Perdic | attention to orders | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 82 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	attention to orders U	توجه کنید
	attention to orders U	توجه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	orders U	احکام
	in orders to please him U	برای خوشایند
	to take orders U	منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
	one who gives orders U	امر
	money orders U	حواله پستی وتلگرافی
	money orders U	حواله پول
	combat orders U	دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
	money orders U	حواله
	money orders U	دستور پرداخت
	money orders U	حواله پولی
	standing orders U	دستور جاری
	standing orders U	امریه نظامی
	standing orders U	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
	standing orders U	اوامر ویژه
	standing orders U	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
	general orders U	دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
	in orders that it may beeasier U	برای اینکه اسان تر شود
	to orders dinner U	دستور ناهار دادن
	theholy orders U	مراتب روحانیون
	sealed orders U	پاکات لاک و مهر شده دستورالعمل هایی که لاک ومهر شده ارسال می شوند
	sailing orders U	دستور کشتی رانی
	sailing orders U	دستور حرکت
	orders arms U	پافنگ
	morning orders U	دستورات روزانه
	marching orders U	فرمان حرکت برای جنگ
	morning orders U	برنامه روزانه
	contracts and orders outstanding U	پیمانها و درخواستهای انجام نشده
	in orders to make it easiter U	برای اسان تر کردن ان
	attention getting U	توجه طلب
	to a the attention of someone U	خاطریاتوجه کسیرا جلب کردن
	attention U	به جای خود به گیرندگان جهت اطلاع
	Your attention please. U	توجه فرمایید !توجه فرمایید !
	attention U	کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
	attention U	رسیدگی
	attention U	شمشیرباز اماده برای مبارزه
	attention U	سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
	attention U	حاضرباش
	attention U	اخطارجهت اطلاع به
	attention U	توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
	attention U	توجه
	attention U	ادب و نزاکت
	attention U	فرمان خبردار
	attention U	حالت خبردار
	attention U	موافبت
	attention U	دقت
	attention U	خبردار
	attention U	خاطر حواس
	attention U	برسد به دست
	receive attention U	مورد توجه واقع شدن
	selective attention U	دقت انتخابی
	To stand to attention. U	خبر دار ایستادن
	pay attention <idiom> U	توجه کردن
	to pay attention to something [someone] U	به چیزی [کسی ] توجه کردن
	attention deficit U	کاستی توجه
	attention key U	کلید رسیدگی
	attention span U	فراخنای توجه
	span of attention U	فراخنای توجه
	attention code U	حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
	attention key U	کلید جلب توجه
	attention to port U	احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
	attention seeking U	توجه طلب
	draw attention U	توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
	field of attention U	میدان توجه
	it askes for attention U	دقت می خواهد
	it askes for attention U	توجه لازم دارد
	meticulous attention U	دقت و توجه زیاد
	position of attention U	حرکات و احترامات نظامی
	To bring something to someones attention . U	چیزی را ازنظر کسی گذراندن
	To stand at attention(ease). U	بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
	He holds the attention of his audience. U	شنوندگانش را جذب می کند
	program attention key U	کلیددستیابی برنامه
	to listen with rapt attention U	با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
	The noise distracts my attention . U	سروصد ا حواسم را پرت می کند
	program attention key U	کلید جلب توجه برنامه
	To bring something to someones notice ( attention ) . U	چیزی را بنظر کسی رساندن
	To amuse someone . to engage someones attention . U	سر کسی را گرم کردن
	She didnt pay the slightes attention . U	بقال سه کیلو کم داده است
	To neglect something . To pay no attention ( heed ) to something . U	از چیزی غافل شدن
	To amuse someone . To engage someones attention. U	سر کسی را گرم کردن
	Pay attention to the house rules [hazard statements] . U	توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy