Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army deposit fund
U
پس انداز انفرادی افراد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deposit fund account
U
اعتبار تشکیل سرمایه
deposit fund account
U
حساب تشکیل سرمایه
personal deposit fund
U
اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
fund
U
تهیه وجه کردن
fund
U
سرمایه ثابت یاهمیشگی
fund
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund
U
سرمایه
fund
U
پشتوانه
fund
U
تنخواه قرضه دولتی سهام
fund
U
وجوه
fund
U
سرمایه گذاری کردن
fund
U
صندوق
fund
U
ذخیره
fund
U
موجودی سرمایه
fund
U
دارائی
fund
U
وجه
fund
U
اعتبار مالی
fund
U
اعتبار
fund
U
موجودی دارائی
deposit
U
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
deposit
U
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
as a deposit
U
امانتا"
deposit
U
: ته نشین کردن گذاشتن
deposit with someone
U
ایداع کردن
deposit
U
نهشته
deposit with someone
U
نزد کسی امانت گذاردن
deposit
U
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposit
U
کنار گذاشتن
deposit
U
پس انداز
deposit
U
نهشت
deposit
U
امانت
deposit
U
ودیعه
deposit
U
پیش پرداخت
deposit
U
ذخیره ودیعه
deposit
U
سپردن پس اندازکردن
deposit
U
سرمایه گذاری کردن
deposit
U
پس مانده
deposit
U
سپردن ذخیره سپردن
deposit
U
به حساب بانک گذاشتن
deposit
U
: سپرده
deposit
U
پول بیعانه
deposit
U
گرو
deposit
U
ته نشست ته نشین
deposit
U
سپرده
deposit
U
رسوب
deposit
U
ته نشینی
deposit
U
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposit
U
ایداع
deposit
U
ته نشین
deposit
U
ذخیره کانسار
deposit
U
ترسیب
deposit
U
نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposit
U
رسوب کردن
deposit
U
ذخیره معدنی
deposit
U
ذخیره رسوب
imprest fund
U
اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
loan fund
U
صندوق وام
depositary for a fund
U
سپرده برای یک صندوق
pension fund
U
صندوق بازنشستگی
capital fund
U
وجوه سرمایه
point fund
U
پاداش پایان فصل
provident fund
U
وجوه احتیاطی
provident fund
U
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
imprest fund
U
اعتبار مساعده
guarantee fund
U
سپرده تضمینی
fund holder
U
دارنده سهام قرضه دولتی
contingency fund
U
وجوه احتیاطی
consolidated fund
U
سرمایه ذخیره
blended fund
U
سرمایههای بهم منظم شده
contingent fund
U
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
current fund
U
نقدینه
current fund
U
اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
emergency fund
U
وجوه اضطراری
amortization fund
U
وجه استهلاک
relief fund
U
وجوه اعانه
trust fund
U
سپرده امانی
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
trust fund
U
وجوه متراکم شده
slush fund
U
پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
trust fund
U
سرمایه امانی
trust fund
U
وجه امانی
trust fund
U
سپرده
fund-raising
U
گردآوری اعانه
reserve fund
U
سرمایه احتیاطی
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
sustentation fund
U
اعانه برای روحانیون بی نوا
sinking fund
U
دخیره استهلاک دین
sinking fund
U
ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
sinkin fund
U
وجوه استهلاکی
sinking fund
U
وجه استهلاکی
trust fund
U
وجوه پس انداز شده
revolving fund
U
تنخواه گردان
mutual fund
U
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
aid fund
U
صندوق تعاون
reserve fund
U
وجوه اندوخته
revolving fund
U
اعتبار در گردش
fund code
U
کد اعتبارات
reserve fund
U
وجوه ذخیره
trust fund
U
وجوه سپرده
benevolent fund
U
کمکبهانجمنخیریه
loan on deposit
U
اعطای وام به وثیقه سپرده
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
calcareous deposit
U
ته نشست اهکی
time deposit
U
سپردهء بانکی مدت دار
