English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
annual income U درامد سالانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
annual U سالیانه
annual U یک ساله
annual U سالانه
annual leave U مرخصی سالانه
annual increase U افزایش سالانه
annual increase U رشد سالانه
annual budget U بودجه سالانه
annual preciptation U ریزش سالانه
annual payment U پرداخت سالیانه
annual earnings U درامد سالانه
semi annual U ششماهه
annual earnings U عواید سالانه
annual report U گزارش سالانه
annual report U گزارش سالیانه
annual rainfall U بارش سالانه
annual ring U حلقهیکساله
annual storage U مخزن سالانه
annual training U اموزش سالیانه
annual wage U دستمزد سالانه
annual precipitation U بارندگی سالیانه
annual payment U قسط سالیانه
average annual precipitation U متوسط بارندگی سالینه
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
annual patent fee U حق الامتیاز سالانه
annual rate of growth U نرخ رشد سالانه
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
annual financial statement U گزارش مالی سالانه
annual general inspection U بازدید عمومی سالیانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالانه
annual food plan U برنامه غذایی سالیانه
annual payment factor U ضریب بازپرداخت سالیانه
annual accumulation of sediment U ته نشست سالانه
annual accumulation of sediment U سال اورد ته نشست
income U مهاجر واردشونده
income U ورودیه جدیدالورود
income U جریان
income U ریزش فهور
income U دخل
income U عایدی
mean income U درامد متوسط
but for income U قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
his income U هر چه درامد داردخرج میکند
income U درامد
income U عواید
income U عایدات
permanent income U درامد دائمی
nominal income U درامد اسمی
nonmonetary income U درامد غیر پولی
notional income U درامد فرضی
ordinary income U درامد عادی
overseas income U درامد از کشور یا کشورهای خارجی
per capita income U درامد سرانه
notional income U درامد خیالی
income multiplier U ضریب فزاینده درامد
income per capita U درامد سرانه
income policy U سیاست درامدی
income policy U سیاست مربوط به درامدها
income velocity U سرعت گردش پول
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
marginal income U درامد نهائی
labor income U درامدهای کار
live up to one's income U به اندازه درامد خود خرج کردن
net income U درامد خالص
median income U درامد متوسط
median income U درامد میانی
money income U مزد و حقوق
national income U درامد ملی
income leakage U کسر درامد
personal income U درامد شخصی
a modest income U درآمدی متوسط
income support U پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
windfall income U درامد باد اورده
wage income U درامدمربوط بکار
wage income U درامد بشکل دستمزد
unearned income U درامد ازمبنایی جز کار
unearned income U درامد باد اورده
transitory income U درامدموقتی
transitory income U درامد انتقالی
transfer income U درامد انتقالی
taxable income U درامد مشمول مالیات
total income U درامد کل
the p of income to expenses U نسبت درامدبه هزینه
to rely on somebody for your income U از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
supplementary income U درامد تکمیلی
personal income U درامد سرانه
present income U درامد جاری
present income U درامد حال
property income U درامد ناشی از املاک ومستغلات
psychic income U درامد بی دردسر
psychic income U درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
real income U درامد واقعی
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
relative income U درامد نسبی
rental income U درامد ناشی از اجاره بها
stream of income U جریان درامد
temporary income U درامد موقتی
income leakage U نشت درامد
deferred income U درامدهای انتقالی
earned income U درامدحاصله از کار
economic income U درامد اقتصادی
current income U درامد یک سال مالی
fixed income U درامد ثابت
flow of income U جریان درامد
current income U درامد جاری
flow of income U گردش درامد
earned income U درامدکسب شده
current income U درامدیک دوره معین
deferred income U پیش دریافت درامد
disposable income U درامد قابل تصرف
disposable income U درامدقابل استفاده
business income U درامد خالص تجارتی
disposable income U درامد دریافتی
bunched income U درامد خدمات شخصی
income tax U مالیات بر درامد
deduction from income U کسور درامد
actual income U درامد واقعی
distribution of income U توزیع درامد
income distribution U توزیع درامد
income forgone U درامداز دست رفته
disposable income U درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
money income U درامد پولی
income determination U تعیین درامد
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income effect U تناسب خرید با درامد
income tax U مالیات برعایدات
income forgone U درامد صرف نظر شده
earned income U درامد تحصیل شده
gross income U درامد ناخالص
income taxes U مالیات برعایدات
imputed income U درامد ضمنی
imputed income U درامد انتسابی
income accounts حساب های درآمد
income taxes U مالیات بر درامد
income analysis U تحلیل درامد
income and expenditure U درامد و هزینه
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
relative income hypothesis U بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
circular flow of income U جریان دوری درامد
circular flow of income U گردش دورانی درامد
relative income hypothesis U براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
actual water income U اب ورودی موثر
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
absolute income hypothesis فرضیه درآمد مطلق
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
permanent income hypothesis U فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
negative income tax U مالیات بر درامد منفی
national net income U درامد خالص ملی
national money income U درامد ملی پولی
national income determination U تعیین درامد ملی
national income analysis U تحلیل درامد ملی
gross national income U درامد ناخالص ملی
income consumption curve U مصرف
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
marginal utility of income U مطلوبیت نهائی درامد
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
income velocity of money U سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
income elasticity of demand U کشش
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
real national income U درامد ملی به قیمت ثابت
real national income U درامد ملی واقعی
debt income ratio U نسبت قروض به درامد ملی
proportional income tax U مالیات بر درامد تناسبی
property income tax U مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
progressive income tax U مالیات بر درامد تصاعدی
income consumption curve U منحنی درامد
personal disposable income U درامد قابل تصرف شخصی
permanent income hypothesis U مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
disposable personal income U پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
net national income U درامد خالص ملی
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
With meager income . I am working all day for a mere pittance . U با چندرغاز تمام روزکار می کنم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com