Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acme thread
شیار ذوزنقه ای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
acme
U
اوج
acme
U
نقطهء کمال
acme
U
بحران
acme
U
سر مرتفعترین نقطه
acme
U
قله منتها
acme
U
ذروه
the acme of eminece
U
اوج رفعت
thread
U
پیچ کردن
thread
U
دندانه
thread
U
دنده دار کردن مارپیچ
thread
U
دنده پیچ
thread
U
نخ یاقیطان
thread
U
زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
thread
U
فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
thread
U
ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
thread
U
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
thread
U
سیم
thread
U
ریسمان
thread
U
نخ
thread
U
قیطان
thread
U
رزوه شیارداخل پیچ ومهره
thread
U
شیار برجستگی
thread
U
رگه
thread
U
رشته
thread
U
نخ کردن
thread
U
بند کشیدن
thread
U
نخ کشیدن به
thread
U
موجی کردن
thread
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread
U
مثل نخ باریک شدن
thread
U
رشته رشته شدن
warp thread
U
تارشیاری
weft thread
U
ریسمانتاریشکل
thread trimmer
U
آرایندهنخ
thread take-up lever
U
اهرم بالا-پائینبرندهنخ
thread guide
U
راهنماینخ
rubber thread
U
ریسمانلاستیکی
thread the needle
U
پاس دقیق از بین مدافعان
thread tap
U
قلاویز
hang by a thread
<idiom>
U
metallic thread
U
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
trapezoidal thread
U
دندههای ذوزنقهای
death thread
U
تهدید به مرگ
thread fineness
U
[ضریبی جهت تعیین کیفیت نخ]
thread fineness
U
نمره نخ
thread fineness
U
ظرافت نخ
thread count
U
[تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
silver thread
U
نخ های زربفت یا نقره ای
[این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
sewing thread
U
نخ خیاطی
thread bare
U
فرش کهنه
air thread
U
مخاط شیطان
gold thread
U
گلابتون زر
external thread
U
دنده خارجی
english thread
U
پیچ و مهره انگلیسی
direction of thread
U
جهت پیچ
direction of thread
U
سوی پیچش پیچ
cut a thread
U
پیچ تراشیدن
butterss thread
U
شیار اره
angular thread
U
پیچ تحت زاویه
angular thread
U
پیچ وی شکل
air thread
U
لعاب خورشید
inside thread
U
مارپیچ داخلی
screw thread
U
حدیده
stepped thread
U
کولاس پیچی ناقص
inside thread
U
دنده داخلی قلاویز
stepped thread
U
پیچ ناقص کولاس
mercury thread
U
مارپیچ جیوهای
nut thread
U
پیچ مهره
stair thread
U
کف پله
screw thread
U
پای پیچ
Our life is hanging by a thread .
U
زندگی مابه تار مویی بند است
left hand thread
U
پیچ چپ گرد
thread rubber separator
U
میانگیر نخدار
To pick up (to lose) the thread of conversation.
U
رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com