English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aiming post light U چراغ شاخص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aiming post U شاخصهای نشانه روی
aiming post U شاخص
aiming post sleeve U روپوش شاخص
aiming post sleeve U غلاف شاخص
aiming light U چراغ نشانه روی
aiming light U چراغ شاخص
aiming U دید
aiming U نشانه روی
aiming stake U دستک نشانه روی
aiming test U ازمون هدف گیری
automatic aiming U تعقیب خودکار
aiming symbol U ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
aiming stake U شاخص کوچک
aiming field U نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
aiming circle U زاویه یاب فرماندهی
aiming group U عوامل مثلث گیری
aiming group U دستگاه مثلث گیری
aiming point U نقطه نشانی
post- U پست کردن
post- U مربوط به پست
post- U چوب تقویت
post- U جرز
post- U تیرعمودی
post- U تیر
post- U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- U دیرک ستون
post- U گماردن نگهبان قرار دادن
post- U پاسگاه
post- U مقام مسئولیت
post- U شغل
post- U اگهی کردن اعلان کردن
post- U بدیوار زدن
post- U پایگاه
the post has come U پست امد
post- U محل ماموریت موضع
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
out post U پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
last post U شیپورعزا
last post U شیپور خاموشی
to post up U مطلع کردن کامل دادن به
ex post U عملی
ex post U بوقوع پیوسته
ex post U به اعتبار گذشته
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
ex post U واقعی
out post U نگهبان
to post up U تکمیل کردن
post- U ستون
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post- U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
the post has come U پست رسید
the post has come U پست وارد شد
first post U شیپور خبر شبانه
out post U نگهبانی
post U شغل
post U اگهی کردن اعلان کردن
post U بدیوار زدن
post U پایگاه
post U ارسال سریع پست کردن
post U پادگان قرارگاه
post U محل ماموریت موضع
post U گماردن نگهبان قرار دادن
post U مربوط به پست
post U مقام مسئولیت
post U پاسگاه
post U پست
post U چاپار
post U نامه رسان پستچی
post U مجموعه پستی
post U بسته پستی
post U سیستم پستی پستخانه
post U صندوق پست تعجیل
post U عجله
post- U پادگان قرارگاه
post U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post U پست نظامی
post U چوب تقویت
post U جرز
post- U صندوق پست تعجیل
post U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post- U پست
post- U چاپار
post- U نامه رسان پستچی
post- U بسته پستی
post- U عجله
post- U سیستم پستی پستخانه
post- U مجموعه پستی
post U ستون
post- U پست نظامی
post U پست کردن
post U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post U تیر
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- U ارسال سریع پست کردن
post U تیرعمودی
post U دیرک ستون
post matter U محمولات پستی
post meridian U بعد از فهر
post meridiem U بعداز فهر
finger post U تیرپنجه دار راهنمای جاده
newel post U تیرعمودیپایهنرده
post mortem U پس از مرگ
post mortem U پس از واقع
post meridiem U پس از نصف النهار
post matter U چیزهای پستی
forward post U پست استراق سمع جلو
post processing U پس پردازی
from pillar to post U از این ستون بان ستون
post position U محل اسب در شروع
post parade U رژه اسبها تا محل شروع
post paid U که پول پست ان از پیش پرداخت شده باشد
whipping post U تیری که محکومین بتازیانه رابدان میبندند
winning post U تیر مقصد
winning post U تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
post order U حواله پستی
post oral U پشت دهنی
post mortem U پس از واقعه
forward post U پستهای دیده ور جلو
finishing post U پستانتهایی
post-industrial U فراصنعتی
ex post saving U پس انداز
ex post facto U عطف بماسبق
ex post facto U شامل اصول گذشته
door post U پایه درب
post-war U پس از جنگ
centre post U قسمتبدونآرایش
door post U تیرعمودی
door post U قائمه درب
post-industrial U پسصنعتی
post-boxes U صندوق پست
finger post U تیر راهنما
sentry post U پاسگاه
ex post saving U واقعی
post of duty U پاسگاه
post obit U بعد ازفوت
post obit U قابل اجرا پس از مرگ
post nuptial U بعد از ازدواج
post multiplication U پس ضرب
fire post U جایگاه اتش نشانی
post-box صندوق پست
distance post U قرارگاهمحلمسابقه
sign post U تابلو راهنما
knight of the post U کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
railing post U میله نرده
quota post U پست دایمی
kings post U شاه دکل
kings post U دکل اصلی بار
king post U ستون جرثقیل
king post U قطر شاغولی میان خرپا
king post U عصا
king post U تیر بزرگ عمودی شیروانی شاه تیر
quota post U شغل دایمی
queen post U عصا
post union U اتحاد پستی بین المللی
to stand to one's post U درجایاماموریت خود ثابت ماندن
post deflection U الکترد شتابده ثانوی
relay post U پست رابط ستون
relay post U پست رابط پست واسطه
rotational post U شغل نوبتی
side post U قائمه
side post U باهو
starting post U تیرمبدا
starting post U تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
stern post U ستون پاشنه ناو
side post U بائو
send it by post U با پست انرا بفرستید
take this letter to the post U این نامه راببرید به پستخانه
samson post U تیر یدک کش قایق
sampson post U ستونک شاهین
sampson post U پایه شاهین
safety post U پایه ایمنی
rudder post U ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
rotational post U شغل در چرخش
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
post time U زمان شروع اسبدوانی
guides post U نفر هادی مستقر شوید
guides post U فرمان راهنماها به جای خود
guide post U میل
guide post U نشان راه
guard post U پایه نگهبان
post processor U پس پردارنده
post processor U پس پرداز
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
post processing U پس پردازش
fuse post U پست فیوز
fuse post U برن فیوز
fuse post U اتصال فیوز
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
gun post U مزغل توپ یا تفنگ
gun post U سوراخ محل استقرار لوله توپ
post property U اموال پادگانی
post test U پس ازمون
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com