استعدادرزمی موجود
	creep strength U	پایداری خزشی
	compressive strength U	قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
	attached strength U	استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
	average strength U	استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
	bending strength U	مقاومت خمشی
	strength in bending U	مقاومت خمشی
	bond strength U	قدرت پیوند
	buckling strength U	استحکام خمشی
	characteristic strength U	مقاومت مشخصه
	characteristic strength U	مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
	cold strength U	استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
	command strength U	استعداد یکان
	compression strength U	مقاومت فشاری
	compression strength U	توان فشاری
	compression strength U	تاب فشاری
	compression strength U	استحکام فشاری
	compressive strength U	تاب فشردگی
	ego strength U	نیرومندی خود
	end strength U	استعداد نهایی
	flexural strength U	توان خمشی
	flexural strength U	تاب خمشی
	grid strength U	سیگنال شبکه
	habit strength U	نیرومندی عادت
	level of strength U	سطح استعداد رزمی
	ionic strength U	قدرت یونی
	accountable strength U	استعداد قابل محاسبه
	insulation strength U	استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
	hot strength U	استحکام گرمایی
	impact strength U	استحکام برخورد
	impact strength U	استحکام ضربهای
	level of strength U	میزان استعداد رزمی
	flexural strength U	مقاومت خمشی
	initial strength U	استحکام اولیه
	pole strength U	شدت قطب
	fatigue strength U	استحکام خستگی
	muscular strength U	وی ماهیچه
	field strength U	شدت میدان
	cadre strength column U	ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
	magnetic field strength U	شدت میدان مغناطیسی
	soil shear strength U	قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
	bending fatigue strength U	مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
	izod impact strength U	استحکام ضربه ایزوتوپ
	intrinsic fatigue strength U	استحکام فرسودگی ذاتی
	transverse bending strength U	استحکام خمشی
	high strength steel U	فولاد با استحکام عالی
	high temperature strength U	استحکام حرارتی
	ultimate compressive strength U	حداکثر مقاومت دربرابر فشار
	electric field strength U	شدت میدان الکتریکی
	torsional fatigue strength U	استحکام فرسودگی پیچشی
	effective habit strength U	حد موثر نیرومندی عادت
	ultimate tensile strength U	حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
	strength under tangential loading U	مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
	field strength meter U	سنجه شدت میدان
	high strength cast iron U	چدن با استحکام عالی
	elastic limit tensile strength U	دستگاه اندازه گیری الاستیسیته ارتجاع سنج
	creep strength at elevated temperatures U	مقاومت خزشی در دمای بالا
	line of magnetic field strength U	خط میدان مغناطیسی
	elastic limit tensile strength U	elastometer ratio
	line of electric field strength U	خط شدت میدان الکتریکی
	creep strength depending on time U	پایداری خزشی تابع زمان
	measurement of wind strength: anemometer U	اندازهگیریجهتباد