Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acting company
U
شرکت عامل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acting
U
فعالیت
self acting
U
خودکار عمل کننده
self acting
U
خودکار
acting
U
ایفای نمایش
acting
U
جدی
self acting
U
عامل در نفس خود خود عمل
acting
U
کفالت کننده
acting
U
کفیل متصدی
acting
U
عامل
acting
U
بازیگری جدیت
self acting
U
خود کار
acting
U
کنشی
acting out
U
برون ریزی
acting
U
فعال کاری
acting minister
U
کفیل وزارتخانه
acting manager
U
کفیل
acting sublieutenant
U
ناوبان دوم موقت
acting on behalf of
U
به نمایندگی
double acting
U
دوطرفه
single acting
U
یکطرفه
play-acting
U
تو بازی رفتن
play-acting
U
ادا در آوردن
To be acting. To put it on .
U
رل بازی کردن
play-acting
U
وانمود کردن
play-acting
U
نقش داشتن
play-acting
U
بازی کردن
double acting cylinder
U
سیلندر دوطرفه
double acting hammer
U
چکش دوطرفه
double acting fuse
U
فیوز دوبل
double acting pump
U
شمش مکش و پمپ فشار پمپ دوکاره
single acting pump
U
پمپ یکطرفه
single acting cylinder
U
سیلندر یک طرفه
acting minister of war
U
کفیل وزیر جنگ
company
U
مصاحبت کردن با
company
U
تجارتخانه
company
U
گروهان
company
U
شریک
company
U
کمپانی
company
U
گروهان همراه کسی رفتن
company
U
دسته هیئت بازیگران
to keep company
U
باهم امیزش کردن
to keep company
U
باهم بودن
to keep company with
U
همراه بودن با
to w up a company
U
امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
company
U
انجمن
company
U
شرکت
company
U
گروه
in company with
U
باتفاق
Come along and keep me company.
U
بامن بیا تا تنها نباشم
in company
U
درجمعیت
Two is company , three is none .
<proverb>
U
دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
in company
U
دسته جمعی
company
U
جمعیت
company
U
همراه
associated company
U
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
associated company
U
شرکت وابسته
in company with
U
همراه
in company
U
باجمع
stock company
U
شرکت سهامی
subsidiary company
U
شرکت فرعی
private company
U
شرکت خصوصی
to part company with any one
U
رفاقت را با کسی بهم زدن
shipping company
U
شرکت حمل و نقل
proprietary company
U
شرکت خصوصی
shipping company
U
شرکت کشتی رانی
shipping company
U
شرکت کشتیرانی
supply company
U
شرکت تامین کننده
ship's company
U
خدمه ناو
ship's company
U
پرسنل ناو
separate company
U
گروهان مستقل
software company
U
شرکت نرم افزاری
proprietary company
U
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
to break company
U
جدایی کردن
to keep a person company
U
پیش کسی بودن وبا او وقت گذراندن
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
directorate
[of a company]
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
directorate
[of a company]
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
aircraft company
U
شرکت ساخت هواپیما
[اقتصاد]
Company town
U
شهرک کارگران
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
to shake up
[a company]
<idiom>
U
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
to have a holding in a company
U
در شرکتی دارائی سهام داشتن
to join company with somebody
U
به کسی ملحق شدن
[همراه کسی شدن]
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
to request the company of:
U
حضور کسی را خواستن
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
unlimited company
U
شرکت با مسئولیت نامحدود
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
He is a new face in the company .
U
چهره تازه ای درشرکت است
He has no influence in this company .
U
دراین شرکت کاره ای نیست
That evening we had company .
U
آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
trading company
U
شرکت تجارتی
What's your insurance company?
U
شرکت بیمه شما کدام است؟
public company
U
شرکت سهامی عام
company team
U
تیم مرکب
company union
U
اتحادیه شرکت
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
controlled company
U
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
controlling company
U
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
controlling company
U
holdingcompany
cooperative company
U
شرکت تعاونی
mutual company
U
شرکت تعاونی
dissolution of a company
U
انحلال شرکت
winding up of a company
U
انحلال شرکت
doctor to the company
U
پزشک شرکت
electric company
U
شرکت برق
service company
U
گروهان خدمات
finance company
U
شرکت تامین مالی
finance company
U
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
company team
U
تیم گروهانی
company secretary
U
منشی شرکت
affiliated company
U
شرکت وابسته
article of a company
U
اساسنامه شرکت
branch of a company
U
شعبه شرکت
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
commercial company
U
شرکت تجاری
company commander
U
فرمانده گروهان
company funds
U
اعتبارات گروهانی
company grade
U
در رده گروهان
company grade
U
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
company law
U
قوانین شرکت
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
company network
U
شبکه همکار
company network
U
شبکه شرکت
company seal
U
مهر شرکت
company secretary
U
مسئول مالی و حقوقی شرکت
fire company
U
شرکت اتش نشانی
growth company
U
شرکت در حال گسترش
parent company
U
شرکت اصلی
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
parent company
U
شرکت مادر
liquidation of company
U
تصفیه امور شرکتها
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
holding company
U
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکت سرمایه گذاری درسهام
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
incorporated company
U
شرکت ثبت شده
insurance company
U
شرکت بیمه
holding company
U
شرکت صاحب سهم
holding company
U
شرکت مالک
headquarters company
U
گروهان ارکان
headquarters company
U
گروهان قرارگاه
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company
U
کمپانی مسلط
invalidation of company
U
بطلان شرکت
holding company
U
شرکت مرکزی
limited liability company
U
شرکت با مسئوولیت محدود
joint-stock company
U
شرکت سهامی
joint stock company
U
شرکت سهامی
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
part company with a person
U
رفاقت را با کسی بهم زدن
quasi public company
U
شرکت نیمه دولتی
non-resident company
[British E]
U
شرکت غیر ساکن
producers cooperative company
U
شرکت تعاونی تولید
Iran Carpet Company
U
شرکت سهامی فرش ایران
extend the life of the company
U
امتداد مدت شرکت
computer serrices company
U
شرکت خدمات کامپیوتری
To lay the foundation of a company.
U
پایه واساس شرکتی راریختن
consumers cooperative company
U
شرکت تعاونی مصرف
standard oil company
U
شرکت نفت استاندارد
limited liability company
U
شرکت با مسئولیت محدود
unlimited liability company
U
شرکت تضامنی
standard oil company
U
استاندارد اویل کمپانی
terminal service company
U
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
head office of company
U
مرکز اصلی شرکت
computer leasing company
U
شرکت اجاره دهنده کامپیوتر
The hell with the company (office).
U
گور بابای شرکت ( اداره )
Our company is oprerating in several countries .
U
شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
a company of good standing
U
شرکتی با اعتبار
Our company has some pecuniary difficulties .
U
شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
employer's liability insurance company
U
شرکت بیمه
We have no vacant position ( opening ) in this company .
U
دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
private joint stock company
U
شرکت سهامی خاص
We dont have qualified personnel in this company.
U
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
public joint stock company
U
شرکت سهامی عام
He has a poor service record in this company.
U
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
Saving your presence . present company excepted .
U
بلانسبت شما !
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
This company guarantees prompt delivery of goods.
U
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com