Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anti detonant
U
مایع ضد بدسوزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anti-
U
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti
U
در مقابل
anti
U
انتی
anti
U
:پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti
U
ضد
anti
U
مخالف علیه
anti
U
پاد
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti-
U
به معنای "مخالف "
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti-
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti-
U
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti-
U
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti thesis
U
نقیض
anti submarine
U
هواپیمای ضد زیردریایی
anti spin
U
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti skid
U
ضد لغزش
anti socialist
U
ضد سوسیالیستی
anti sepsis
U
جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti dumping
U
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti federalist
U
اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti freezer
U
ضد یخ
anti freezer
U
ضد انجماد
anti g suit
U
لباس ضد فشار ثقل
anti g suit
U
لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti-pollutants
U
پادآلودگی
anti knock
U
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti matter
U
ضد ماده
anti particle
U
ضد ذره
anti semitic
U
ضد یهودی
anti thesis
U
وضع مقابل
anti thesis
U
انتی تز
anti-tank
U
ضد تانک
anti-pollutant
U
پادآلودگی
anti-histamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines
U
آنتی هیستامین
anti-histamines
U
ضد هیستامین
anti-histamine
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine
U
آنتی هیستامین
anti-histamine
U
ضد هیستامین
anti-heroes
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-freeze
U
پاد یخ
anti-freeze
U
آبگونهی ضد یخ
anti wear
U
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-freeze
U
ضد یخ
anti-clockwise
U
بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-moth
U
مواد ضد بید فرش
anti thesis
U
برابر نهاد
anti-theft
U
دزدگیر
anti dumping
U
ضد دامپینگ
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
anti semitism
U
مخالف با یهودیان
anti-Semitism
U
مخالف با یهودیان
anti semite
U
ضد یهود
anti semite
U
مخالف اقوام سامی
anti-Semite
U
ضد یهود
anti-Semite
U
مخالف اقوام سامی
anti-Semites
U
مخالف اقوام سامی
anti cyclical
U
ضد دورهای
anti social
U
ضد اجتماعی
anti-social
U
ضد اجتماعی
anti air
U
ضد برتری هوایی دشمن
anti tr switch
U
کلید ضد فرگیر
anti air
U
ضد هواپیمایی
anti aircraft
U
ضد هوایی
anti-Semitic
U
مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti icing
U
ضد یخ
anti-Semitic
U
مخالف نژاد سامی
anti detonation
U
ضد بدسوزی
anti derivative
U
ضد مشتق
anti-aircraft
U
ضد هواپیما
anti-Semites
U
ضد یهود
anti aircraft
U
پدافند هوایی
anti aircraft artillery
U
توپخانه ضد هوایی
anti-tank rocket
U
موشکضدتانک
anti trust law
U
قانون ضد تراست
anti aircraft artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
anti comintern pact
U
...anti
Anti – corruption campaign .
U
مبارزه با فساد
anti aircraft defense
U
پدافند ضد هوایی
anti-vibration handle
U
دستهضدلغزش
anti-aircraft missile
U
گلولهموشکضدهوایی
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
anti-radar missile
U
گلولهموشکضدرادار
anti-ship missile
U
گلولهموشکضدناو
anti-skating device
U
دستگاهضدلفزش
anti-slip foot
پایه ضد لغزش
anti-slip shoe
U
پایهضدلغزش
anti-friction pad
U
لایهضداصطکاک
anti-tank missile
U
گلولهموشکضدتانک
anti tear strips
U
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti submarine carrier
U
ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti dazzle screen
U
شیشه ضد نور
anti interference device
U
دستگاه ضد تداخل
anti interference capacitor
U
خازن ضد تداخل
anti inflationary policy
U
ضد تورمی
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
anti induction cable
U
کابل ضد القا
anti icing fluid
U
مایع ضد یخ
anti dazzle vizor
U
افتابگیر
anti hum condenser
U
خازن ضد پارازیت
anti dazzle vizor
U
سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti friction bearing
U
یاطاقان غلطکی
anti freeze pump
U
پمپ ضد یخ
anti freeze mixture
U
مخلوط ضد یخ
anti flouing paint
U
رنگ ضد خزه
anti flood valve
U
شیر اطمینان مانع طغیان
anti drag wire
U
اجزاء بست کاری ساختمانی
anti knock property
U
درجه اکتان
anti knock property
U
خاصیت ضدضربه
anti dazzle screen
U
شیشه نورگیر
anti strokes line
U
خط انتی استوکسی
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti slip plate
U
ورقه ضد لغزش
anti skid system
U
سیستم ضد لغزش
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
anti skid chain
U
زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti collision light
U
چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti menchanized defense
U
پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense
U
دفاع ضدمکانیزه
anti meran gambit
U
گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding
U
تغذیه مخالف
anti drumming sheet
U
ورق ضد تورم
anti propeller end
U
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti corrosion composition
U
رنگ ضد زنگ
service anti gas respirator
U
ماسک ضد گاز
sherman anti trust act
U
قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
anti-torque tail rotor
U
دم چرخانضدلفزش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com