English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
artificial satellite U ماهواره
artificial satellite U 2 satellite : syn
artificial satellite U قمر مصنوعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
satellite U پیرو
satellite U کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
satellite U کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
satellite U ترمینال کامپیوتری که خارج شبکه اصلی است
satellite U قمر مصنوعی ماهواره
satellite U انگل
satellite U ماه
satellite U ماهواره قمر مصنویی
satellite U قمر مصنوعی
satellite U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellite U ماهواره
satellite U قمر
equatorial satellite U ماهواره استوایی
foixed satellite U ماهواره ثابت
satellite town U پیراشهر
satellite processor U پردازشگر پیرو
satellite communications U مخابره ماهوارهای
satellite computer U کامپیوتر ماهوارهای
communications satellite U ماهوارههای مخابراتی
communications satellite U ماهواره ارتباطاتی
communication satellite U اقمارمخابراتی
communication satellite U ماهواره مخابراتی
satellite defense U پدافند ضدماهوارهای
satellite navigation U ناوبری ماهوارهای
wheel satellite U ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
satellite defense U پدافند ماهوارهای
satellite terminal U ترمینالفضاپیما
launcher/satellite separation U جسمشماورماهوارهجدا
artificial U مصنوعی
artificial U ساختگی
artificial U بدلی
artificial light U نور مصنوعی
artificial fly U پرندهمصنوعی
artificial silk U ابریشم مصنوعی
artificial stone U سنگ مصنوعی
artificial stone U سنگ ساختمانی
artificial suporters U وسایل محافظتی
artificial route U مسیر مصنوعی
artificial recharge U تغذیه مصنوعی
artificial climbing U صعود مصنوعی
artificial antenna U انتن کمکی
artificial aids U وسایل کمکی
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
artificial respiration U تنفس مصنوعی resuscitation : syn
artificial respiration U تنفس مصنوعی
artificial intelligence U هوش ساختگی
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence U هوش ماشینی
artificial intelligence U هوش مصنوعی
artificial daylight U فلق فاهری
artificial daylight U سپیده دم مصنوعی
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
artificial lighting U روشنائی مصنوعی
artificial language U زبان مصنوعی
artificial lake U دریاچه مصنوعی
artificial horizon U یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
artificial horizon U افق مصنوعی
artificial horizon U افق مجازی
artificial ground U زمین مصنوعی
artificial persons U اشخاص حقوقی
artificial delay line U خط تاخیر
artificial expended clay U رس منبسط شده مصنوعی
to place [put] somebody in an artificial coma U کسی را بیهوش کردن [پزشکی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com