English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
attack carrier U ناو هواپیمابر افندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
attack nuclear carrier U ناو هواپیمابر افندی هستهای
Other Matches
carrier U حامل غلطک حمال
carrier U حمل کننده
carrier U نامه بر
carrier U وسیله حمل و نقل
carrier U متصدی حمل و نقل
carrier U باربر
carrier U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier U وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier U حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier U سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier U فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier U مشابه 1595
carrier U داده ارسالی موج مانند
carrier U 1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier U موسسه حمل و نقل
carrier U ناو هواپیمابر
carrier U دستگاه کاریر
carrier U برنامه حامل میکرب
carrier U ارسال داده ساده
carrier U مکاری
carrier U ترک بند
T carrier U استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier U carrier aircraft
carrier U حامل
carrier U موج حام-ل
ammunition carrier U مهمات بیار
data carrier U حامل داده ها
data carrier U حامل داده
air carrier U شرکت ترابری هوایی
destination carrier U کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
free carrier U تحویل به حمل کننده کالا
actual carrier U موسسه حمل و نقل واقعی
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
data carrier U داده بر
contracting carrier U موسسه حمل و نقل موردقرارداد
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی
common carrier U گاراژ دار
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
common carrier U مکاری
common carrier U متصدی حمل ونقل
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier frequency U فرکانس موج حامل
carrier frequency U فرکانس حامل
carrier frequency U بسامد حامل
carrier detect U تشخیص حامل
carrier detect U کشف حامل
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
carrier wave U موج حامل
battery carrier U شاسی باتری
carrier gas U گاز حامل
carrier handle U دستگیره حمل
carrier handle U دسته حمل
color carrier U حامل رنگ
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's lien U در گرو شرکت حمل
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier system U سیستم حامل
carrier sense U detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
ball carrier U بازیگری که با توپ میدود
charge carrier U حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
personnel carrier U خودرو نفربر
personnel carrier U نفربر
oxygen carrier U اکسیژن بر
lumber carrier U کشتی تیر بر
luggage carrier U ترک بند موتورسیکلت
letter carrier U چاپار
sound carrier U حامل صوت
puck carrier U گوی دار
troop carrier U نیرو بر
suit carrier U پوششکتوشلوار
piton-carrier U میخحامل
negative carrier U محلقرارگیرینگاتیو
log carrier U حاملچوبگرد
weapon carrier U کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
weapon carrier U حامل جنگ افزار
water carrier U دلو
video carrier U حامل ویدئو
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
carrier pigeon U کبوتر نامه بر
hod carrier U ناوه کش
helicopter carrier U ناو هلیکوپتر بر
fuse carrier U فیوزگیر
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
aircraft carrier U carrier : syn
fuse carrier U نگهدارنده فیوز
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
image carrier U حامل تصویر
carrier pigeons U کبوتر نامه بر
carrier pigeons U کبوتر قاصد
carrier pigeon U کبوتر قاصد
letter carrier U نامه رسان پستچی
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
carrier color signal U پیام رنگ تابی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
breech block carrier U الات متحرک
breech block carrier U حامل کولاس
brake shoe carrier U نگهدارنده کفشک ترمز
carrier color signal U پیام رنگی حامل
three-tier car carrier U حملماشینسهطبقه
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
carrier striking force U نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
carrier task force U گروه رزمی هواپیمابر دریایی
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
antisubmarine carrier group U ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
high frequency carrier cable U کابل کاریر فرکانس بالا
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
attack U افند
attack [on] U حمله کردن [بر]
attack U تک کردن
attack U حمله کردن
attack U مبادرت کردن به
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack U اعتداء
attack U تعدی
attack U اصابت یا نزول ناخوشی
attack U تاخت و تاز یورش
attack U تاخت
attack U حمله کردن بر
attack U مبادرت کردن به تاخت کردن
attack U با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
attack U حمله
attack U تکش
attack U تک
main attack U حمله اصلی
main attack U تلاش اصلی نیروها
main attack U تک اصلی
marshall attack U حمله مارشال در روی لوپس
mating attack U حمله ماتی
minority attack U حمله مینوریته
minority attack U حمله اقلیت پیادهای شطرنج
moller attack U حمله مولر در جوئوکوپیانوشطرنج
momentum of attack U دور حمله
momentum of attack U شدت حمله
nimzovitch attack U حمله نیمزوویچ
nimzovitch attack U گشایش لارسن
open to attack U در معرض حمله
suicide attack U قصد کشت بوسیله خودکشی
line of attack U سینه شمشیرباز
counter-attack U پاتک
counter-attack U حمله متقابله
holding attack U تک تثبیت کننده
holding attack U تک متوقف کننده
holding attack U تک بازدارنده
counter attack U پاتک
internal attack U تک داخلی یا تک از داخل
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
launch an attack U حمله کردن
launch an attack U شروع حمله
launch an attack U اجرای حمله شروع تک
counter attack U حمله متقابله
line of attack U هدف
surprise attack U تک ناگهانی
suicide attack U حمله با خودکشی
stern attack U در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
stern attack U تک نزولی ازسمت عقب
goal attack U گلزن
surprise attack U تک غافلگیری تک غافلگیرانه
She had a heart attack . U قلبش گرفت ( حمله قلبی )
To attack someone from the back. U از پشت به کسی حمله کردن
to resist an attack U در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
to resist an attack U حملهای رادفع کردن
torre attack U حمله توره در پیاده وزیرشطرنج
wing attack U حملهگوشه
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
yogoslav attack U حمله یوگوسلاو در واریاسیون دراگون دفاع سیسیلی شطرنج
heart attack U حملهی قلبی
attack line U خطاصابت
attack on humans U آسیببشری
attack position U موضع تک
spoiling attack U تک ممانعتی
phased attack U تک مرحله به مرحله
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
pillsbury attack U حمله پیلزبری در گامبی وزیرشطرنج
post attack U بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
preemptive attack U تک پیشگیری
preemptive attack U تک ممانعتی تک پیشگیری کننده از شروع تک دشمن تک ممانعتی
preparation of attack U شمشیرباز اماده حمله
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
a racist attack U حمله ای با غرض نژاد پرستی
spray attack U پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
sicilian attack U حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
simple attack U حمله ساده
sozin attack U حمله سوزین در دفاع سیسیلی
spoiling attack U تک ایذایی
attack on nature U آسیبمحیطزیست
coordinated attack U تک هم اهنگ شده
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
attack group U گروه تک
attack group U گروه تک به ساحل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com