English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
applied magnetic field U میدان مغناطیسی اعمال شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnetic field U میدان مغناطیسی
magnetic field U حوزه مغناطیسی
magnetic stray field U میدان پراکنده
magnetic field intensity U شدت میدان مغناطیسی
magnetic field strength U شدت میدان مغناطیسی
magnetic field vector U بردار میدان مغناطیسی
effective magnetic field U میدان مغناطیسی موثر
earth magnetic field U میدان مغناطیسی زمین
magnetic field inhomogeneity U غیریکنواختی میدان مغناطیسی
magnetic field generation U تولید میدان مغناطیسی
terrestrial magnetic field U میدان مغناطیسی زمین
high magnetic field U میدان مغناطیسی قوی
induced magnetic field U میدان مغناطیسی القاء شده
inhomogeouns magnetic field U میدان مغناطیسی غیریکنواخت
intensity of the magnetic field U شدت میدان مغناطیسی
magnetic field line U خط میدان مغناطیسی
magnetic field potential U پتانسیل میدان مغناطیسی
magnetic field figure U تصویر میدان مغناطیسی
magnetic field energy U انرژی میدان مغناطیسی
magnetic deflection field U میدان منحرف کننده مغناطیسی
ultra high magnetic field U معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
axis of earth magnetic field U محور میدان مغناطیسی زمین
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
line of magnetic field strength U خط میدان مغناطیسی
applied U کاربسته
applied U کابردی
applied U بکار بردنی
applied U برای هدف معین بکار رفته کاربسته
applied <adj.> <past-p.> U نصب شده
applied <adj.> <past-p.> U قرار داده شده
applied U کاربردی
applied U توکار ستون
applied <adj.> <past-p.> U بکاربرده شده
applied U عملی
applied <adj.> <past-p.> U بکار رفته
applied U وضع معموله
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.> U مستقر شده
applied U هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
applied U بکاربرده
he applied him self to study U مشغول تحصیل شد
applied mathematics U ریاضیات کاربردی [ریاضی]
applied research U تحقیق عملی
applied research U تحقیقات عملی
applied psychology U روانشناسی کاربردی
applied mathematics U ریاضیات کاربردی
applied economics U اقتصاد صنعتی
applied economics U علم اقتصاد عملی
applied economics U علم اقتصاد کاربردی
applied ecology U بوم شناسی کاربردی اکولوژی کاربردی
applied or mixed U ریاضیات علمی
applied chemistry U شیمی کاربردی
he applied him self to study U دست بتحصیل زد
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
University of Applied Sciences [UAS] U دانشگاه فناوری
magnetic U اهن ربا اهن ربایی
magnetic U دارای نیروی مغناطیسی
magnetic U مقناطیسی
non magnetic U غیر مغناطیسی
magnetic U قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
magnetic U و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
magnetic U آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
magnetic course U مسیر مغناطیسی
magnetic U مغناطیسی
magnetic f. U میدان مغناطیسی
magnetic course U راه مغناطیسی
magnetic U اهنربا
magnetic U مغناطیس
field name U نام فیلد
field U میدان
field U کارگاه
field U حوزه
field U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field U میدان دید
field U زمینه رزمی صحرایی
field U میدان رزم صحرا
field U دشت
field U فرودگاه
field U بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field U جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field U میدانه
field U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field U مشابه 4036
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field U نوشتن داده روی PROM
field U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field U کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field U فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field U خارج اداره یا کارخانه
field U بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field U بمیدان یا صحرا رفتن
