Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acoustic resonance device
U
دستگاه همنوایی صوتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resonance
U
همنوایی
resonance
U
تشدید صدا
resonance
U
پیچش صدا طنین
resonance
U
حالت همگام
resonance
U
تشدید
resonance
U
رزونانس
resonance
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance
U
ایجاد طنین
magnetic resonance
U
تشدید مغناطیسی
impedance at resonance
U
مقاومت فازی
impedance at resonance
U
مقاومت رزونانس
optical resonance
U
همنوایی نوری
resonance transformer
U
مبدل همنوایی
resonance state
U
تراز تشدیدی
resonance hybride
U
هیبرید رزونانسی
resonance form
U
شکل رزونانسی
resonance energy
U
انرژی رزنانسی
resonance circuit
U
مدار همنوایی
frequency of resonance
U
فرکانس رزونانس
paramagnetic resonance
U
رزونانس پارامغناطیسی
magnetic resonance
U
رزونانس مغناطیسی
electron paramagnetic resonance
U
رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron spin resonance
U
رزونانس اسپین الکترون
nuclear magnetic resonance
U
تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
electron spin resonance
[ESR]
U
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
Electron paramagnetic resonance
[EPR]
U
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
acoustic
U
صوتی
acoustic
U
صوت شناختی
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
وابسته به شنوایی
acoustic
آوا شنودی
acoustic
U
به طریقه صوتی
acoustic
U
مربوط به صدا
acoustic
U
تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد
acoustic
روش اصلی ذخیره سازی داده
acoustic
U
حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
acoustic
U
تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
acoustic
با استفاده از انرژی صوتی
acoustic
U
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
acoustic intensity
U
شدت اکوستیکی
acoustic pressure
U
فشار صوتی
acoustic nerve
U
عصب شنوایی
acoustic minehunting
U
روش اکتشاف مین به طریق صوتی
acoustic minehunting
U
مین یابی صوتی
acoustic memory
U
حافظه صوتی
acoustic investigation
U
جستار صوت شناختی
acoustic feedback
U
واخوراند صوت
acoustic filter
U
صافی صوتی
acoustic intensity
U
شدت صوتی
acoustic dispersion
U
پژواک
acoustic signal
U
سیگنال صوتی
acoustic signal
U
علامت صوتی
acoustic meatus
مجرای شنوایی
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
acoustic vases
U
[ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
acoustic guitar
U
گیتاراکوستیک
acoustic wave
U
صوت
acoustic wave
U
موج صوتی
acoustic type
U
سنخ شنیداری
acoustic synchronizer
U
همزمان ساز صوتی
acoustic sweeping
U
روبیدن صوتی
acoustic spectrum
U
طیف صوتی
acoustic ceiling
سقف عایق پوش
acoustic coupler
U
کوپلر اکوستیک وصل کننده صوتی
acoustic circuit
U
مدار صوتی مین
acoustic coupler
U
جفت سازصوتی
acoustic coupler
U
تطبیق دهنده صوتی
acoustic coupler
U
تزویج کننده صوتی
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
acoustic circuit
U
مدار عکس العمل انفجار صوتی
acoustic dispersion
U
سیستم پخش اکوستیک
instantaneous acoustic intensity
U
شدت صوت لحظهای
acoustic delay line
U
خط تاخیر دهنده صوتی
active acoustic torpedo
U
اژدر صوتی عامل
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
U
ابزار
device
U
اسباب
device
U
شعار دستگاه
device
U
اختراع
device
U
حیله
device
U
تمهید
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
I/O device
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
v , device
U
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device name
U
نام دستگاه
device
U
چاشنی
device
U
فزاره
device
U
اپارات
device
U
تجهیزات
device
U
دستگاه اسباب وسیله
device
U
عامل
device
U
الت
device
U
ضامن
device
U
وسیله
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
U
ماشین یا وسیله کارا
device
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
U
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device
U
PRN برای پورت چاپگر
device
U
دستگاه
device
U
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
U
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
U
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
وسیله جانبی
device
U
خارضامن
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
U
شیوه
pressure device
U
ماسوره فشاری
pointing device
U
دستگاه اشاره گر
pointing device
U
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
point device
U
بی عیب
point device
U
کاملا راست
point device
U
بسیار درست
picking device
U
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
nonohmic device
U
دستگاه غیر اهمی
mapping device
U
دستگاه نگاشت
output device
U
دستگاه خروجی
send only device
U
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
MCI device
U
وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
overload device
U
فیوز گرمایی
passive device
U
دستگاه منفعل
peripheral device
U
دستگاه جنبی
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
microcoding device
U
دستگاه ریزبرنامه نویسی
pressure device
U
عامل فشاری مین
pull device
U
ماسوره کشش مین
synchronous device
U
دستگاه همگام
synchronous device
U
دستگاه همزمان
fastening device
U
پوچگیره
locking device
U
ابزار
warning device
U
وسیلههشدار
timing device
U
وسیله
timing device
U
ساعتی
So dont try to device yourself .
U
سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone .
U
کسی را گول زدن
physical device
U
ابزار مادی
military device
U
اسباب ارتشی
lifting device
U
ابزار بالا بر
symbolic device
U
دستگاه سمبلیک
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
pull device
U
عامل کششی
safety device
U
دستگاه ضامن
safety device
U
ضامن
safety device
U
خارضامن
semiconductor device
U
دستگاه نیمه هادی
sequential device
U
دستگاه ترتیبی
sighting device
U
وسیله نشانه روی
sighting device
U
دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device
U
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device
U
دستگاه انبارش
storage device
U
دستگاه ذخیره
storage device
U
دستگاه ذخیره سازی
storage device
U
انباره
storage device
U
دستگاه انباره
active device
U
دستگاه فعال
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
U
محرک دستگاه
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
device flag
U
پرچم دستگاه
asynchronous device
U
دستگاه غیرهمزمان
device handler
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence
U
مستقل از دستگاه
device independence
U
استقلال دستگاه
antirecovery device
U
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
device number
U
شماره دستگاه
device status
U
وضعیت دستگاه
device dependent
U
وابسته به دستگاه
bistable device
U
دستگاه دوپایا
device code
U
کد دستگاه
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device
U
دستگاه ارتباطی
asynchronous device
U
دستگاه ناهمگام
antiwatching device
U
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
electroreceptive device
U
وسیله برقی
clamping device
U
وسایل قید و بست
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
antisweep device
U
ضامن ضد جمع اوری مین
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
device cluster
U
گروه دستگاه
antisweep device
U
ضامن ضد مین روبی
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
antilift device
U
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
bending device
U
کج گیر
gripping device
U
متعلقات گیره و بست
discrete device
U
دستگاه گسسته
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ignition device
U
وسیله احتراق
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
binary device
U
دستگاه دو حالته
device handler
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
active device
U
دستگاه کنشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com