English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
action station U پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
action station U محل جنگ
action station U وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
action station relaxed U readiness of seconddegree
Other Matches
on station U رسیدن به هدف
station U یا مقصد استفاده میشود
station U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
way station U ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station U ایستگاه رله مخابراتی
sub station U پست فرعی
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
on station U اماده باش بالای هدف
on station U پروازهواپیما بالای هدف
on station U روی هدف
station U پایگاه
station U موقعیت اجتماعی وضع
station U توقفگاه نظامیان وامثال ان
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
station U سکون پاتوق
station U جایگاه
station U وقفه
station U جا درحال سکون
station U مرکز
station U ایستگاه
station U نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station U رتبه
station U مقام مستقرکردن
station U پاسگاه
station U محل ماموریت
station U محل
station U پست
station U درپست معینی گذاردن
station U مستقرکردن
station U استقرار یافتن
action U تمام منو زیر نام آن نمایش داده میشود
action U عمل کاربر مانند انتخاب یک کلید
action U که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
action U عمل انجام شده
action U وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
action U در حقیقت آن منو انتخاب میشود
action U انجام کاری
action U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action U پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است
action U لیست امکانات
action U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
action U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
action U خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد
out of action U غیر فعال
course of action U راه کار
course of action U روش انجام کار
appropriate action U اقدام مقتضی
self action U عمل فی نفسه
right of action U حق اقامه دعوی
right of action U حق طرح دعوی در دادگاه
right of action U حق طرح دعوی دردادگاه
down [out of action, not in use] <adj.> U خراب [ازکارافتاده]
immediate action U عکس العمل فوری
immediate action U عملیات فوری
right of action U حق ترافع
down [out of action, not in use] <adj.> U ازکارافتاده
self action U خود عملی
containing action U عملیات احاطهای بازدارنده
action U تاثیر اثر جنگ
action U نبرد
action U پیکار
action U اشغال نیروهای جنگی
action U گزارش وضع
action U طرز عمل
action U اقامهء دعوا
action U جریان حقوقی تعقیب
action U بازی
action U اشاره
action U جریان
action U جنبش حرکت
out of action U از نبرد خارج شده
action U کنش
out of action U خارج ازنبرد
action U کردار
action U کار
action U عمل
action U فعل اقدام
action U رفتار
action U جدیت
action U تمرین
action U سهم سهام شرکت
action U عامل
action U فرمان حاضر به تیر
action U کار اقدام
action U جنگ عملیات
action U عملیات جنگی
action U جنگ
out of action U خراب
action U جنبش
action U اژیرش
action U اقدام
action U اثر
dressing station U درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
transit station U ایستگاه عبوری راه اهن
transfer station U محل اعزام افراد
transfer station U محل انتقال افراد
to station oneself U مقیم شدن
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
consolidating station U ایستگاه تکمیل کننده بار
station keeping U در خط نگهداشتن ناو
station house U ایستگاه راه اهن
station house U مرکزکلانتری
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
station bill U جدول محلها
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station car U اتومبیل استیشن
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
station house U ایستگاه کلانتری
control station U ایستگاه کنترل
station log U دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
defence station U readiness of degree third
pumping station U تلمبه خانه
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
telephone station U جایگاه تلفن
pumping station U ایستگاه تلمبه زنی
cruising station U readiness of degree forth
telephone station U تلفن خانه
tide station U ایستگاه جزر و مد
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station U مرکز مشترک
station log U دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
converter station U پست ترانسفورماتور
to station oneself U جا گرفتن
courier station U مقرر پیک
station number U شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
courier station U دفتر پیک
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
exposure station U ایستگاه هوایی
courier station U دفترنامه رسانان
departure station U مبداء حرکت
duty station U محل خدمت
naval station U پایگاه دریایی
key station U ایستگاههای کلید
relay station U ایستگاه واسطه
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
remote station U ایستگاه دور دست
induction station U دفتر استخدام دفتر پذیرش
induction station U مرکز پذیرش
remote station U ایستگاه دوردست
remote station U ایستگاه راه دور
repeater station U مرکز تقویت کننده
relay station U ایستگاه رله
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
master station U پست اصلی مخابرات
master station U ایستگاه اصلی
master station U شاه ایستگاه
railway station U ایستگاه راه اهن
reading station U ایستگاه خواندن
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
loading station U ایستگاه بارگیری
reception station U دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
orienting station U ایستگاه توجیه
observation station U دیدگاه
mobile station U فرستنده متحرک
flag station U جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
exempted station U یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
exempted station U یکان مخصوص
train station U ایستگاهقطار
enquiry station U ایستگاه پرس و جو
slave station U ایستگاه فرعی
forward station U ایستگاه جلو
forward station U پاسگاه جلویی
hydroelectric station U نیروگاه ابی
homing station U رادارهای کنترل هوایی
homing station U رادارردیاب
homing station U ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
holding station U محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
generating station U پست نیرو نیروگاه
generating station U کارخانه برق
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
fuelling station U ایستگاه سوختگیری
emergency station U محل اضطراری
amateur station U فرستنده تفننی
underground station U ایستگاهزیرزمینی
coach station U پارکینگوایستگاهدرشکه
polling station U حوزهرایگیری
To marry below ones station. U با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
railway station U ایستگاه قطار
To the railway station U به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station? U ایستگاه راه آهن کجاست؟
transformer station U پست ترانسفورماتور
station bar U رستوران ایستگاه راه آهن
transmitting station U ایستگاهارسال
station platform U سکویایستگاه
station entrance U ورودیایستگاه
alert station U ایستگاه اعلام خطر
alert station U ایستگاه اماده باش
air way station U خطوط هوایی
air way station U ایستگاه کنترل
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com