zero field U میدان صفر
zero field U بی میدان
zero field U بی حوزه
well field U حوزه تغذیه کننده چاه
to take the field U جنگ اغازکردن
to keep the field U درجای خودثابت ماندن
to keep the field U جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
field U رشته
field U دایره
field U دشت کشتزار
field U صحرا
field U زمین
field U پایکار
field U رشته [دانشی]
field U شاخه [دانشی]
field U زمین بازی
field U فیلد
field U توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field U محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
right field U سمتراستزمین
To take field against somebody . U بر علیه کسی وارد شدن
magnetic decay U نقصان مغناطیسی
magnetic declination U انحراف مغناطیسی
magnetic deflection U انحراف مغناطیسی
magnetic declination U میل مغناطیسی
magnetic declination U شیب مغناطیسی
magnetic declination U تنزل مغناطیسی
magnetic deflection U خمش الکترومغناطیسی
magnetic decay U تنزل مغناطیسی
magnetic damping U میرایی جریان فوکو
magnetic current U جریان مغناطیسی
magnetic cycle U دوره مغناطیسی
magnetic cycle U منحنی هیسترزیس
magnetic creep U لختی مغناطیسی
magnetic cycle U فرایندمدار مغناطیسی
magnetic deflector U یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic cutout U افتامات مغناطیسی
magnetic cut out U کنتاکتور
magnetic damper U خفه کن مغناطیسی
magnetic damping U میرایی مغناطیسی
magnetic degree U زاویه مغناطیسی
magnetic delay U تاخیر توسط حافظه مغناطیسی
magnetic deviation U میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
magnetic doublet U دو قطبی مغناطیسی
magnetic drum U طبله مغناطیسی
magnetic drum U درام مغناطیسی
magnetic drum U طبلک مغناطیسی درام حافظه
magnetic elongation U ازدیاد طول مغناطیسی
magnetic equator U استوای مغناطیسی
magnetic equivalence U هم ارزی مغناطیسی
magnetic explorer U مغناطیس یاب
magnetic fatigue U خستگی مغناطیسی
magnetic diviation U انحراف مغناطیسی
magnetic disturbance U اغتشاش مغناطیسی
magnetic deviation U deviation
magnetic dip U میل مغناطیسی
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
magnetic dip U قوه جاذبه مغناطیسی
magnetic dipole U دوقطبی مغناطیسی
magnetic direction U جهت مغناطیسی
magnetic disk U گرده مغناطیسی
magnetic disk U صفحه مغناطیسی
magnetic disk U دیسک مغناطیسی
magnetic disturbance U پارازیت مغناطیسی
magnetic deflection U انحراف در حوزه مغناطیسی
magnetic intensity U شدت میدان مغناطیسی
magnetic balance U تعادل میدان
magnetic bar U اهنربای قلمی
magnetic bar U میله اهنربا
magnetic bar U میله مغناطیسی
magnetic bearing U زاویه انحراف مغناطیسی
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
magnetic brake U ترمز مغناطیسی
magnetic bridge U پل مغناطیسی
magnetic bridge U پل رلوکتانس
magnetic bubbles U حبابهای مغناطیسی
magnetic buzzer U طنان مغناطیسی
magnetic balance U تعادل مغناطیسی
magnetic circuit U مدار مغناطیسی
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic loadspeaker U بلندگوی مغناطیسی
magnetic creeping U اثر تاخیری مغناطیسی
magnetic alloy U الیاژ مغناطیسی
magnetic amplifier U تقویت کننده مغناطیسی
magnetic amplifier U امپلیفایر مغناطیسی
magnetic amplifier U تقویت کننده مغناطیسی ترانسدورکتور
magnetic anisotropy U ناهمسانگردی مغناطیسی
magnetic anomaly U اختلال مغناطیسی
magnetic attraction U جاذبه مغناطیسی
magnetic axis U محور مغناطیسی
magnetic axis U محور قطب مغناطیسی
magnetic axis U محورمغناطیسی
magnetic azimuth U گرای مغناطیسی
magnetic card U کارت مغناطیسی
magnetic component U قطعه مغناطیسی
magnetic conductance U رسانایی مغناطیسی
magnetic conductivity U رسانندگی مغناطیسی
magnetic constant U پرمئابیلیته ی در خلاء
magnetic constant U ثابت مغناطیسی
magnetic contactor U کنتاکت گر
magnetic contactor U قطع کننده مغناطیسی کنتاکتور
magnetic core U چنبره مغناطیسی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com