English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anti U در مقابل
anti U انتی
anti U ضد
anti U مخالف علیه
anti U پاد
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- U به معنای "مخالف "
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti skid U ضد لغزش
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti semitic U ضد یهودی
anti particle U ضد ذره
anti matter U ضد ماده
anti dumping U ضد دامپینگ
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti freezer U ضد یخ
anti freezer U ضد انجماد
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti-pollutants U پادآلودگی
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti thesis U نقیض
anti thesis U وضع مقابل
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-histamine U ضد هیستامین
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-freeze U پاد یخ
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-tank U ضد تانک
anti-theft U دزدگیر
anti-freeze U ضد یخ
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti thesis U برابر نهاد
anti thesis U انتی تز
anti-pollutant U پادآلودگی
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti semite U ضد یهود
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti cyclical U ضد دورهای
anti social U ضد اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti air U ضد هواپیمایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti aircraft U ضد هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti detonation U ضد بدسوزی
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti icing U ضد یخ
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti derivative U ضد مشتق
anti-Semites U ضد یهود
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti trust law U قانون ضد تراست
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti knock property U درجه اکتان
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti inflationary policy U ضد تورمی
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti induction cable U کابل ضد القا
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti strokes line U خط انتی استوکسی
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti comintern pact U ...anti
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti-torque tail rotor U دم چرخانضدلفزش
service anti gas respirator U ماسک ضد گاز
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com