English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti thesis U نقیض
anti thesis U وضع مقابل
anti thesis U انتی تز
anti thesis U برابر نهاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thesis U تز
thesis U کار تحقیقی
thesis U نهاده
thesis U نظر
thesis U فرض
thesis U ضرب قوی
thesis U رساله دکتری قضیه
thesis U پایان نامه
thesis U قضیه
stagnation thesis U تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
stagnation thesis U فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
stagnation thesis U نظریه رکود
anti U پاد
anti U ضد
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti U مخالف علیه
anti- U به معنای "مخالف "
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti U انتی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti U در مقابل
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti icing U ضد یخ
anti freezer U ضد یخ
anti freezer U ضد انجماد
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti matter U ضد ماده
anti semitic U ضد یهودی
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti skid U ضد لغزش
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti-theft U دزدگیر
anti-tank U ضد تانک
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-histamine U ضد هیستامین
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-freeze U پاد یخ
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti-freeze U ضد یخ
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti semite U ضد یهود
anti derivative U ضد مشتق
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U ضد یهود
anti social U ضد اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
anti particle U ضد ذره
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti air U ضد هواپیمایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti aircraft U ضد هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
anti cyclical U ضد دورهای
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti dumping U ضد دامپینگ
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti detonation U ضد بدسوزی
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti trust law U قانون ضد تراست
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti comintern pact U ...anti
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti knock property U درجه اکتان
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti inflationary policy U ضد تورمی
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti induction cable U کابل ضد القا
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti strokes line U خط انتی استوکسی
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
service anti gas respirator U ماسک ضد گاز
anti-torque tail rotor U دم چرخانضدلفزش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com