English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
interference U انترفرنس
interference U تداخل امواج
interference U مداخله
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
interference U محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
interference U اختلال در سیگنال
non interference U بر کناری
interference U دست درازی
interference U خش خش
interference U معارضه
interference U مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
interference U سد کردن غیرمجاز راه حریف
interference U تداخل
interference U دخالت
interference U فضولی
interference U مانع
interference U ممانعت غیرمجاز
interference filter U صافی پارازیت
interference filter U صافی تداخل
interference field U میدان انترفرنس
radio interference U پارازیت رادیویی
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference U تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
electromagnetic interference U مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
interference vcoltage U ولتاژ پارازیت
diathermy interference U تداخل امواج دیاترمی
constructive interference U تداخل فزاینده
pass interference U جلوگیری غیر مجاز حریف ازگرفتن پاس
interference drag U پسای داخلی
interference wave U موج انترفرنس
interference level U سطح پارازیت
interference current U جریان مزاحم
interference inverter U دیود پارازیت گیر
interference generator U مولد پارازیت
interference characteristic U مشخصه انترفرنس
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
interference limiter U محدودکننده پارازیت
interference meter U ولتمتر انترفرنس
interference micriscope U میکروسکوپ انترفرنس
interference power U توان پارازیت
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
interference wave U موج مزاحم
biplane interference U تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interference field U میدان مزاحم
interference eliminator U صافی تداخل
armature interference U اغتشاش ارمیچر
static interference U پارازیت جوی
image of interference U تصویر انترفرنس
atmospheric interference U پارازیت جوی
inductive interference voltage U ولتاژ تداخل امواج القائی
high frequency interference U تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
radio frequency interference U تداخل فرکانس رادیویی
interference voltage meter U ولتمتر پارازیت
anti U مخالف علیه
anti U ضد
anti U پاد
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U در مقابل
anti U انتی
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- U به معنای "مخالف "
anti thesis U نقیض
anti detonation U ضد بدسوزی
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti dumping U ضد دامپینگ
anti cyclical U ضد دورهای
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti icing U ضد یخ
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti freezer U ضد یخ
anti skid U ضد لغزش
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti particle U ضد ذره
anti semitic U ضد یهودی
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti matter U ضد ماده
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti thesis U وضع مقابل
anti thesis U انتی تز
anti thesis U برابر نهاد
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti derivative U ضد مشتق
anti freezer U ضد انجماد
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti aircraft U پدافند هوایی
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-tank U ضد تانک
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti semite U ضد یهود
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti-theft U دزدگیر
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti-social U ضد اجتماعی
anti social U ضد اجتماعی
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U ضد یهود
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti aircraft U ضد هوایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti air U ضد هواپیمایی
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-freeze U ضد یخ
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-freeze U پاد یخ
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-histamine U ضد هیستامین
anti trust law U قانون ضد تراست
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti strokes line U خط انتی استوکسی
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti comintern pact U ...anti
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti induction cable U کابل ضد القا
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti knock property U درجه اکتان
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti inflationary policy U ضد تورمی
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
service anti gas respirator U ماسک ضد گاز
anti-torque tail rotor U دم چرخانضدلفزش
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device name U نام دستگاه
device U مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U وسیله جانبی
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device U لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device U ماشین یا وسیله کارا
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U فزاره
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com