Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air traffic control clearance
U
اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
traffic control
U
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
traffic control
U
کنترل ترافیک
traffic control
U
کنترل عبور و مرور
air-traffic control
U
کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic control
U
کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic control radar system
U
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
clearance
U
تهاتر
clearance
U
مفاصا
clearance
U
بازی
clearance
U
فضای بازی
clearance
U
هوا فضای خالی فاصله
clearance
U
مجوز دستیابی به یک فایل
clearance
U
اجازه زدودگی
clearance
U
تصفیه
clearance
U
ترخیص
clearance
U
ترخیص گمرکی
clearance
U
فاصله باز
clearance
U
تولرانس
clearance
U
اختیار
clearance
U
ترخیص کالا ازگمرک
clearance
U
گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance
U
برداشتن مانع
clearance
U
صلاحیت
clearance
U
فاصله
clearance
U
فضای بیکار
clearance
U
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance
U
اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance
U
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance
U
تعیین صلاحیت کردن
tooth clearance
U
بازی دندانه
terrain clearance
U
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
site clearance
U
تخلیه کارگاه
flight clearance
U
اجازه پرواز
mine clearance
U
مین روبی کردن
security clearance
U
برگ عدم سوء پیشینه
security clearance
U
تاییدصلاحیت
minimum clearance
U
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
minus clearance
U
تولرانس منفی
overhead clearance
U
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
customs clearance
U
ترخیص از گمرک
crest clearance
U
بازی نوک پیچ
presumption of clearance
U
اصل برائت
presumption of clearance
U
فرض برائت درامور مدنی
road clearance
U
تخلیه جاده
road clearance
U
تخلیه کردن جاده
road clearance
U
انضباط و نظم حرکت در جاده
security clearance
U
تایید صلاحیت کردن
security clearance
U
داشتن صلاحیت خدمتی
approach clearance
U
اجازه فرود
clearance in ward
U
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
clearance from obligation
U
برائت ذمه
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance diagram
U
قواره
clearance capacity
U
فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance capacity
U
فرفیت تخلیه بار
clearance angle
U
زاویه ازاد
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
approach clearance
U
اجازه تقرب
valve clearance
U
لقی سوپاپ
clearance volume
U
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
clearance space
U
چاک
clearance rate
U
نواخت جمع کردن مین
clearance rate
U
نواخت مین روبی
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards
U
مجوز خروج کشتی
clearance outwards
U
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
certificate of clearance
U
مفاصا حساب
mine clearance
U
پاک کردن مین
clearance sales
U
فروش به منظور تصفیه حراج
fitting clearance
U
بازی مناسب
clearance sale
U
فروش به منظور تصفیه حراج
flight clearance
U
تعیین امنیت پرواز
excess clearance
U
تولرانس زیاده از حد
height clearance
U
ارتفاع مجاز
hot valve clearance
U
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
bankers automated clearance system
U
سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه
traffic
U
تجارت غیرقانونی
traffic
U
تجمع مدافعان
traffic
U
تجارت
traffic
U
مبادله کالا
through traffic
U
عبور یکسره
through traffic
U
شد امد ترانزیتی
through traffic
U
امد و رفت ترانزیتی
traffic
U
امد و شد
traffic
U
امد و رفت
traffic
U
عبور و مرور
traffic
U
تردد کردن
traffic
U
رفت و امد
traffic
U
ترافیک
one-way traffic
U
عبوریکطرفه
traffic
U
امد وشدکردن
traffic
U
مخابره
traffic
U
کالا
traffic
U
داد وستدارتباط کسب
traffic
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic
U
امد وشد رفت وامد
traffic
U
شد وامد
through traffic
U
ترافیک ترانزیتی
traffic
U
حرکت سیر
traffic
U
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
traffic
U
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic
U
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
two-way traffic
U
محلعبوردوطرفه
traffic
U
داده پیام دریافتی
traffic
U
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic
U
گذشتن
traffic
U
نقل
traffic
U
انتقال دریانوردی
traffic
U
تجارت هدایت شده
traffic
U
امد و شد حمل و نقل
traffic stud
U
سنگ راه
traffic stud
U
گلمیخ چهارگوش
traffic stream
U
جریان رفت و امد
traffic volume
U
حجم امد و شد
traffic volume
U
بار شد و امد
transit traffic
U
عبور ترانزیتی
traffic stream
U
جریان امد و شد
traffic signal
U
نشانه روشن
bus traffic
U
رفت و امد اتوبوسها
bus traffic
U
عبور و مرور اتوبوسها
traffic signal
U
چراغ راهنمایی
traffic signal
U
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
Is there a road with little traffic?
