English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assistant driver U شاگرد شوفر
assistant driver U کمک راننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assistant U معاون
assistant <adj.> U کمک کننده
assistant <adj.> U دارای مزیت
assistant <adj.> U بدرد خور
assistant <adj.> U به درد بخور
assistant <adj.> U کمک دهنده
assistant U همدست
assistant U یاور
assistant U دستیار
assistant U بردست ترقی دهنده
assistant U نایب
assistant U کمک
assistant trainer U کمک مربی
assistant navigator U کمک افسر راه
assistant prosecutor U دادیار
craftsman assistant U کارگر
notary assistant U دفتر یار
assistant coach U کمک مربی
assistant timer U زمانکمکی
shop assistant دستیار مغازه دار
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
script assistant معاون برنامه نویسی
water bailiff's assistant U دمبی ابیار
assistant scout mater U رسدیار
assistant secretary of the army U معاون وزیر نیروی زمینی
notary's public assistant U دفتریار
assistant chief of staff U معاونت
assistant chief of staff, g U رکن یکم اداره یکم
assistant chief of staff U معاون رئیس ستاد
assistant chief of staff, g U معاونت پرسنلی
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
assistant chief of staff,g (intelligenc U رکن دوم اداره دوم
assistant chief of staff,g (intelligenc U معاونت اطلاعات
assistant chief of staff, g (operations U رکن سوم اداره سوم
assistant chief of staff,g(civil affair U معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
driver U برنامه راه اندازی
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver U نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver U چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
driver U راه انداز
driver U گاری چی
driver U شوفر سورچی
driver U مرحله تحریک
driver U اتومبیل ران
driver U محرک
driver U راننده گرداننده
driver U راننده
driver U راننده اتومبیل راننده ارابه
water driver U مقنی
winch driver U متصدی دوار
test driver U برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
stake driver U تیرکوب
stake driver U بوتیمار معمولی امریکایی
screw driver U اچار پیچکشی
screw driver U اچار پیچ گوشتی
screw driver U پیچ گوشتی
winch driver U winchoperator : syn
cab driver U رانندهی تاکسی
cab driver U تاکسیران
engine driver U لوکوموتیوران
train driver U راننده قطار
owner-driver U رانندهایکهمالکخودرونیزباشد
driver's licence U گواهینامهرانندگی
driver's cab U کابینلکوموتیوران
slave driver U نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
quill driver U قلم زن
quill driver U نویسنده
elephant driver U پیلبان
driver's mate U شاگرد راننده
driver's dormitory U خوابگاه رانندگان
driver unit U واحد محرک
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
device driver U محرک دستگاه
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
camel driver U ساربان
bus driver U راننده اتوبوس
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
database driver U برنامه راه انداز پایگاه داده
catch driver U راننده اجیر ارابه
line driver U خط ران
line driver U محرک خط
provisional driver U راننده تازه کار ارابه
printer driver U برنامه راه انداز چاپگر
pile driver U شمعکوب
pile driver U ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
mule driver U استربان
ass driver U خرران
pile driver U تیرکوب
camel driver U شتردار
bus driver U محرک گذرگاه
ass driver U خرک چی
mule driver U قاطر چی
peripheral driver U محرک جنبی
blocking oscillator driver U راه انداز اوسیلاتور انسدادی
locomotive driver [British E] U راننده قطار
steam pile driver U شمعکوب بخاری
steam pile driver U دنگ بخاری
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver U آدم فضول
installable device driver U درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
cordless drill driver U دریل برقی [دریلی که با باطری کار می کند] [ابزار]
The driver coaxed his bus through the snow. U راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
If Ali is the camel-driver , he knows where to lea. <proverb> U اگر على ساربان است مى داند شتر را کجا بخواباند .
to pass your driver's license test at the first attempt U آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com