bank deposit
U
سپرده بانکی
bank of deposit
U
بانک پس انداز
certificate of deposit
U
گواهی سپرده
certificate of deposit
U
گواهی پول سپرده
bank of deposit
U
صندوق پس انداز
demand deposit
U
سپرده جاری
deposit collection
U
جمع اوری سرمایه
glacial deposit
U
نهشت یخچالی
idle deposit
U
سپرده راکد
idle deposit
U
سپرده بلااستفاده
safe deposit
U
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
legal deposit
U
سپرده قانونی
mineral deposit
U
نهشت کانی
money on deposit
U
وجه امانی
money on deposit
U
پول سپرده
glacial deposit
U
رسوب یخچالی
gas deposit
U
ذخیره گاز
deposit collection
U
جمع اوری کردن زباله ها
deposit in the bank
U
در بانک به ودیعه گذاردن
deposit multiplier
U
ضریب بهم فزاینده سپرده
deposit ratio
U
نسبت سپرده
deposit slip
U
اعلامیه پرداخت سپرده
safe deposit
U
گاوصندوق
deposit with the bank
U
در بانک ودیعه گذاردن
foreign deposit
U
سپرده خارجی
quasi deposit
U
شبه سپرده
deposit account
U
حساب سپرده
alluvial deposit
U
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
alluvial deposit
U
ابرفتی
deposit accounts
U
حساب پس انداز
deposit accounts
U
حساب سپرده
deposit account
U
حساب پس انداز
alluvial deposit
U
مواد رسوبی
demand deposit
U
سپرده دیداری
alluvial deposit
U
ابرفت
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
chaplain activities fund
U
اعتبار امور مذهبی
international monetary fund
U
صندوق بین المللی پول
craft revolving fund
U
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
chaplain activities fund
U
اعتبارمسجد
exchanged stabilization fund
U
صندوق تثبیت ارز
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
social insurance fund
U
صندوق بیمههای اجتماعی
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
fixed term deposit
U
سپرده ثابت
banking deposit account
U
حساب سپرده بانکی
deposit of instrument of ratification
U
ایداع اسناد دال بر تصویب
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
army
U
ارتش نیروی زمینی
army
U
صف
army
U
جیش
army
U
لشگر
army
U
سپاه گروه
army
U
نیرو زمینی
army
U
جمعیت
army
U
ارتش
the a of the army
U
پیشرفت ارتش
army
U
دسته
to outflank an army
U
گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army artillery
U
توپخانه ارتش
army attache
U
وابسته نظامی
standing army
U
ارتش کادر ثابت
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army commander
U
فرمانده ارتش
standing army
U
ارتش دائمی
to lead an army
U
لشکر کشیدن
standing army
U
ارتش منظم
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army base
U
پایگاه نیروی زمینی
army aviator
U
خلبان هوانیروز نیروزفر
regular army
U
ارتش کادر ثابت
regular army
U
ارتش دائمی
right wing of army
U
جناح یمین
active army
U
ارتش کادر
the main army
U
بخش عمده ارتش
army corps
U
سپاههای ارتش
the losses of the army
U
تلفات ارتش
regular army
U
ارتش منظم
right wing of army
U
پهلوی راست میمنه
secretary of the army
U
وزیر نیروی زمینی
army aviator
U
خلبان نیروی زمینی
army aviation
U
هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
army attache
U
وابسته زمینی
theater army
U
نیروی زمینی صحنه عملیات
army artillery
U
توپخانه نیروی زمینی
theater army
U
ارتش مستقر در صحنه عملیات
the red army
U
ارتش سرخ
active army
U
ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
army corpa
U
سپاه
army reserve
U
قسمت احتیاط نیروی زمینی
army helicopter
U
چرخبال ارتشی
[نظامی]
[حمل و نقل هوایی]
army helicopter
U
هلیکوپتر ارتشی
[نظامی]
[حمل و نقل هوایی]
conscript army
U
ارتش سربازان وفیفه
to join the army
U
به سربازی رفتن
army reserve
U
احتیاط نیروی زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com