Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anti skid
U
ضد لغزش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anti skid chain
U
زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
anti skid system
U
سیستم ضد لغزش
Other Matches
skid
U
به پهلو سریدن
skid
U
سرانیدن
skid
U
از سریدن بازداشتن
skid
U
تخته پل
skid
U
ترمزماشین
skid
U
سرخوردن
skid
U
تیر پایه
skid
U
تیر حائل
skid
U
ترمز کردن سریدن
non skid
U
سر نخور
skid
U
راه شکست مسیر سقوط
non skid
U
لیز نخور
skid
U
لغزیدن غلتگاه
tail skid
U
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
non skid quality
U
خاصیت ضد لغزش
skid chain
U
زنجیر چرخ
skid fin
U
باله موازنه در هواپیمای دوباله
skid pad
U
محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
skid road
U
جاده لیز ولغزنده
to skid the wheels
U
ترمزکردن
skid row
U
محله مشروب فروشهای ارزان
skid row
U
ناحیه پست
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
anti-
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti
U
در مقابل
anti-
U
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti-
U
به معنای "مخالف "
anti
U
انتی
anti
U
:پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti-
U
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti-
U
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti
U
پاد
anti
U
مخالف علیه
anti
U
ضد
anti icing
U
ضد یخ
anti g suit
U
لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti detonant
U
مایع ضد بدسوزی
anti semitic
U
ضد یهودی
anti thesis
U
انتی تز
anti thesis
U
وضع مقابل
anti sepsis
U
جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti particle
U
ضد ذره
anti matter
U
ضد ماده
anti thesis
U
برابر نهاد
anti knock
U
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti socialist
U
ضد سوسیالیستی
anti spin
U
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti submarine
U
هواپیمای ضد زیردریایی
anti thesis
U
نقیض
anti-histamine
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti wear
U
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-theft
U
دزدگیر
anti-tank
U
ضد تانک
anti-pollutants
U
پادآلودگی
anti-pollutant
U
پادآلودگی
anti-histamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines
U
آنتی هیستامین
anti-histamines
U
ضد هیستامین
anti-histamine
U
آنتی هیستامین
anti-histamine
U
ضد هیستامین
anti-heroes
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-freeze
U
پاد یخ
anti-freeze
U
آبگونهی ضد یخ
anti-freeze
U
ضد یخ
anti-clockwise
U
بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-moth
U
مواد ضد بید فرش
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
anti-Semite
U
ضد یهود
anti-Semite
U
مخالف اقوام سامی
anti federalist
U
اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti dumping
U
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti dumping
U
ضد دامپینگ
anti-Semites
U
ضد یهود
anti social
U
ضد اجتماعی
anti-social
U
ضد اجتماعی
anti tr switch
U
کلید ضد فرگیر
anti-aircraft
U
ضد هواپیما
anti air
U
ضد هواپیمایی
anti detonation
U
ضد بدسوزی
anti derivative
U
ضد مشتق
anti air
U
ضد برتری هوایی دشمن
anti aircraft
U
ضد هوایی
anti aircraft
U
پدافند هوایی
anti cyclical
U
ضد دورهای
anti semite
U
مخالف اقوام سامی
anti semite
U
ضد یهود
anti-Semitism
U
مخالف با یهودیان
anti-Semites
U
مخالف اقوام سامی
anti g suit
U
لباس ضد فشار ثقل
anti-Semitic
U
مخالف نژاد سامی
anti semitism
U
مخالف با یهودیان
anti freezer
U
ضد یخ
anti freezer
U
ضد انجماد
anti-Semitic
U
مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti aircraft artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense
U
پدافند ضد هوایی
anti-slip foot
پایه ضد لغزش
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti-aircraft missile
U
گلولهموشکضدهوایی
anti-vibration handle
U
دستهضدلغزش
anti-radar missile
U
گلولهموشکضدرادار
anti-ship missile
U
گلولهموشکضدناو
anti-skating device
U
دستگاهضدلفزش
anti knock property
U
درجه اکتان
anti-slip shoe
U
پایهضدلغزش
anti-friction pad
U
لایهضداصطکاک
anti-tank missile
U
گلولهموشکضدتانک
Anti – corruption campaign .
U
مبارزه با فساد
anti-tank rocket
U
موشکضدتانک
anti collision light
U
چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti comintern pact
U
...anti
anti flood valve
U
شیر اطمینان مانع طغیان
anti flouing paint
U
رنگ ضد خزه
anti propeller end
U
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti freeze mixture
U
مخلوط ضد یخ
anti parallel feeding
U
تغذیه مخالف
anti meran gambit
U
گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti menchanized defense
U
دفاع ضدمکانیزه
anti menchanized defense
U
پدافند ضد مکانیزه
anti freeze pump
U
پمپ ضد یخ
anti knock property
U
خاصیت ضدضربه
anti interference device
U
دستگاه ضد تداخل
anti interference capacitor
U
خازن ضد تداخل
anti inflationary policy
U
ضد تورمی
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
anti induction cable
U
کابل ضد القا
anti friction bearing
U
یاطاقان غلطکی
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti icing fluid
U
مایع ضد یخ
anti corrosion composition
U
رنگ ضد زنگ
anti aircraft artillery
U
توپخانه ضد هوایی
anti dazzle screen
U
شیشه نورگیر
anti dazzle screen
U
شیشه ضد نور
anti trust law
U
قانون ضد تراست
anti dazzle vizor
U
افتابگیر
anti dazzle vizor
U
سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti tear strips
U
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti slip plate
U
ورقه ضد لغزش
anti drumming sheet
U
ورق ضد تورم
anti drag wire
U
اجزاء بست کاری ساختمانی
anti strokes line
U
خط انتی استوکسی
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
anti submarine carrier
U
ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti hum condenser
U
خازن ضد پارازیت
anti-torque tail rotor
U
دم چرخانضدلفزش
service anti gas respirator
U
ماسک ضد گاز
sherman anti trust act
U
قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com