U
آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
traffic circle
U
دایرهی یک طرفه
traffic circles
U
دایرهی یک طرفه
gyratory traffic
U
امد و شد چرخنده
inbound traffic
U
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
inbound traffic
U
مسیر خارج از کشور
induced traffic
U
ترافیک القایی
merging traffic
U
ترافیکخیابانفرعیاتوبان
generated traffic
U
شد امد ایجادی
traffic lanes
U
خطترافیک
traffic jam
U
ترافیکوراهبندانسنگین
traffic warden
U
فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
Is there a road with little traffic?
U
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
freight traffic
U
رفت و امد بار
container traffic
U
تراکم حمل و نقل کانتینرها
gyratory traffic
U
شد امدچرخشی
eligible traffic
U
عبور و مرور مجاز
road traffic
U
امد وشد خیابان
telecommunication traffic
U
ترافیک ارتباطات
telecommunication traffic
U
ترافیک مخابرات
telephone traffic
U
ترافیک تلفنی
tidal traffic
U
امد و شد ناقرینه
tidal traffic
U
شد امدنابرابر
traffic court
U
دادگاه تخلفات رانندگی
traffic court
U
دادگاه عبور و مرور
traffic court
U
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
road traffic
U
ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic
U
رفت و امد خیابان
railway traffic
U
عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
eligible traffic
U
حد عبورمجاز مسیرها
density of traffic
U
پر پشتی امد و شد
density of traffic
U
تراکم ترافیک
density of traffic
U
تراکم رفت و امد
motor traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor traffic
U
رفت و امداتومبیلها
local traffic
U
رفت و امد محلی
public traffic
U
رفت و امد همگانی
railway traffic
U
امد و شد راه اهن
traffic cut
U
تقاطع دو جریان عبور و مرور
traffic cut
U
گره شد امد
traffic density
U
تکاشف عبور و مرور
traffic lane
U
خط شد امد
traffic paint
U
خط کشی راه
traffic peak
U
حداکثر عبور و مرور
traffic peak
U
تیزه شد امد
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic release
U
ساعت عبور ازاد خودروها
traffic sign
U
تابلو علایم
traffic sign
U
لوحه نشانه گذاری
traffic sign
U
تابلو نشانه گذاری
traffic lane
U
مسیر عبور و مرور
traffic island
U
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
traffic intensity
U
شدت عبور و مرور
traffic density
U
تراکم عبور و مرور
traffic density
U
شدت عبور و مرور
traffic density
U
تراکم امد و شد
traffic density
U
فشار امد وشد
traffic density
U
سنگینی شد امد
traffic flow
U
کشش ترافیک
traffic flow
U
کشش عبور ومرور
traffic induit
U
ترافیک القایی
traffic induit
U
شد امد القایی
traffic sign
U
علامت عبور و مرور
traffic designer
U
نقشه کش رفت و امد
street traffic
U
ترافیک
[جاده]
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
airfield traffic
U
عبورو مرور در فرودگاه
airfield traffic
U
عبور و مرور فرودگاه
incoming traffic
U
جاده وسایل که می آیند
outgoing traffic
U
جاده به راستای بیرونی
There is heavy traffic.
U
ترافیک سنگین است.
moving traffic
U
ترافیک در حال حرکت
traffic congestion
U
راهبندان سنگین
traffic lane
U
یک خط جاده برای یک مسیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com