Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
actual carrier
U
موسسه حمل و نقل واقعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
actual self
U
خود واقعی
actual
U
فعلی
actual
U
حقیقی
actual
U
واقعی
actual investment
U
سرمایه گذاری واقعی
actual income
U
درامد واقعی
actual expenses
U
مخارج واقعی
actual damage
U
خسارت واقعی
actual cost
U
هزینه واقعی
actual instruction
U
دستور العمل واقعی
actual argument
U
نشانوند واقعی
actual address
U
آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
actual address
U
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
actual address
U
تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
actual address
U
نشانی واقعی
actual saving
U
پس انداز واقعی
actual key
U
کلید واقعی
actual load
U
بار واقعی
actual velocity
U
سرعت واقعی
actual resistivity
U
مقاومت حقیقی
actual price
U
قیمت واقعی
actual placement
U
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
actual parameter
U
پارامتر واقعی
actual output
U
بازداده فعال
actual output
U
دبی موثر
actual temperature
U
درجهدمایواقعی
actual neurosis
U
روان رنجوری واقعی
actual loss
U
زیان واقعی
actual movement
U
حرکت حقیقی
actual state of affairs
U
وضع فعلی
actual state of affairs
U
اوضاع کنونی
actual state of affairs
U
اوضاع فصلی
actual total loss
U
کل زیان وارده
actual water income
U
اب ورودی موثر
actual maximum flowline
U
ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
actual decimal point
U
نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
actual obligated space
U
محل یا جا در بارگیری دریایی
actual velocity of ground water
U
سرعت واقعی اب زیرزمینی
carrier
U
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
T carrier
U
استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier
U
موج حام-ل
carrier
U
متصدی حمل و نقل
carrier
U
مکاری
carrier
U
ترک بند
carrier
U
موسسه حمل و نقل
carrier
U
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier
U
وسیله حمل و نقل
carrier
U
فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier
U
برنامه حامل میکرب
carrier
U
دستگاه کاریر
carrier
U
ناو هواپیمابر
carrier
U
باربر
carrier
U
نامه بر
carrier
U
حامل غلطک حمال
carrier
U
carrier aircraft
carrier
U
1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
carrier
U
داده ارسالی موج مانند
carrier
U
ارسال داده ساده
carrier
U
حامل
carrier
U
مشابه 1595
carrier
U
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier
U
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier
U
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier
U
حمل کننده
carrier
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
U
فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
free carrier
U
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
contracting carrier
U
موسسه حمل و نقل موردقرارداد
data carrier
U
داده بر
data carrier
U
حامل داده ها
data carrier
U
حامل داده
destination carrier
U
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
free carrier
U
تحویل به حمل کننده کالا
fuse carrier
U
نگهدارنده فیوز
fuse carrier
U
فیوزگیر
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier's lien
U
در گرو شرکت حمل
carrier's risk
U
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's risk
U
خطرات به عهده حمل کننده
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
common carrier
U
گاراژ دار
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
common carrier
U
مکاری
helicopter carrier
U
ناو هلیکوپتر بر
hod carrier
U
ناوه کش
charge carrier
U
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
suit carrier
U
پوششکتوشلوار
piton-carrier
U
میخحامل
negative carrier
U
محلقرارگیرینگاتیو
log carrier
U
حاملچوبگرد
weapon carrier
U
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
troop carrier
U
نیرو بر
water carrier
U
دلو
video carrier
U
حامل ویدئو
sound carrier
U
حامل صوت
image carrier
U
حامل تصویر
letter carrier
U
نامه رسان پستچی
letter carrier
U
چاپار
luggage carrier
U
ترک بند موتورسیکلت
lumber carrier
U
کشتی تیر بر
oxygen carrier
U
اکسیژن بر
personnel carrier
U
نفربر
personnel carrier
U
خودرو نفربر
puck carrier
U
گوی دار
weapon carrier
U
حامل جنگ افزار
battery carrier
U
شاسی باتری
carrier pigeons
U
کبوتر قاصد
color carrier
U
حامل رنگ
attack carrier
U
ناو هواپیمابر افندی
ammunition carrier
U
خودرو مهمات کش
ammunition carrier
U
مهمات بیار
air carrier
U
شرکت ترابری هوایی
aircraft carrier
U
carrier : syn
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier
U
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
carrier pigeon
U
کبوتر نامه بر
carrier pigeon
U
کبوتر قاصد
carrier pigeons
U
کبوتر نامه بر
aircraft carrier
U
ناو هواپیمابر
ball carrier
U
بازیگری که با توپ میدود
carrier wave
U
موج حامل
carrier frequency
U
بسامد حامل
carrier frequency
U
فرکانس حامل
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier frequency
U
فرکانس موج حامل
carrier gas
U
گاز حامل
carrier handle
U
دستگیره حمل
carrier handle
U
دسته حمل
carrier sense
U
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
carrier system
U
سیستم حامل
carrier detect
U
تشخیص حامل
carrier detect
U
کشف حامل
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
breech block carrier
U
الات متحرک
color carrier reference
U
فاز مبنای حامل رنگ
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
carrier striking force
U
نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
carrier color signal
U
پیام رنگ تابی
three-tier car carrier
U
حملماشینسهطبقه
carrier task force
U
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
breech block carrier
U
حامل کولاس
brake shoe carrier
U
نگهدارنده کفشک ترمز
carrier chrominance signal
U
پیام رنگ تابی
attack aircraft carrier
U
ناو هواپیمابر تهاجمی
antisubmarine carrier group
U
ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
anti submarine carrier
U
ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
attack nuclear carrier
U
ناو هواپیمابر افندی هستهای
telephone carrier current
U
جریان حامل تلفنی
carrier color signal
U
پیام رنگی حامل
automatic carrier landing system
U
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
attack carrier striking forces
U
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
high frequency carrier cable
U
کابل کاریر فرکانس بالا
actual job
[job held]
[occupation held]
U
پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com