English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strips U طبقه
strips U سر سلسله
strips U موسس خانواده
film-strips U نوار فیلم
landing strips U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
comic strips U فیلمهای نقاشی شده
comic strips U کارتون
landing strips U باند فرود
rolled copper strips U مس نورد
tear out U پارگی تصویر
tear U پارگی
tear U اشک
tear down <idiom> U ویران کردن
tear U پاره کردن
to tear at U بزور کشیدن
tear U چاک دادن
tear U دررفتگی
tear down <idiom> U انتقاد کردن
tear U شکاف
tear up <idiom> U (پاره کردن)ریزریزکردن
tear down U پاره پاره ومتلاشی کردن درهم دریدن
tear U : دراندن
tear up U پاره کردن
tear U گسیختن گسستن
tear U چاک
tear U دریدن
tear U :
tear U سرشک
tear U گریه
tear up U درهم دریدن
tear-jerkers U احساساتی
tear-jerkers U اشک انگیز
tear tape U نواربازکردن
tear-off calendar U تقویمدیواری
To tear oneself away from something . U دل از چیزی کندن
tear sheet U قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
tear-jerkers U گریه انگیز
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
to tear to pieces U پاره پاره کردن
tear jerking U نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
tear jerking U گریه اور
waer and tear U فرسودگی و سائیدگی
tear-jerker U گریه انگیز
to tear to shreds U ریزکردن
tear-jerker U اشک انگیز
to tear to pieces U دریدن
tear-jerker U احساساتی
wear and tear <idiom> U پاره پوره
wear and tear U فرسودگی عادی
wear and tear U استهلاک
wear and tear U از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
to tear down a building U خراب کردن ساختمانی
tear strength U مقاومت [در برابر پارگی]
to tear down a building U متلاشی کردن ساختمانی
wear and tear U فرسودگی و سائیدگی
tear gas U گاز اشک اور
fair wear and tear U خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti U ضد
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti U انتی
anti U در مقابل
anti- U به معنای "مخالف "
anti U پاد
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U مخالف علیه
anti thesis U وضع مقابل
anti skid U ضد لغزش
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti semitic U ضد یهودی
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti thesis U نقیض
anti thesis U برابر نهاد
anti thesis U انتی تز
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti-freeze U ضد یخ
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-theft U دزدگیر
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-tank U ضد تانک
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-histamine U ضد هیستامین
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-freeze U پاد یخ
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti cyclical U ضد دورهای
anti aircraft U ضد هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
anti social U ضد اجتماعی
anti icing U ضد یخ
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti freezer U ضد انجماد
anti freezer U ضد یخ
anti derivative U ضد مشتق
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti dumping U ضد دامپینگ
anti detonation U ضد بدسوزی
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti air U ضد هواپیمایی
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U ضد یهود
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti semite U ضد یهود
anti matter U ضد ماده
anti particle U ضد ذره
anti-social U ضد اجتماعی
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti-Semite U ضد یهود
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti comintern pact U ...anti
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti trust law U قانون ضد تراست
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
anti knock property U درجه اکتان
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti strokes line U خط انتی استوکسی
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti inflationary policy U ضد تورمی
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti induction cable U کابل ضد القا
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
service anti gas respirator U ماسک ضد گاز
anti-torque tail rotor U دم چرخانضدلفزش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com