English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
specification U دفترچه مشخصات
specification U ویژگی
specification U معیارها توضیحات
specification U خصوصیات
specification U اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
specification U مشخصه
specification U درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
specification U یات مشخصات ساخته نشده باشد
specification U کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
specification U ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
specification U ذکرخصوصیات
specification U تشخیص
particular specification U مشخصات ویژه در قرارداد
specification U مشخصات
specification U تعیین
specification U مین شود یا کاری که باید انجام شود
specification U تصریح
program specification U مشخصه برنامه
contract specification U مشخصات قرارداد
functional specification U مشخصه عملیاتی
general specification U مشخصات عمومی قرارداد
job specification U مشخصات شغلی
job specification U ویژگیهای شغلی
standard specification U دستورات استاندارد
program specification U خصیصه برنامه
programming specification U مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
standard specification U مقررات استاندارد
specification plate U صفحهاختصاصی
high Sierra specification U روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
enhanced expanded memory specification U مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
aircraft U طیاره
aircraft U هواپیما
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
aircraft section U قسمت هواپیمایی
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
aircraft section U رسدهواپیمایی
large aircraft U هواپیمای بزرگ
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
axial of an aircraft U محور هواپیما
assault aircraft U هواپیمای هجومی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
aircraft structure U ساختمان هواپیما
anti aircraft U ضد هوایی
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
anti aircraft U پدافند هوایی
unmanned aircraft U هواپیمای بدون سرنشین
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
shipboard aircraft U هواپیمای ناو پایه
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
The aircraft got off the ground . U هواپیما اززمین بلند شد
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
one aircraft was shot down U یک هواپیما
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft engine U موتور هواپیما
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft defective U هواپیمای معیوب
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft carriers U carrier : syn
anti-aircraft U ضد هواپیما
active aircraft U هواپیمای فعال
aircraft records U اسناد هواپیما
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
aircraft accident U سانحه هوایی
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
light aircraft U هواپیمای سبک
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
aircraft plumping U لوله کشی هواپیما
aircraft repair U تعمیر هواپیما
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
aircraft carrier U carrier : syn
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
aircraft gun laying U رادار هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
lighter than air aircraft U هواپیمای سبکتر از هوا
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com